در شمارههای گذشته از مجموعه نوشتارهای با کشتی نوح تا کشتی حسین (علیه السلام) به ویژگیهای اصلی فکری و اعتقادی قوم نوح اشاره نمودیم و نوع رفتار و واکنش این قوم به دعوت الهی پیامبر خود را مورد ارزیابی قرار دادیم. همچنین در بخشهای مختلف از مقالات گذشته به شباهتهای فکری قوم نوح با اقوام مختلف تاریخ مخصوصا مردم آخرالزمان اشاره نمودیم. در این شماره در نظر داریم به برخی دیگر از ویژگیهای قوم نوح اشاره نماییم.
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا قوم نوح حتی با دیدن نشانه های طوفان ایمان نیاوردند؟
سرکشی و عدم پذیرش حق از سوی این قوم در طول دوران دعوت الهی باعث شدهبود که به هیچ عنوان امکان بازگشت به مسیر حق برای آنها فراهم نگردد و گویا حرکت آنها در مسیر باطل باعث گردیده بود که نام آنها حتی پیش از طوفان جزء غرق شدگان قرار گرفته باشد؛ از این روست که خداوند در مورد فرزند نوح عبارت فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ (۱) را استفاده میکند.
در توضیح مطلب فوق باید گفت حرکت در مسیر باطل حرکتی تدریجی و به تعبیری طبق یک پروسه و جریان متداول و زمینه دار انجام میگیرد؛ یعنی حرکت در مسیر باطل تا اندازهای برای فرد غیر محسوس خواهد بود که حتی میتواند جانباز جنگ صفین را به شمری تبدیل کند که امام زمان خود را به شهادت رساند.
اعتقاد بیشاز اندازه قوم نوح به حواس پنجگانه و عدم اعتقاد به امور غیرمادی و معنویت باعث گردیده بود که آنها به قدری در مسیر باطل قرار بگیرند که حتی آمدن طوفان و تحقق وعده نوح را امری تصادف انگاشته و بر این اعتقاد بودند که با کمک اسباب مادی مانند بالا رفتن از کوه میتوان از این طوفان نجات پیدا کرد.
ازاینروست که پسر نوح از طوفان همین آب را میبیند که برای فرار از آن باید به خشکی رفت اما نوح از طوفان به امر الهی تعبیر کرده و میفرماید: قَالَ لاَ عَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ (۲) (امروز در برابر فرمان خدا هیچ نگاهدارندهای نیست مگر کسى که [خدا بر او] رحم کند.)
نکته قابلتأمل این است امر الهی گاه عذاب است، گاه نعمت است و گاهی نیز به تعبیر قرآن ائمه هستند: أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ (۳) باید به این نکته توجه کنیم که قرآن به امامان ما عنوان ا وأُوْلِی الأَمْرِ اطلاق میکند؛ پس حضرت حجت هم بهعنوان امر الهی معرفیشده است.
یکی دیگر از استراتژیهای تفکر قوم این است که به مخالفان خود برچسب میزنند و از این طریق مسیر نزدیک شدن دیگران به آنها را سد میکنند؛ بدین معنا که مخالفان خود را تا اندازهای تحقیر و تمسخر میکنند که دیگران و به تعبیری قشر خاکستری جامعه، از نزدیک شدن به آنها خجالت خواهند کشید.
در مورد حضرت نوح نیز چنین اتفاقی افتاده بود. یعنی نوح برچسب خورده بود و نزدیک شدن به او هزینه تبلیغاتی فراوانی داشت و این امر تا آنجا پیش رفته بود که افراد حاضر نبودند که در اوج بلا و برای نجات دادن خود نیز به نوح نزدیک شوند و اینیکی از دلایل نپذیرفتن پسر نوح برای سوارشدن به کشتی بودهاست.
مطابق با آیات قرآن اولین آب از تنور فوران کرد یعنی دقیقاً از جایی که جایگاه خروج آتش است و قوم نوح با عقل محسوسات خود قادر به درک آن نیستند.
تفکر قوم نوح در کل تاریخ در جریان بوده است. حتی سامری نیز با استفاده از این تفکر قوم موسی را منحرف کرد. زیرا قوم موسی وعده او را در مورد ارض موعود تجربه نکرده بودند؛ همانگونه که قوم نوح طوفانی که پیامبرشان وعده آن را میداد تجربه نکرده بودند.
اما سامری از همین تفکر استفاده کرد و گفت که ما ارض موعود را ندیدهایم اما من میتوانم من جایی مانند مصر برای شما تهیه کنم و به این دلیل که قوم موسی مصر را تجربه کرده بودند وعده سامری را پذیرفته و به وعده پیامبرشان بیتوجه گردیدند.
در حال حاضر و در زمان کنونی نیز وضع به همین منوال است؛ یعنی ازآنجاکه انسانها باعقل مادی خود نمیتوانند وعدههای دادهشده پیرامون حکومت آخرالزمان صالحان را درک نمایند، به طور کل آن را انکار کرده و به سمت وعدههای غرب برای دستیابی به نعمتهای محسوس میروند. بنابراین تکیه صرف بر عقل مادی، باعث خواهد شد انسان حتی ناخواسته وعده حکومت حقه آخرالزمان را نیز نپذیرد.
تفاوت اصلی میان دیدگاه معتقدان به آخرالزمان و حتی تفکر رایج در شکلگیری انقلاب ما نیز، همین امر میباشد؛ یعنی تفاوت بین اینکه تفکر مادی پایه و اساس قرار گیرد یا علم و ایمان به غیب و حکومت نهایی خوبان و نیکان.
هماکنون نیز دعوا و درگیری میان دو تفکر«مادیگرایی و الهی» همچنان در جریان است و هر دو تفکر بهتدریج در حال گردآوری پیروان خود و آماده شدن برای رسیدن آن امر الهی هستند.
• راسیونالیزم
راسیونالیزم ویژگی دیگر قوم نوح میباشد. راسیونالیزم را عقلانیت و خرد ورزی ترجمه کردهاند که ترجمه دقیقی نمیباشد. عقل راسیونال متفاوت باعقل دینی است.
عقل راسیونال، درواقع عقل خلاصهشده در حواس پنجگانه است؛ یعنی عقل خلاصهشده در محسوسات. این در حالی است که همانگونه که گفته شد، عقل دینی این پنج حس را قبول دارد و در ضمن بالاتر از آن را نیز معتقد است.
در فرهنگ دینی، عقل موهبتی است که انسان با کمک آن بر تمام مشکلات چیره میشود؛ چه دیدنی و چه نادیدنی. اما عقل راسیونال یعنی طرز فکری که به دنبال محاسبه سود و زیان محسوس و مادی است.
• اصالت شک
ویژگی دیگر قوم نوح شکاکیت محض نسبت همهچیز بود تا جایی که در این تفکر غیر از محسوسات، هیچ امر یقینی دیگری وجود نداشت. ازاینروست که خطاب به پیامبر خود میگویند «بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ (۴) ما شک داریم و تصور میکنیم که تو از دروغگویان باشی.»
در این تفکر شکاکیت نسبت به همهچیز علیالخصوص مفاهیم دینی وجود دارد؛ شکاکیت عمیق و چهبسا پنهان در قبال مسائل اساسی زندگی و مسائل اخروی انسان.
در عصر کنونی نیز اینگونه است؛ شکاکیت باعث میگردد که فرد به مسائل دینی شک کند و درنتیجه به دستورات آن عمل نکند؛ این در حالی است که پس از مدتی حتی علم بشری نیز با همین حواس پنجگانه به دلایل اصلی دستورات دینی پی میبرد. مانند حلال و یا حرام بودن برخی خوراکیها و یا آداب خوردن و آشامیدن.
ادامه دارد …
منبع:مصاف
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور / روایت عهد ۲۹/ با کشتی نوح تا کشتی حسین(علیه السلام)
پینوشت:
۱٫ هود/ ۴۳
۲٫ هود/ ۴۳
۳٫ نساء/۵۹
۴٫ هود/ ۲۷