سلمان می گوید: فاطمه (علیها السلام) کنار در خانه ، میان آنان واو (علی علیه السلام) حائل شد ، قنفذ ملعون با تازیانه بر اوزد .فاطمه در حالی از دنیا رفت که به سبب ضربه ی اولعنة الله علیه بر بازویش اثری مانند بازوبند مانده بود .
بانوی بانوان
پس از سه روز عزاداری در شهادت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) ،امیرالمومنین (علیه السلام) برخاست وبرای ملاقات اصحاب حرکت کرد ،در حالی که اشک بر گونه اش جاری بود.اصحاب به استقبال آمدندوهریک با لسانی تسلیت گفتند. حضرت فرمود:
اگر مرا به خاطر گریه در فقدان دختر پیامبر(علیهاالسلام) مورد سوال قرار می دهید ، بدانید که به پیامبر اقتدا کرده ام .آن حضرت بر خدیجه کبری گریه می کرد در حالیکه او دختر پیامبر نبود، اما فاطمه بانوی بانوان ودختر اشرف پیامبران ومادر سیدالشهدا است .
بانوی بی آزار
امام صادق (علیه السلام)فرمود: آیا تفسیر ومعنی کلمه ی فا طمه را می دانی ؟ گفتم : ای آقای من ! برایم شرح بده فرمود: یعنی آن بانو از شرو فتنه بر کنار بود، اگر حضرت علی ابن ابی طالب با فاطمه ی زهرا ازدواج نمی کرد ، از زمان حضرت آدم تا روز قیامت در روی زمین از برای فاطمه زهرا(علیهاالسلام)همسری یافت نمی شد .
برائت فاطمه (علیهاالسلام)
پس از خاکسپاری پیامبر(صلی الله علیه واله) برخی همسران آن حضرت همراه عده ای از زنان خدمت حضرت زهرا (علیهاالسلام) آمدندومصیبت فقدان پدر را تسلیت گفتند .آن حضرت در پاسخ به عده ی بسیاری از آنان با اشاره به وقایعی که در غصب خلا فت اتفاق افتاده بود فرمود: از دنیای شما متنفرم واز دوری شما خوشحالم .خداورسول را ملا قات می کنم در حالی که بر روزگار پشیمانی شما دل می سوزد. حق من حفظ نشد ورضایتم جلب نگردید ووصیت پیامبر(صلی الله علیه واله) قبول نشد وحرمتی مراعات نگردید .
برنامه ی زند گی
امام باقر (علیه السلام) فرمود: حضرت فاطمه (علیهاالسلام)کارهای منزل را با حضرت علی (علیه السلام)اینگونه تقسیم کرد که : خمیر کردن آرد،نان پختن ، تمیز کردن وجارو زدن خانه به عهده ی فاطمه باشد وکارهای بیرون منزل از قبیل : جمع آوری هیزم وتهیه ی مواد اولیه غذایی بر عهده ی علی (علیه السلام) باشد.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: این تقسیم کار با رهنمود رسول خدا (صلی الله علیه واله) انجام گرفت .
بغض شکسته
دختر طلحه ، در یکی از روز های غمبار پس از وفات رسول خدا(صلی الله علیه واله) خدمت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) رسید، از گریه ها وناله های جانکاه آن حضرت ، سخت نگران شد وبا شگفتی پرسید:
فاطمه جان چه چیزی شمارا اینگونه به گریه وزاری انداخته است ؟
پاسخ فرمود: ای دختر طلحه ، آیا ازمصیبت ورویداد تلخی می پرسی که در همه جا انتشار یافته است ؟ گویا بر پر مرغان نوشته ودر جهان پرا کنده شده ، گویا پیک های چابک سوار به سرعت آن را به همه جای جهان ابلاغ کرده اند که گرد و غبار آن تا اسمان با لا رفت وتاریکی مصیبت ان زمین را فرا گرفت ،(می دانی مصیبت ها چگونه شکل گرفته اند؟ )
ان گاه که نور دین به خاموشی گرائید وپیامبر رحلت کرد، ان بغض ها وکینه ها را به زبان اوردند وبر مرکب ارزو سوار گشتند وستم ها روا داشتند ، وفدک را غصب کردند ، با شگفتی به فدک بنگریدچه بسیار پادشاهانی که مالک سرزمین فدک شدند .و هم اکنون اثریاز انان وجود ندارد!
فدک هدیه ی الهی بود که به پیامبرش بخشید و رسول گرامی اسلام آن را برای تامین زندگی فرزندانم به من سپرد واگذاری فدک به من و فرزندانم با حکم وعلم خداوند بزرگ وشهادت جبرئیل امین صورت گرفت .
پس اگر ابوبکر وعمر ان را با ستم غصب کردند ووسیله ی زند گی فرزندانم را قطع نمودند با یاد روز قیامت بر این مصیبت صبر می نمایم وزود است که خورندگان اموال فدک ، عذاب الهی را در دوزخ نظاره گر ودر ان غوطه ور باشند .
بی وفایی
از خصلت های مردم کوفه شمرده شده است که هم با علی ابن ابی طالب (علیه السلام) بی وفایی نشان دادند ، هم با امام مجتبی (علیه السلام) ، هم با مسلم ابن عقیل وهم با سید الشهدا بیعت کردند وپیمان شکستند .انان نامه ی دعوت نوشتند وتیغ کشیدند واین خصلت کوفیان در ذهن دیگران مانده بود .
پاره ی تن
رسول خدا(صلی الله علیه واله) فرمود: «فاطمه پاره ی تن من است ؛ هرکه اورا نارا حت کند ، مرا ناراحت کرده وهرکه اورا بیازارد ، مرا ازرده است.»
پرستاری امیرالمومنین
حضرت زهرا (علیهاالسلام) با ان همه ضرب و جرح ورفتار های اهل سقیفه ومردم ، بدنش از غم و اندوه ذوب شده بود وجز پوستی بر استخوان نمانده بود .درطول سه ماه واندی که حضرت زهرا (علیهاالسلام) پس از شهادت پیامبر (صلی الله علیه واله) زنده بود ، از امیرالمو منین خواسته بود تا خبر بیماری واحوال روزانه اش را از همه مخفی کند کسی را نزد او راه ندهد .
طبق این سفارش ، امیرالمومنین (علیه السلام) همراه فضه واسما به طور پنهانی پرستاری حضرت را برعهده داشتند وهیچ کس ازاحوال او باخبر نمی شد.
پیش گویی رسول خدا (صلی الله علیه واله)
جابربن عبدالله انصاری می گوید: هنگامی که پیامبر در سکرات موت بود وواپسین روزهای عمرش را می گذرانید فاطمه(علیهاالسلام) واردشد وگریه کنان خودش را بر بدن رسول خدا انداخت . پیامبر چشمان خویش را گشود وبه هوش امد .ان گاه فرمود: دخترم! پس از من به تو ستم می کنند واز حقت محروم می سازند واز حقت محروم می سازند هرکه تورا بیازارد مرا ازرده است وهرکه تورا خشمگین سازد مرا خشمگین ساخته است … هرکه به تو ظلم کند به من ستم کرده است .چون تو از منی ومن از تو ، توپاره ی تن من وروح وجان منی . سپس فرمود: به خدا، شکایت می برم از امتم ، از انان که به تو ظلم روا داشتند.
سلام ودرود بر شما خیلی عالی بود موفق وپیروز باشید. 😛