مباحث اسلامی, مقالات, مناسبات

صبح عاشورا (اَسْلَم)

 

تو اَسْلَم غلامِ امام حسین علیه السلام هستى.

تو از نژاد تُرکى و افتخارت این است که خدمت‌گذار امام حسین علیه السلام هستى. همراه امام از مدینه تا کربلا آمده‌اى و اکنون مى‌خواهى جان خود را فداى ایشان کنى.

دست خود را به سینه مى‌گذارى و به رسم ادب مى‌ایستى و اجازۀ میدان مى‌خواهى. در نگاهت یک دنیا التماس است. با خود مى‌گویى: «آیا مولایم به من اجازه مى‌دهد؟» .

امام نگاهى به تو مى‌کند. مى‌داند شوق رفتن دارى. . . و سرانجام به سوى میدان مى‌روى و فریاد مى‌زنى: «أمیرى حسینٌ ونِعمَ الأمیرِ» ؛ «امیر من، حسین است و او بهترین امیرهاست» .

هیچ کس به زیبایى تو رَجَز نخوانده است. صدایت همۀ کوفیان را به فکر مى‌اندازد. به راستى، آیا رهبرى بهتر از حسین هم پیدا مى‌شود؟

اى کوفیان، شما رهبرى یزید را قبول کرده‌اید، امّا بدانید که در واقع در دنیا و آخرت ضرر کردید، چراکه نه دنیا را دارید و نه آخرت را. ولى آقاى من حسین است. او در دنیا و آخرت به من آرامش و سعادت مى‌دهد.

تو مى‌غرّى و شمشیر مى‌زنى و همه از مقابل تو فرار مى‌کنند. دشمن تاب شنیدن صداى تو را ندارد. محاصره‌ات مى‌کنند و بر سر و رویت تیر و سنگ مى‌ریزند.

تو را مى‌بینم که پس از لحظاتى روى خاک گرم کربلا افتاده‌اى. هنوز نیمه جانى دارى. به سوى خیمه‌ها نگاه مى‌کنى و چشم فرو مى‌بندى. گویى آرزویى در دل دارى که از گفتنش شرم مى‌کنى. آیا مى‌شود مولایم حسین، کنار من هم بیاید؟

صداى شیهۀ اسبى به گوش مى‌رسد. خدایا! این کیست که به سوى من مى‌آید؟ لحظه‌اى بى‌هوش مى‌شوى و سپس چشم باز مى‌کنى و مولاى خود را مى‌بینى!

خدایا، خواب مى‌بینم یا بیدارم؟ این مولایم حسین علیه السلام است که سرم را به سینه گرفته است. اى تاریخ! بزرگوارى حسین علیه السلام را ببین. امام، صورت خود را به صورت تو مى‌گذارد!

و تو باور نمى‌کنى! خدایا! این صورت مولایم است که بر روى صورتم احساس مى‌کنم.

خیلى زود به آرزویت رسیدى و بهشت را لمس کردى! لبخند شادى و رضایت بر چهره‌ات مى‌نشیند. آخرین جملۀ زندگى‌ات را نیز، مى‌گویى: «چه کسى همانند من است که پسر پیامبر صلى الله علیه و آله صورت به صورتش نهاده باشد» .

به راستى، چه سعادتى بالاتر از اینکه آفتاب، تو را در آغوش گرفته است و روح تو از آشیانۀ جان پر مى‌کشد و به سوى آسمان‌ها پرواز مى‌کند.

امام بین غلام و پسرش فرق نمى‌گذارد و فقط در دو جا چنین مى‌کند. یکبار زمانى که به بالین على اکبر مى‌آید و صورت به صورت میوۀ دلش مى‌گذارد و اینجا هم که صورت به صورت غلامِ تُرک خود مى‌نهد و در واقع امام به ما مى‌آموزد که بهترین مردم با تقواترین آنهاست.

مطالب مرتبط

دیدگاهی در مورد “صبح عاشورا (اَسْلَم)

  1. محب حسین گفت:

    دوست عزیز این عکس شیطان هست لطفا از هر تصویر به ظاهر زیبا استفاده نفرمایین و کاملا روی مفهوم و علائمش فکر بفرمایین..

  2. سردبیر گفت:

    سلام و احترام
    پست ویرایش شد تشکر از تذکر شما//

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *