قرآن مجید براى تقوا آثار فراوانى بیان کرده که از جمله آنها برطرف شدن حجاب ها از فکر و قلب آدمى است. رابطه «ایمان و تقوا» با «روشن بینى» در آیات مختلف قرآن مورد اشاره گرفته است:

از جمله در آیه ۲۹ «انفال» مى خوانیم: “یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً “.«اى کسانى که ایمان آورده اید اگر تقواى الهى پیشه کنید و از گناهان بپرهیزید، خداوند وسیله اى براى شناخت حق از باطل براى شما قرار مى دهد».

و در آیه ۲۸۲ «بقره» آمده است:”وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللّه”ُ: «تقواى الهى پیشه کنید و خداوند شما را علم و دانش مى آموزد»

همچنین «اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید خداوند نورى براى شما قرار مى دهد که در پرتو آن بتوانید گام بردارید»

رابطه تقوا و بصیرت، علاوه بر جنبه هاى معنوى که بعضاً براى ما ناشناخته است، اما از نظر تحلیل عقلى، قابل درک است؛ چرا که بزرگترین مانع شناخت و مهمترین حجاب بر قلب آدمى، هوا و هوس هاى سرکش، و آمال و آرزوهاى دور و دراز، و اسارت در چنگال ماده، و زرق و برق دنیاست که به انسان اجازه نمى دهد قضاوت صحیح کند و چهره حقایق را آنچنان که هست ببیند. هنگامى که در پرتو ایمان و تقوا، این گرد و غبارها فرو نشست، و این ابرهاى تیره و تار و ظلمانى از آسمان روح انسان کنار رفت، آفتابِ حقیقت، بر صفحه قلب مى تابد، و حقایق را آنچنان که هست، در مى یابد، و لذتى توصیف ناشدنى از این درک صحیح و عمیق نصیب مؤمن مى شود، و راه خود را به سوى اهداف مقدسى که دارد مى گشاید و پیش مى رود.

آرى، تقوا است که به انسان آگاهى مى دهد، همان گونه که آگاهی ها به انسان تقوا مى بخشد، یعنى این دو در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، لذا در حدیث معروفى مى خوانیم: لَوْ لا أَنَّ الشَّیاطِینَ یَحُوطُونَ عَلى قُلُوبِ بَنِى آدَمَ لَنَظَرُوا إِلى مَلَکُوتِ السَّمواتِ: «اگر شیاطین و خوهاى شیطانى بر قلب هاى آدمیان مسلط نمى شدند، مى توانستند به ملکوت و باطن آسمان و جهان هستى بنگرند». براى درک بهتر این سخن، پاى گفتار على(علیه السلام) مى نشینیم فرمود: لا دِینَ مَعَ هَوى ـ لاعَقْلَ مَعَ هَوى ـ مَنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ أَعْمَاهُ وَ أَصَمَّهُ وَ أَزَلَّهُ وَ أَضَلَّهُ: «دین با هواى نفس جمع نمى شود ـ همچنین عقل با هوس یک جا نخواهد بود ـ هر کس از هواى نفسش پیروى کند او را کور و کر مى کند و ذلیل و گمراه مى سازد».

منبع:

تفسیر نمونه، جلد ۲۳، صفحه ۴۱۱٫

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *