دختران آفتاب

شلمچـــه جا مانده ام …

00182

سلام بر تو اي شلمــــچه …
 سلام بر تو اي قرار بي قراران ، اي جائيكه نه چندان دور نردبان معراج و ترقي بودي .
 سلام بر تو اي نقطه تلاقي عرش با فرش .
 سلام بر آن نيمه شب هايت ،
 سلام بر آن فضاي عارفــــانه و عاشقــــانه اي كه شب زنده دارنت با ترنم زيباو ملكوتي
الهي العفو ، مي آفريدند.
 سلام بر نماز شب هايي كه در سنگرهاي آسماني تو آغاز ميشد و در بهــــشت خاتمه مي يافت.
 و باز سلام بر تو اي شلمــــچه ، اي جبهه عاشقان ، اي تماميت عرفان ،
  شلمــــچه تو مانند موج خاموش و درهم شكسته مي ماني .
 به ساغري كه كه خالي از شهد لقا و بند نام شهــــادت شده است .
 به دريايي كه در بستر خويش آرام غنيده است .
 شلمــــچه جزر و مَدّت كجا رفت ؟
 هر گاه بسيجيها در تو نيستند موج شرارهايت در درون تو فرو رفته است
 شلمــــچه جا دارد امروز چفيه ام را بر سر بكشم و اشك حسرت از چشمان ملتهبم
 جاري كنم و فرياد بكشم
مــــن جا مانــــده ام …
 

مطالب مرتبط

دیدگاهی در مورد “شلمچـــه جا مانده ام …

  1. برغمدی زهرا گفت:

    با سلام
    مطلبتون خیلی زیبا بود
     
     

  2. جمال الدین کاراندیش گفت:

    سلام
    ممنون از لطفتون ….
    من هر ساله برا خادمین شلمچه میرفتم ولی امسال واقعا جا ماندم ….
    دعا بفرمایید

  3. مشتاق قائم(عج) گفت:

     شلمــــچه جا دارد امروز چفیه ام را بر سر بکشم و اشک حسرت از چشمان ملتهبم جاری کنم و فریاد بکشم مــــن جا مانــــده ام … 
    ____________________
    زیبا…
    مطالب مربوط به ۲ سال پیش هستند ولی حیف میشه که همچین مطلبی رو ستایش نکرد.
    جمله هایی واقعی و به دو از ریا در مورد شلمچه…
    باز هم خسته نباشید.
    یا علی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *