در شماره پیشین، به بحث مقدماتی در خصوص اوضاع اجتماعی و فکری قوم نوح و چگونگی تعامل حضرت با قوم خود، اشاره نمودیم و بر این امر تاکید داشتیم که در موارد بسیار و مختلف شباهتهای بسیاری میان قوم نوح و مردم آخرالزمان وجود دارد و همین شباهتهاست که زمینهسازی یک پاکسازی کلی و جهانی را فراهم میآورد. در این شماره به توضیح بیشتر در خصوص تفکرات قوم نوح و شباهت آن با مردم آخر الزمان خواهیم پرداخت.
بسم الله الرحمن الرحیم
قوم نوح با تکبر و تمسخر و حتی بدون درخواست هیچگونه معجزهای به انکار پیامبر خود میپرداختند؛ با این وجود حضرت نوح در مقابل انکار این قوم اعلام امادگی برای آوردن معجزه و دلیل برای اثبات پیامبری خود بودهاست:
قالَ یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّی وَ آتانی رَحْمَهً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَ نُلْزِمُکُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُونَ (۱)
«[نوح] گفت: اگر من دلیل روشنی از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتی به من داده باشد- و بر شما مخفی مانده- [آیا باز هم رسالت مرا انکار می کنید؟] آیا ما می توانیم شما را به پذیرش این دلیل روشن مجبور سازیم، با اینکه شما کراهت دارید؟»
حضرت نوح به قوم خود میفرماید شاید خدا چیزی به من داده و شما نابینا و کور هستید و آن را نمیبینید. منظور از کوری یعنی همان کور عقلی است.
همچنین حضرت در دفاع از پیروان خود در مقابل قوم منکر میفرماید: درباره آنهایی که چشم شما آنها را خار میبیند خدا بهتر میداند ضمائر آنها چیست. (۲) یعنی شما ضمائر آنها را نمیبینید.
با این وجود همانگونه که پیش از این گفته شد، قوم نوح، به هیچ عنوان پذیرای مقولهای به نام پیامبری و واسطه بین خدا و بنده نبودند و یکی از اصلیترین اهداف آنها از نپذیرفتن حضرت نوح و شریعت الهی او، این بود که آنها میدانستند در صورت پذیرش یک دین، مجبور به انجام دستورات و رعایت بایدها و نبایدهای آن هستند؛ لذا از همان ابتدا از پذیرش دینی الهی، سر باز میزدند تا خود را درگیر هنجارهای دینی ننمایند.
نکته لازم به ذکر این است که برای قوم نوح تنها چیزهای تجربی و قابل دیدن، مورد قبول بود و بحث در خصوص فضای غیب و نادیدنی بیفایده و عبث بودهاست از این رو در محاجه با حضرت نوح مدا م از افعال مربوط به دیدن مانند رأی استفاده میکردند.
_باید گفت آنچه که در دنیای امروز نیز در حال رخ دادن است، شبیه به همین رویداد میباشد؛ یعنی اکثریت انسانها حتی اگر نخواهند یقین آنها در خصوص عوامل محسوس و تجربی، بیش از عالم غیب میباشد._
لازم به ذکر است خدا نیز در مقابل این نگاه مادیگرایی و وابسته به دیدن این قوم، از افعالی استفاده میکند که ریشه در فعل «دیدن» دارد. به عنوان نمونه وقتی فرمان ساخت کشتی را به نوح صادر میکند میفرماید: و اصنع الفلک باعیننا و وحینا و لا تخاطبنی فی الذین ظلموا انهم مغرقون (۳)
«و زیر نظر ما و براساس وحى ما کشتى را بساز، و درباره نجات کسانى که ستم کرده اند با من سخن مگوى، زیرا آنان غرق خواهند شد و این مقدر شده است.»
و یا در جای دیگر، در زمانی که امر الهی که همان طوفان بودهاست، به وقوع پیوست، خدا میفرماید:
تَجْری بِأَعْیُنِنا جَزاءً لِمَنْ کانَ کُفِرَ (۴)
مرکبی که زیر نظر ما حرکت می کرد! این کیفری بود برای کسانی که [به او] کافر شده بودند!
بنابراین چون قوم نوح از فعل «رای» استفاده میکند و دیدن برای او از اولویت و اهمیت فراوانی برخوردار است، خدا نیز از این فعل استفاده میکند.
نوح در دعوت قوم خود به آنها میفرماید: انی لکم نذیر مبین یعنی من به شما هشدار میدهم یعنی بترسید و عذاب نزدیک است.
اما قوم او در مقابل و در پاسخ به این پیامبر بر رسیدن عذاب تعجیل میکنند و به او میگویند: قالُوا یا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَکْثَرْتَ جِدالَنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ (۵)
گفتند: ای نوح، حقّا که با ما به جدال پرداختی و بسیار هم جدال کردی، پس آنچه را [از عذاب الهی] وعده می دهی بر ما بیاور اگر از راستگویانی.
نکتهای که در توضیح این آیه ضروری بهنظر میرسد این است که قوم نوح به هیچ عنوان در خصوص رسیدن عذاب الهی احساس خطر نمیکردند و در اصل وجود چنین رویدادی را خارج از محدوده محسوسات خود میدانستند. از این رو در نهایت از انذارهای حضرت خسته میشوند و از او میخواهند که عذاب را زودتر بفرستد.
در مورد نوع رفتار و صبر حضرت نوح در مقابل قوم خود باید گفت این حضرت برای آنها ۹۵۰ سال به دعوت قوم خود پرداخت و مرتب از سوی قوم خود تکذیب و حتی تمسخر میشد و این نشانه صبر حضرت نوح بودهاست. در نهایت نیز عده قلیلی که به اخبار غیبی و الهی حضرتنوح ایمان آوردهبودند از عذاب الهی در امان مانده و نجات مییابند.
باید گفت در آخرالزمان نیز وضع به همین منوال است بدین معنا که پیروز فتنههای آخرالزمان کسانی هستند که به عالم غیب و امام غایب ایمان داشته و زمینهساز ظهور او هستند.
نکته دیگری که پیرامون ارتباط ماجرای حضرت نوح با آخرالزمان میتوان گفت این است که دعوت حضرت ۹۵۰ سال طول کشید و این امر، حامل این پیام به مردم آخرالزمان است که باید برای مدت زمان طولانی، در انتظار رسیدن امرالهی باشند و همچنین در نظر داشته و بپذیرند که در طول این سالهای انتظار امور غیبی و الهی در جریان است حتی اگر به آن توجه نداشتهباشند.
باید گفت یکی از ویژگیهای آخرالزمان این است که به تدریج بلاها افزایش مییابد تا به مردم نشان دهد عقل بشری به تنهایی و بدون مدد گرفتن از ولی زمان و واسطه الهی، توان مدیریت جهانی را ندارد.
ادامه دارد …
منبع مصاف
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور / روایت عهد ۲۹/ با کشتی نوح تا کشتی حسین (علیه السلام)
پینوشت:
۱٫ هود/ ۲۸
۲٫ هود/ ۳۱
۳٫ هود/ ۳۷
۴٫ قمر/ ۱۴
۵٫ هود /۳۲