مقالات

با کشتی نوح تا کشتی حسین (علیه السلام) ۶

                  چگونه گناه نکنیم( قسمت دوم)-shia muslim-20968

در شمارگان گذشته از مجموعه مقالات با کشتی نوح تا کشتی حسین، به ویژگی‎های اعتقادی قوم نوح و علل مخالفت آنها با دعوت الهی اشاره نمودیم و وجود نگاه مادی و به تعبیری اصالت ماده را اصلی‎ترین دلیل برای عدم پذیرش دعوت الهی توسط این قوم، عنوان کردیم. همچنین بارها یادآور شدیم که تفکری که میان قوم نوح در جریان بوده‎است، مختص به زمان و مکان خاصی نمی‏باشد و امروز نیز بسیاری از مردم آخرالزمان و حتی مدعیان انتظار نیز، به آن مبتلا می‎باشند.

در این شماره در نظر داریم برخی دیگر از ویژگی‎های قوم نوح و شباهت آن با مردم آخرالزمان را شرح دهیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

• سکولاریزم و ماکیاولیزم

دو ویژگی مهم قوم نوح نگاه بر مبنای سکولاریزم و ماکیاولیزم بود.

سکولاریزم یعنی کنار نهادن دین و  ماکیاولیزم یعنی اخلاق را در اداره حکومت دخیل نکردن.

در این نگاه،  اصل سیادت سیاست بر اخلاق حاکم می‎باشد؛ یعنی این دیدگاه به فرد اجازه می‎دهد که در سیاست دروغ بگوید و اگر غیر این کند نه تنها سیاستمدار خوبی نیست بلکه به نوعی دیوانه است.

در این نگاه، همانند ویژگی‎های پیشین قوم نوح، تکیه بر مسائل مادی و تجربی، معیار حقیقت قرار می‎گیرد. اما باید توجه داشت که اگر کسی قائل بر این امر باشد که مسائل زندگی را باید با معادلات مادی و دانش تجربی حل و فصل نماید گویا کل انبیاء را مورد تکذیب قرار داده‎است؛ زیرا انبیاء از جهان آخرت حرف می‎زنند.

قوم نوح منکر خدا نبود و حتی می‎توان گفت که امکان پیامبر بودن نوح (علیه السلام) در نظر آنان غیر ممکن نبوده‎است. اما آنها رسالت را قبول نداشته و از پذیرش شریعت سر باز می‎زدند؛ یعنی می‎گفتند پیغمبری چه دستاورد مادی خواهد داشت و ما را می‎خواهد به کجا برساند؟ زیرا با پذیرش رسالت،  برخی دستورات لازم الاجرا می‎شود که قوم نوح آن را قبول نداشته اند.

باید به این نکته توجه داشت که سکولاریزم از عدم وجود دین حرف نمی‎زند  بلکه می گوید حضور خدا در صحنه های سیاسی و اجتماعی اگر به محاسبات مادی آسیب برساند خطرناک است. اما اگر این محاسبات را تقویت نماید، می توان این حضور را پذیرفت.

این تفکر معتقد است دین تا وقتی که در حوزه عواطف شخصی و احساسات درونی ماست مخصوصا احساساتی که به امور اخروی مربوط نشود، چیز خیلی خوبی است بدون این که از خود دین بپرسیم در مورد این مسئله چه نظری داری؟

یعنی دین اجازه ندارد در امور مادی و روزمره ما دخالت کند و به امر و نهی و باید و نباید بپردازد و مثلا حکم دهد که ربا حرام است و جنگ با خداست.

معاویه به معنای واقعی کلمه سکولار بود و این تفکر بعد از رسول الله (صلی الهئ علیه و آله) بر جامعه اسلامی حاکم شد و حتی امام زمان(حضرت علی) هم نتوانست آن را از میان بردارد تا جایی که برخی مردم علی (علیه السلام) را پس زدند و به سمت معاویه رفتند.

اگر می بینید نظام سرمایه داری در چارچوب نگاه سکولاریزم رشد می کند به این دلیل است که تفکر سکولاریزم لاجرم ما را به سمتی هدایت می‎نماید که منافع خود را بر مبنای پول مرتب نماییم.

این است که به عنوان نمونه دفاع از فلسطین از سوی جمهوری اسلامی ایران متناسب با این تفکر غیر عقلانی خواهد بود.

همان‎گونه که پیش از این اشاره گردید، یکی از پاسخ‎های قوم نوح در مقابل دعوت الهی این بود که به پیامبر خود و پیروان ایشان گفتند:«…..  ما نَرى‏ لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلٍ….» (برای شما هیچ برتری بر خودمان نمی بینیم)(۱)

در این نگاه برتری در دو چیز است:

۱-  مقبول مردم بودن از نگاه بزرگان قوم

۲- سرمایه سالار بودن و پول داشتن

از این رو در صورت حاکم شدن تفکر قوم نوح، جریان زر و زور و تزویر، قوت می‎گیرند و شأن و منزلت پیدا می‎کنند.

یعنی با پول قدرت پیدا کرده و توانسته تزویر و حیله کند و مردم نیز از این اقدام او استقبال می‎کنند و بر آن دامن می‎زنند. لازم به ذکر است می‎توان گفت تزویر در معنا و مفهوم امروزی همان ماکیاولیسم است.

تدبر در آیات قرآن این مهم را نشان می‎دهد که با وجود این‎که مخاطب حضرت نوح در دعوت الهی، تمام قوم او بوده‎اند اما تنها بزرگان قوم، به نمایندگی از سوی مردم پاسخ حضرت را می‎دادند و به تعبیری بزرگان قوم، مردم را مدیریت کرده و از طریق تبلیغات منفی اجازه نزدیک شدن مردم به نوح را نمی دادند.

در  این نگاه سکولار جذابیت یک رهبر دینی را با عناوینی مانند کاریزماتیک توجیه می‎شود و جنبه معنوی را در این جذابیت دخیل نمی‎داند.

باید گفت این تفکر اکنون و در زمان ما و حتی میان متدینین نیز به صورت رقیق شده رواج دارد و در تصمیم‎گیری‎های فردی، اجتماعی و سیاسی تاثیرگذار است. از این روست که برخی به اصطلاح روشنفکران شیعه در باره واقعه سقیفه و کنار زدن امام معصوم عنوان کردند سقیفه شروع رشد عقلانیت در اسلام بود؛ زیرا جامعه مسلمان به این نتیجه رسید اکنون پس از چهره احساسی محمد و کاریزماتیک بودن آن، وقت آن رسیده به عقلمان رجوع کنیم. پس بر مبنای این تفکر رجوع به پیامبر بر مبنای معنویت نبوده است.

باید گفت وجود رویکرد سکولار در معادلات بین‎المللی نیز موثر خواهد بود بدین معنا که بر مبنای این تفکر است که سیاست و دیانت از هم جدا می‎داند در عرصه سیاست خارجی صحبت از منافع انقلابی بی عقلی محض است.

در این تفکر حزب الله لبنان یک وزنه است که ایران می‎تواند  با آن معامله منافع ملی کند و اگر منفعت خوبی بدست بیاورد می تواند حزب الله لبنان را بفروشد.

بنابر این باید گفت یکی از اصلی‎ترین دلایلی که غرب قادر به درک جمهوری اسلامی نمی‎باشد این تفاوت ماهوی پارادیم ‎(الگو/ چارچوب مفهومی) اعتقادی و تفکری است. به تعبیر دیگر تمام عقاید جمهوری اسلامی با تمام عقاید غرب در تضاد است و به طور کل غرب، از درک عقاید جمهوری اسلامی عاجز است.

در تفکر غرب، که همان ادامه تفکر قوم نوح است، جهاد و  شهادت معنای دیگر پیدا می‎کند خشونت دینی و بنیادگرایی دینی. می‎شود؛ زیرا آن‎ها درکی از سود معنوی ندارند و نمی فهمند که شهادت همان سود و منفعت اصلی است. آنها سود مادی را درک می‎کنند.

تکیه تام این تفکر بر سود و زیان مادی و دخالت ندادن دین در امور دنیایی، باعث شده‎است که اعتقاد به رسیدن منجی و برپایی حکومت عدل نهایی، دور از ذهن جلوه کند.

رواج این تفکر باعث بروز پدیده‎ای با عنوان رویای آمریکایی شده‎است. در این پدیده که همان رویای مصری است، مردم این زمان همانند قوم موسی عمل می‎کنند. همان گونه که قوم موسی زمین موعود را ندیده و فریب وعده سامری در داشتن سرزمینی همانند مصر را خوردند. در حالی که مصر جایی بود که از آن گریخته بودند، و در مقابل این ناشکری به موقعیت پیشین خود بازگشتند.

مردم این زمان نیز، رسیدن زمانی که جهان پر از عدل و داد می‎گردد را درک نکرده و وجود زمان موعود را بعید می‎دانند؛ از این روبا خوشی‎های زودگذر از خود را سرگرم کرده و عمر خود را به پایان می‎رسانند.

نکته مهم دراین است که اگر شیعیانی که منتظر رسیدن امام زمان خود هستند و با تکیه بر این تفکر انقلاب کرده‎اند و خود را وارد پیچ تاریخی عظیمی کرده‎اند، نیز در گفتار و عمل خود از تفکر سکولار تبعیت کنند و شکرگزار داشتن فرصت مناسب برای زمینه‎سازی ظهور نگردند، اوضاع همانند گذشته می‎گردد؛ زیرا این پیغام را به خدا می‎دهند که لیاقت رسیدن به زمان موعود و دیدن امام موعود را نداشته‎اند.

ادامه دارد …

منبع:سایت مصاف

برگرفته از سخنرانی استاد رائفی‎پور / روایت عهد ۲۹/ با کشتی نوح تا کشتی حسین(علیه السلام)

پی نوشت
۱٫ هود/۲۷

author-avatar

درباره لبیک یا نصر الله

سید حسن نصر الله: آمریکایی ها نمی فهمند که معنی لبیک یا حسین چیست...لبیک یا حسین را بسیار از ما شنیده اند...لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ هستی، هر چند که تنهایی و مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند.لبیک یا حسین یعنی تو و اموالت و زن و فرزندانت در این معرکه باشند.لبیک یا حسین یعنی مادری فرزندش را به میدان دفاع می فرستد ...

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *