بسم الله الرحمن الرحیم

نگاه اسلام و غرب به شخصیت زن، دو نوع نگاه متفاوت است. اسلام با دید عاطفی به زن نگاه می ­نگرد و غرب با دید غریزی.

images

«نگاه اسلام به شخصیت زن»

با گذری کوتاه به روایت های اهل بیت (علیهم ­السلام) در می­ یابیم که نوع نگرش اسلام به شخصیت زن، نگرشی عاطفی و تکریمی است که با در نظر گرفتن شخصیت و ویژگی های روحی اوست.

ذکر چند نمونه از این روایات:

۱ ـ بهترین فرزندان شما دختران شما هستند.[۱]

۲ـ اگر چیزی از بیرون خریداری کردید و به خانه آوردید اوّل هدیه­ ی دختران خود را بدهید و بعد از آن، به پسران خود بدهید، چرا که خشنود کردن دختران و دلجویی کردن از آنها ثواب بیشتری دارد.[۲]

۳ ـ به هر خانه­ ای که در آن دختران سکونت دارند، در هر روز دوازده برکت و رحمت از جانب خداوند متعال نازل می شود.[۳]

۴ ـ غضب خداوند برای هیچ گناهی مانند غضبی که در رابطه با رعایت نکردن حقّ زنان و کودکان می­ کند نیست.[۴]

۵ ـ یکی از نشانه های یُمن و برکت عروس آن است که نخستین نوزادی که به دنیا می ­آورد دختر باشد.[۵]

«نگاه غرب به شخصیت زن»

با دقت در نوع نگرش غرب به شخصیت زن، در می­ یابیم که عمده نگاه غرب به شخصیت زن، نگاهی غریزی و جنسی است.

جامعه­ ی غرب به بهانه ­های مختلف سعی بر آن دارد که جلوه­ گری زن را از چهار چوب خانواده بیرن آورد تا به امیال نفسانی مردها پاسخ گویند. در چنین بستری جای هیچگونه تعجب نیست که مردها به جای آن که با دید تکریمی به شخصیت زن بنگرند با دید غریزی و ابزاری به او نگاه کنند.

استفاده ­ی گسترده از اندام زن و زیر سؤال بردن شخصیت انسانی این جنس در تولید فیلم های سینمایی، تبلیغات تلویزیونی و … از بهترین شواهد این مدعاست.

«ثمره نگاه عاطفی اسلام به شخصیّت زن»

اسلام با نگاه عاطفی به شخصیّت زن، جامعه را مسخّر عواطف او کرده و در پرتو این عواطف، جامعه ­ای عاطفی بنا می­ کند تا جایی که ایثار و فداکاری از ویژگی های بارز چنین جامعه­ ای شمرده می­ شود.

«ثمره نگاه غریزی غرب به شخصیّت زن»

غرب با نگاه غریزی به شخصیّت زن، جامعه را مسخّر غرایز او می­ کند. جامعه­ ی غریزی، جامعه ­ای است منهای عاطفه و صمیمیّت.

انسان هرچه از عقل دورتر شده و به غریزه نزدیک تر شود؛ به همان اندازه از انسانیّت فاصله می گیرد و قدم در درّه­ های هولناک حیوانیّت نهاده است. در این هنگام است که ایثار، به «حماقت» و فداکاری، به «سفاهت» تفسیر می ­شود. هیچ جای تعجّب نیست که در این جامعه، در سینه جانیان آدم کش مدال افتخار و صلح ببینیم و تهمت جرم و جنایت را متوجه مدافعان از حریم انسانیّت نظاره کنیم.

 همان گونه که انسان شخصیّت واقعی خود را هنگام عصبانیّت و بروز مشکلات، نشان می­ دهد؛ جامعه هم هویّت حقیقی خود را در جنگ ها در معرض نمایش وجدان بشریّت قرار می­ دهد. جامعه­ ی ایرانی و عاطفی ما، در دفاع هشت ساله از حیثیّت و شرف خویش عاطفه­ ی خود را به نمایش گذاشت. عاطفه ­ای که مردان ما از دامان پر مهر و محبّت مادران خود فرا گرفته بودند. و چنین آموختنی ممکن نبود، مگر با نگاه عاطفی به شخصیّت زن .

ذکر چند نمونه :

۱ ـ در جنگ صفّین ، وقتی که سپاه شیطانی معاویه زودتر از سپاه امیرالمؤمنین علی «علیه­ السلام» به آب رسیدند راه آب را بستند و اجازه برداشت آب را به سپاه اسلام ندادند؛ سپاه اسلام به آن ها یورش برده و بر آب مسلّط شدند. در این هنگام، عدّه­ ای گفتند: حالا ما راه آب را بر آن ها می­بندیم! امّا امام علی «علیه ­السلام» اجازه چنین کاری را نداد و دستور داد راه آب را برای مشک به دوشان لشکر معاویه باز بگذارند.

۲ ـ در یکی از عملیات های هوایی و در اوایل صبح، جنگنده ­ای به طرف عراق حرکت کرد تا پلی استراتژیک را مورد هدف قرار دهد. خلبان این هواپیما وقتی به بالای پل رسید مشاهده کرد که یک اتومبیل غیر نظامی در روی پل در حال حرکت است. او برای این که آن افراد غیر نظامی آسیب نبینند ـ علی رغم تمام خطراتی که در خاک دشمن او را تهدید می ­کرد ـ  یک بار منطقه را دور زد تا ماشین از روی پل دور شود، و بعد آن پل را مورد هدف قرار داد و با افتخار به کشور اسلامی خود بازگشت.

دنیای غرب در کمتر از یک قرن اخیر جنگ هایی به راه انداخت که روی چنگیزها و تاتارها را سفید کرد. آن ها در جنگ های خود به خوبی نقاب از چهره غریزی و غیر عاطفی خود برداشتند و به همگان نشان دادند که ظاهر زیبا و جذابشان چیزی جز ماری خوش خطّ و خال نیست.

ذکر چند نمونه :

۱ ـ سال ها پیش، در اروپا کشوری بود به نام یوگسلاوی. در آن زمان غالب کشورها یا با بلوک غرب و آمریکا هم پیمان بودند و یا تحت حمایت بلوک شرق و شوروی به سر می­ بردند. کشور یوگسلاوی هم که در آن مسلمانان زیادی زندگی می­ کردند، با شوروی سابق هم پیمان بود. با فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی، غرب و آمریکا به این فکر افتادند که این مسلمانان را که در قلب اروپا زندگی می ­کنند به نحوی حذف کنند. جنگی قومی در این کشور به راه انداختند. «سِروها» و «کُرُواتها» را به جان مسلمانان مظلوم و بی پناه «بوسنی» و «هرزگوین» انداختند. آن ها در قلب همین اروپای به اصطلاح متمدّن جنایاتی آفریدند که بشر از گفتن آن شرم دارد. قتل عام های وحشیانه و گورهای دسته جمعی، که بعدها کشف می ­شدند گوشه­ ای از جنایت های اروپا در قرن بیستم بود!

آنان روی نوزاد زن حامله شرط بندی می­ کردند، که آیا پسر است یا دختر … بعد از شرط بندی، شکم آن زن بی­ چاره را با سرنیزه پاره کرده و بچّه را از شکمش بیرون می ­آوردند و بعد از مشخص شدن برنده ­ی این شرط بندی، با همان نوزاد زنده، فوتبال بازی می ­کردند. شرم آورتر این که سی­ دی­ های آن را هم در همین اروپای متمدّن و حامی حقوق بشر به فروش می­ رساندند!

۲ـ جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و نیز جنایات رژیم صهیونیستی در لبنان و فلسطین، هم ریشه در سیر جامعه به سوی غرایز و دوری از عقل و انسانیت دارد. روی همین اساس است که برخی از کشورها ـ من جمله آمریکا ـ علاقه دارند برای تکمیل ارتش، جوانهایی را استخدام نمایند که در پرورشگاه بزرگ شده و محبت خانوادگی ندیده باشند!

نگاه غریزی غرب به شخصیت زن و فروپاشی بنیاد خانواده

خانواده، محلی است جهت پاسخگویی به نیازهای عاطفی و روانی انسان. در کانون خانواده بسیاری از فشارهای روانی از دوش انسان برداشته برداشته می­ شود و انسان به آرامش می ­رسد. ارتباط گرم خانوادگی، انسان را از تن دادن به بسیاری از پستی ها و کارهایی که خلاف شأن خانواده است نجات می­دهد. اعضای خانواده دلسوزترین افراد برای یکدیگر هستند و در مواقع مصیبت و سختی سنگ سبوری برای یکدیگر می­ باشند. امروزه ـ به دلایلی که ذکر خواهد شد ـ خانواده در غرب در حال فروپاشی و اضمحلال می باشد و چیزی جز، فساد اخلاقی، تنهایی، مشکلات عصبی و کمبودهای عاطفی، برای آنها به ارمغان نیاورده است.

« اوضاع جامعه­ ی سوئد»

۱ـ در تحقیقات مرکز آمار سوئد، که در نشریه­ی VB  شماره ۴ سال ۱۹۸۷ این سازمان منتشر شد آمده است، بیش از ۲۰% مردم این کشور بین سنین ۱۶ ـ۷۴ تنها زندگی می کنند که ۳۶ % از خانه ها و آپارتمان ها را اشغال کرده اند. و قسمت اعظم آن ها به اجبار منزوی گردیده اند که بر تعداد آن ها پیوسته افزوده می گردد.

۲ ـ عمودی سازی مجتمع های مسکونی موجب یک نوع بیگانگی و انزوا در جمع گردیده است.

۳ ـ انزوا در خانواده ها، در اثر پیشرفت های تکنولوژی، رو به افزایش است. افزایش تعداد کانال های تلویزیونی از طریق کابل و ماهواره و رقابت های بین ایستگاه های فرستنده و همچنین تولید کنندگان برنامه و فیلم های ویدئویی برای جذب مشتری، سبب شده است که برنامه ها و فیلم ها، مهیّج تر، غیر اخلاقی تر، جنایی تر و وحشیانه تر و آگهی های تجارتی مهیّج، با استفاده از بدن تقریبا عریان زنان ارائه شود.

این وضع اغلب باعث شده که اختلاف و نزاع خانوادگی بر سر انتخاب برنامه برای دیدن ایجاد شود. خانواده هایی که امکانات مالی دارند و یا می توانند وام بگیرند ، برای هر یک از افراد خانواده تلویزیون و ویدئو تهیّه می کنند تا هر کس در اطاق خود نشسته، برنامه مورد علاقه خود را تماشا کند.

۴ـ به بازار آمدن فر الکتریکی (که در ظرف چند ثانیه تا چند دقیقه غذای حاظری، نیمه حاظری یا خام را آماده مصرف می کند و افراد خانواده هر موقع احساس گرسنگی نمایند می­ توانند از آن استفاده کنند) نیز به تجمّع سنّتی و فرهنگ غذا خوردن خانواده ها لطمه زده و به انزوا و کم شدن تماس های خانوادگی که به سهم خود در تعلیم و تربیت بچّه ها و ثبات آن ها و خانواده بسیار مؤثر است کمک می کند.

۵ ـ تعداد ازدواج های «رسمی» در دهه­ ی ۱۹۶۰ بین ۶۰ ـ ۵۰ هزار فقره بود ولی در دهه­ ی ۱۹۸۰ این رقم به ۴۰ هزار فقره کاهش یافت و در همین دهه ـ با توجّه به ازدواج های «رسمی» و «غیر رسمی» ـ سالیانه بین ۹۰ ـ ۸۰ هزار فقره تشکیل خانواده ثبت شده؛ که در مقابل ۸۵ هزار فقره طلاق یا جدایی صورت گرفته است.

۶ـ افزایش شدید طلاق و جدایی که در آن حدود ۸۵ % از زنان عهده دار نگهداری بچّه یا بچّه ها می شوند (گاه از دو یا سه مرد، بچّه دارند) و بعدها نیز پیدا کردن مرد دیگری برای زندگی که طول مدّت آن نیز نامعلوم است، با رقابت های شدیدی که بین زنان در جذب مردان وجود دارد، بسیار مشکل می باشد و ناراحتی ها و بیماری های روحی و عصبی به همراه خود می آورد. و نتیجه­ ی آن افزایش روز افزون اعتیاد و مصرف مشروبات الکلی و داروهای آرام بخش و خواب آور در زنان سوئد است. در این نوع زندگی، اغلب زنان زودتر از سنین واقعی خود، شکسته و فرتوت می شوند. بخصوص با بالا رفتن سن در جوّی که آزادی های بدون مرز جنسی، زنان را سهل الوصول تر، و به صورت کالای یک بار مصرف در دسترس مردان قرار می دهد.

۷ـ زنان خانه دار به امید وضع بهتر و آزادی بیشتر در خانه و اجتماع و بخصوص در کسب استقلال مالی به بازار کار هجوم آوردند و قشر کارگر و کارمند پر کار و کم مزد را تشکیل دادند و با این تحوّل بیشتر آن ها مجبور به ترک زادگاه، شهر یا روستای خود گردیده و بیگانه وار در شهرهای دیگر و مراکز صنعتی ساکن شدند و بدین ترتیب رشته­ ی ارتباطات و الگوهای سنّتی، خانوادگی به انحاء مختلف از هم گسیخته شد.

۸ ـ در مقدّمه ­ی یکی از تحقیقات منتشر شده دولت سوئد که در سپتامبر ۱۹۷۸ صورت گرفته آمده است که: با وجود همه­ی امکاناتی که برای تماس بین مردم در اجتماع مدرن امروزی سوئد وجود دارد، بسیاری از مردم در انزوای عمیقی فرو رفته اند، آن ها تماس بسیار کمی با یکدیگر دارند و به سختی ارتباط دوستی برقرار می کنند و در نتیجه عدم تبادل افکار و مشورت ها، خیلی مشکل است که این دسته از مردم در مواقع بحرانی و لزوم، کمکی دریافت کنند.

همچنین در تحقیقات دیگری که از مرکز آمار سوئد، در سال ۱۹۸۰ و تحت عنوان «تنهایی در اجتماع مرفّه» منتشر شد، آمده است که: تعداد زیادی از مردم سوئد، در انزوایی مطلق زندگی می­ کنند و این نشان دهنده آن است که اجتماع مرفّه ما ناموفق است، چون موفّق نگردیده که در غیر از مسائل مادّی، برای مردم رفاه فراهم کند.

 (منبع آمارها : کتاب «در غرب چه می­ گذرد» از آقای سید منوچهر دبیر سیاقی ، صفحات ۱۰ تا ۱۵)

[۱] . سفینه البحار، ج۲، ص۶۸۴
[۲] . وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۲۷
[۳] . مستدرک الوسائل، ج۲، ص۶۱۵
[۴] . وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۰۲
[۵] . سفینه البحار، ج۲، ص۶۸۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *