نهج البلاغه

شرح و تفسیر حکمت 70 نهج البلاغه

شرح-نهج-البلاغه

لاَ تَرَى الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً.

امام(عليه السلام) فرمود: هميشه جاهل را يا افراط گر مى بينى و يا تفريط كار!

شرح و تفسير

افراط و تفريط نشانه جهل است

امام در اين كلام حكمت آميز به مسئله مهمى اشاره كرده كه سراسر زندگى انسان ها را در بر مى گيرد، مى فرمايد: «هميشه جاهل را يا افراط گر مى بينى و يا تفريط كار»; (لاَ تَرَى الْجَاهِلَ إِلاَّ مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً). راه صحيح به سوى مقصد راه مستقيم است كه ما پيوسته در نمازها هر روز خدا را مى خوانيم تا ما را بر آن راه ثابت بدارد. در اطراف راه مستقيم خطوط انحرافى فراوانى هست كه پيدا كردن راه مستقيم از ميان آن خطوط نياز به دقت و علم و دانش دارد. به همين دليل، جاهل غالبا گرفتار خطوط انحرافى يا در جانب زياده روى مى گردد و يا در سوى كوتاهى و كندروى. اين مسئله در تمام شئون زندگى اعم از فردى و اجتماعى و سياسى و غير آن ديده مى شود; مثلاً حفظ ناموس و پاسدارى آن از هرگونه انحراف يك فضيلت است ولى افراد جاهل گاهى به طرف افراط كشيده مى شوند و با وسواس هر حركتى از همسر خود را زير نظر مى گيرند و با نگاه اتهام و گمان سوء به او نگاه مى كنند به طورى كه زندگى براى آنها تبديل به دوزخى مى شود و گاه هيچ گونه نظارتى بر وضع خانه و همسر خود ندارند كه كجا رفت و آمد و با چه كسى صحبت مى كند و امثال آن. در مسائل بهداشتى فرد جاهل گاه چنان گرفتار افراط مى شود كه دست به سوى هيچ آب و غذايى نمى برد به گمان اين كه همه آنها آلوده است، در هيچ مهمانى شركت نمى كند، هيچ هديه اى را نمى پذيرد و بايد تنها خودش غذاى خويش را تهيه كند و گاه در جهت مخالف قرار مى گيرد و فرقى ميان آلوده و غير آلوده، بيمار مسرى و غير بيمار نمى گذارد. بعضى از شارحان، اين مطلب را با موضوع عدالت در مسائل اخلاقى پيوند زده و گفته اند: هميشه فضايل اخلاقى حد وسط در ميان دو دسته از رذايل است: شجاعت حد اعتدالى است كه در ميان صفت تهور (بى باكى) و جبن (ترس و بزدلى) قرار گرفته است. عالم به سراغ حد وسط و جاهل يا در طرف افراط قرار مى گيرد و يا در جانب تفريط و همچنين سخاوت حد اعتدال ميان بخل و اسراف است همان گونه كه قرآن مجيد خطاب به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: «(وَلا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَلا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً); هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرو مانى». در مسائل مربوط به اعتقادات، گروهى از جاهلان درباره عظمت على(عليه السلام)چنان افراط كردند كه قائل به الوهيت و خدايى او شده و گروه ديگر چنان كوتاه آمدند كه در صف ناصبان قرار گرفتند و به يقين هر دو گروه گمراهند. خط صحيح همان پذيرش ولايت به معناى امام مفترض الطاعه بودن است. در خطبه 127 نيز اين مطلب به صورت شفاف و روشن آمده است: «وَسَيَهْلِكُ فِيَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَيْرِ الْحَقِّ وَمُبْغِضٌ مُفْرِطٌ يَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَيْرِ الْحَقِّ; به زودى دو گروه در مورد من هلاك و گمراه مى شوند: دوست افراطى كه محبتش او را به غير حق (غلو) مى كشاند و دشمن افراطى كه به سبب دشمنى قدم در غير حق مى نهد (و مرا كافر خطاب مى كند). سپس افزود: «وَخَيْرُ النَّاسِ فِيَّ حَالاً النَّمَطُ الاَْوْسَطُ فَالْزَمُوهُ; بهترين مردم درباره من گروه ميانه رو هستند از آنان جدا نشويد». در بحارالانوار نيز آمده است كه امير مؤمنان على(عليه السلام)فرمود: «أَلاَ إِنَّ خَيْرَ شِيعَتِي النَّمَطُ الاَْوْسَطُ إِلَيْهِمْ يَرْجِعُ الْغَالِي وَبِهِمْ يَلْحَقُ التَّالِي; بهترين شيعيان من گروه ميانه رو هستند، غلو كننده بايد به سوى آنان باز گردد و كوتاهى كننده عقب افتاده بايد (شتاب كند و) به آنها ملحق شود». با دقت به جوامع بشرى مى بينيم كه غالب نابسامانى ها بر سر افراط و تفريط هاست كه زاييده جهل و نادانى است; گاه آن چنان در مسائل اقتصادى قائل به آزادى مى شوند كه فرآيند آن نظام سرمايه دارى ظالم است و گاه چنان سلب آزادى مى كنند كه نتيجه آن نظام كمونيسم و گرفتارى هاى آن است، مهم يافتن خط اعتدال و ثابت ماندن بر آن است. در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه در روز قيامت حاكمى (از حاكمان مسلمين) را مى آورند كه بيش از آنچه خداوند دستور داده عمل كرده، خداوند به او مى گويد: بنده من چرا بيش از آنچه بايد تازيانه بزنى زدى؟ عرض مى كند: من براى غضب تو غضب ناك شدم. به او گفته مى شود: آيا سزاوار است غضب تو شديدتر از غضب من باشد؟ سپس حاكم ديگرى را مى آورند كه كوتاهى كرده خداوند به او مى فرمايد: چرا در برابر آنچه به تو امر كرده بودم كوتاهى كردى؟ عرض مى كند: پروردگارا من به او رحم كردم؟ به او گفته مى شود: آيا رحمت تو از رحمت من وسيع تر است؟ سپس هر دو را به سوى دوزخ مى برند.

author-avatar

درباره لبیک یا نصر الله

سید حسن نصر الله: آمریکایی ها نمی فهمند که معنی لبیک یا حسین چیست...لبیک یا حسین را بسیار از ما شنیده اند...لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ هستی، هر چند که تنهایی و مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند.لبیک یا حسین یعنی تو و اموالت و زن و فرزندانت در این معرکه باشند.لبیک یا حسین یعنی مادری فرزندش را به میدان دفاع می فرستد ...

مطالب مرتبط

دیدگاهی در مورد “شرح و تفسیر حکمت 70 نهج البلاغه

  1. مهدی لطفی گفت:

    سلام
    لطفا” ایمیل های مذهبی برای اعضاتون بفرستید

  2. سلام واحترام: به زودی راه اندازی میشه…در حال طراحی قالب خبرنامه هستیم. موفق باشید برادر گرامی. در پناه حق//

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *