چادرنورانی و مسلمان شدن هشتاد یهودی:
ابن شهر آشوب وقطب راوندى روايت كرده اند كه روزى حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام مـحـتـاج بـه قرض شد وچادر حضرت فاطمه عليهاالسّلام را به نزد مرد يهودى كه نامش زيـد بود رهن گذاشت وآن چادر از پشم بود وقدرى از جوبه قرض گرفت . پس يهودى آن چـادر را بـه خـانـه بـرد ودر حجره گذاشت ، چون شب شد زن يهودى به آن حجره درآمد نـورى از آن چـادر ساطع ديد كه تمام حجره را روشن كرده بود چون زن آن حالت غريب را مـشـاهـده كـرد بـه نـزد شـوهـر خـود رفـت وآنـچـه ديـده بـود نـقـل كـرد، پـس يـهـودى از اسـتـمـاع آن حـالت در تـعـجب شد وفراموش كرده بود كه چادر حـضـرت فـاطـمـه عـليـهـاالسـّلام در آن خـانـه اسـت بـه سـرعـت شـتـافـت وداخل آن حجره شد كه ديد شعاع چادر آن خورشيد فلك عِصْمت است كه مانند بَدْر مُنير خانه را روشـن كـرده اسـت ، يـهودى از مشاهده اين حالت تعجبش زياده شد پس يهودى وزنش به خانه خويشان خود دويدند وهشتاد نفر از ايشان را حاضر گردانيدند واز بركت شعاع چادر فاطمه عليهاالسّلام همگى به نور اسلام منوّر گرديدند.
در (قُرْب الاسناد) به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر عليه السّلام روايت كرده است كـه حـضـرت رسـالت صـلى اللّه عـليـه وآله وسـلّم مقرر فرمود كه هرچه خدمت بيرون در بـاشـد از آب وهـيزم وامثال اينها حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام به جا آورد وهرچه خدمت انـدرون خـانـه بـاشـد از آسـيـا كـردن ونـان وطـعـام پـخـتـن وجـاروب كـردن وامثال اينها با حضرت فاطمه عليهاالسّلام باشد.
وابـن بـابـويـه بـه سـنـد مـعـتبر از حضرت امام حسن عليه السّلام روايت كرده است كه آن حـضـرت فـرمـود كـه در شـب جـمـعـه مـادرم فـاطـمـه عـليـهـاالسـّلام در مـحراب خود ايستاده ومشغول بندگى حق تعالى گرديد وپيوسته در ركوع وسجود وقيام ودعا بود وتا صبح طـالع شـد شنيدم كه پيوسته دعا مى كرد از براى مؤ منين ومؤ منات وايشان را نام مى برد ودعا براى ايشان بسيار مى كرد واز براى خود دعائى نمى كرد، پس گفتم : اى مادر! چرا از بـراى خـود دعـا نـكـردى چـنـانكه از براى ديگران كردى ؟ فرمود: يا بُنَىَّ! الْجارُ ثُمَّ الدّار؛ اى پسرجان من ! اوّل همسايه را بايد رسيد وآخر خود را.
ثـَعـْلَبـى از حـضـرت صـادق عـليـه السـّلام روايـت كـرده اسـت كـه روزى حـضـرت رسـول صـلى اللّه عليه وآله وسلّم به خانه فاطمه عليهاالسّلام درآمد فاطمه را ديد كه جامه پوشيده از جُلهاى شتر وبه دستهاى خود آسيا مى گردانيد ودر آن حالت فرزند خود را شير مى داد، چون حضرت اورا بر آن حالت مشاهده كرد آب از ديده هاى مباركش روان شد وفـرمـود: اى دخـتـر گـرامـى ! تـلخـيـهاى دنيا را امروز بچش براى حلاوتهاى آخرت . پس فاطمه عليهاالسّلام گفت : يا رسول اللّه ! حمد مى كنم خدا را بر نعمتهاى اووشكر مى كنم خدا را بر كرامتهاى او؛ پس حق تعالى اين آيه را فرستاد:
(وَلَسـَوْفَ يـُعـْطيكَ ربُّكَ فَتَرْضى )؛يعنى حق تعالى در قيامت آن قدر به تو خواهد داد كه راضى شوى
واز حـَسـَن بَصْرى نقل شده كه مى گفت : حضرت فاطمه عليهاالسّلام عابدترين امت بود ودر عـبـادت حـق تـعـالى آن قـدر بـر پـا مـى ايـسـتـاد كـه پـاهـاى مـبـاركـش ورم مـى كـرد. ووقـتى پيغمبر خدا صلى اللّه عليه وآله وسلّم به اوفرمود چه چيز بـهـتر است از براى زن ؟ فاطمه عليهاالسّلام گفت : آنكه نبيند مردى را ونبيند مردى اورا؛ پـس حـضـرت نـور ديـده خـود را بـه سـيـنـه چـسـبـانـيـد وفـرمـود: (ذُرِّيَّةً بـَعـْضـُه ا مـِنـْ بَعْضٍ
واز (حـليه ابونُعَيْم ) روايت شده كه حضرت فاطمه عليهاالسّلام آن قدر آسيا گردانيد كه دستهاى مباركش آبله پيدا كرد واز اثر آسيا دستهاى مباركش پينه كرد.
وشـيـخ كـليـنى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود در روى زمين گياهى اشـرف وپـرمـنـفعت تر از (خرفه ) نيست واوسبزى فاطمه عليهاالسّلام است پس فرمود: خدا لعنت كند بنى اُميه را كه ناميدند خرفه را به بَقْلَة الحُمَقاء به جهت بغض وعداوتى كه با ما وفاطمه داشتند.
حجاب فاطمه عليهاالسّلام در برابر مرد نابينا
سـيـد فـضل اللّه راوندى در (نَوادر) روايت كرده از اميرالمؤ منين عليه السّلام كه شخص نـابـيـنـائى اذن خـواسـت از حـضـرت فـاطـمـه عـليـهـاالسـّلام كـه داخـل خـانه شود، فاطمه عليهاالسّلام خود را از اومستور كرد، پيغمبر خدا صلى اللّه عليه وآله وسـلّم بـه فـاطـمـه عـليـهـاالسـّلام فـرمـود: بـه چـه سـبـب خـود را مـسـتـور كـردى وحال آنكه اين مرد نابينا ترا نمى بيند؟ عرض كرد: اگر اومرا نمى بيند من اورا مى بينم ، اگـر در پـرده نـباشم استشمام رايحه مى نمايد. پس حضرت فرمود: شهادت مى دهم كه توپاره تن من مى باشى
ونـيـز روايت كرده كه روزى حضرت رسول صلى اللّه عليه وآله وسلم از اصحاب خود از حقيقت زن سؤ ال فرمود، اصحاب گفتند كه زن عورت است ؛ فرمود در چه حالى زن به خدا نـزديـكـتـر اسـت ؟ اصـحـاب جـواب نـتوانستند، چون فاطمه عليهاالسّلام اين مطلب را شنيد عـرض كرد كه نزديكترين حالات زن به خدا آن است كه ملازم خانه خود باشد وبيرون از خانه نشود. حضرت فرمود: فاطمه پاره تن من است.
نام كتاب : منتهي الامال قسمت اول
نام نويسنده : مرحوم حاج شيخ عباس قمي
سلام گل نرگس واقعاً احسنت بر شما…عالی بود.
**********************
**************************************************
******************
کاربر گرامی admin…تمام دار و ندار ما ازفاطمه زهراست واز زینب کبراست….وسیله آزادی مملکت خمینی کبیر بود…آمریکا افغانستان گرفته..عراق وویران کرد.پاکستان خاکستان کرد.اگه سوریه ولبنان هم بگیره یعنی admin جان خوش اومدی الان زیر لگد له میشی تا زیر بار فقر….کشور برا بخش های مختلف بودجه خاص داره وبرا ساخت حرم های مطهر همچنین.واین به حدی نیست که یک کشور فقیر کنه…این کشور با دو بال آینده ای سبز (انتظار) وگذشته ای سرخ(عاشورا)پرواز میکنه….اگه این ها نباشند طعمه گربه های غربی میشیم.
*****************************************************************************
***********
*********************************
چه خوبه که همه ما فاطمی باشیم
adminجان….مسئول مباحثی که فرمودید بنده یا یکی از طلبه های این سایت نیستیم…نه اختلاصی انجام دادیم.ونه حق شما که نمی دونم خواهر هستید یا برادر خوردیم…در ضمن فکر نکنم شما با این لحن حرف زدن دنبال حق باشید که بخوام براتون ثابت کنم…کاربر گرامی در صورتی که سؤال ویا درخواستی داشته باشید لطفاً در سایت های مربوطه…سایت ریاست جمهوری ویا سایت های ارتباط با ملت صحبت کنید نه در سایت مبلغان سایبری.چون بنده مسئول بودجه نیستم که براتون توضیح بدم…موفق وپیروز باشید.
درود بر طهورا…موفق باشید.
***********************************************
************************
**********************************************************
آدمین جان…..اگه سؤالات حذف می کنم چون سؤال نیستند.همه توهین هستند…داداش یا خواهر من از کجا معلوم خودت پول نگرفته باشی که تو این سایت نظر ارسال کنی وبا جلب توجه طلبه ها رو بین کاربران بد جلوه بدی البته بعید هم نیست …همون طور که تو بدون دلیل به بنده تهمت می زنی ..پس من هم حق دارم به خودت نسبت بدم…ولی مطوئنم داری اشتباه می کنید..دنبال حق که نیستی برات توضیح بدم.
**********************************
برو تو باش و کوروش و کی قبا/////مارا به جز محمد وآل محمد افتخار نیست.