بدخلقی و بداخلاقی یکی از صفات رذیله ای است که در اسلام مورد نکوهش قرارگرفته است.
برعکس آن، خوش خلقی و برخورد نیکو با دیگران از صفات و فضایلی است که در آیات قرآن مجید و روایات ائمه اطهار(علیهم السلام) بسیار مورد تاکید قرارگرفته است.
حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند که: «هر که بدخلق است خود را معذب دارد» و بسیار می شود که به واسطه کج خلقی ضررهای عظیم به آدمی می رسد، و از نفعهای بزرگ محروم می شود، و عاقبت هم آدمی را به عذاب اخروی می افکند.
مروی است که: روزی به حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) عرض کردند که: «فلان زن روزها را روزه می گیرد و شبها را به عبادت به پای می دارد ولیکن بدخلق است و از کج خلقی به همسایگان خود آزار می رساند. آن حضرت فرمودند: هیچ خیری در او نیست، و او از اهل جهنم است» و آن حضرت فرمودند که: «بدخلقی بنده را می رساند تا اسفل درک جهنم.» و باز آن حضرت فرمودند: «خدا منع کرده است قبول توبه بد خلق را. عرض کردند که: چرا یا رسول الله؟ فرمودند: به علت اینکه هر وقت از گناهی توبه کرد در گناهی بدتر می افتد». و فرمودند که: «بدخلقی گناهی است که آمرزیده نمی شود.» و بعضی از بزرگان گفته اند که: «اگر مصاحبت و همنشینی کنم با فاسق فاجر خوش خلقی، دوست تر دارم که با عابد کج خلقی بنشینم.»
ریشههای بداخلاقی
۱ـ بیماریهای جسمانی: تندخویی از جمله خصلتهایی است که نوعاً ریشه در بیماریهای جسمانی داشته و در بسیاری از موارد از ضعف بنیه، خستگی مفرط، کار زیاد و مشغولیت بیش از حد توان سرچشمه میگیرد. زیرا سبب بداخلاقی از غدد داخلی، ورم مغز و برخی دیگر از بیماریهای جسمی سرچشمه گرفته که باید در صدد معالجه آن برآید.
۲ـ فشارهای روحی و عقدههای روانی: برخی از کسانی که تندخو هستند معمولاً در محیط هایی قرارداشتند که با محیط زندگی خویش سازگاری نداشتند و به خاطر رفتار ناهمگون محیط با چنین افرادی باعث ایجاد عقدههای روحی و روانی در چنین افرادی میشوند و این افراد به خاطر خلأ روحی وکمبود محبت دچار بداخلاقی میشوند.
۳ـ تربیت ناصحیح: برخی دیگر از مصادیق تندخویی در کسانی بروز میکند که افراد تأثیرگذار جامعه مانند پدران و مادران و آموزگاران به گونهای ناصحیح وی را تربیت کردهاند و باعث ایجاد اختلال روانی و در نتیجه تندخویی در فرد میشوند.
آثار بداخلاقی
۱ـ از بین رفتن اعمال: بداخلاقی باعث از بین رفتن اعمال دیگر انسان میشود؛ زیرا انسان را از حالت تعادل خارج میکند و هر کار خوبی هم داشته باشد عاقبت با بداخلاقی از ارزش آن کاسته شده و بداخلاقی بر کارهایش سایه میافکند و نمیگذارد شیرینی آن کارها را درک کند.
امام صادق(ع) میفرمایند:
«
بدخویی کردار را تباه میسازد همچنان که سرکه عسل را از بین میبرد»
۲ـ توانایی نداشتن بر توبه حقیقی: رسول اکرم(ص) در وصیتش به حضرت علی(ع) میفرمایند: «ای علی؛ برای هر گناهی میشود توبه کرد مگر بداخلاقی. همانا صاحب اخلاق بد هر زمان که از گناهی خارج شود در گناه دیگر داخل میشود»
ممکن است منظور از این سخن این باشد که فرد بداخلاق هنگامی که از گناهی توبه میکند در حالی که بداخلاقی را از وجود خویش ریشهکن نساخته، عقده آن را در جای دیگر و به صورت شدیدتر باز میکند و به همین خاطر هرگز موفق به توبه کامل نمیشود تا اینکه این رذیله اخلاقی را از درون خویش پاک سازد.
۳ـ فشار قبر: کسی که بداخلاقی میکند و آن را تا زمان مرگ معالجه نکند دچار عذاب قبر میشود. برای مثال زمانی که سعد بن عباد از دنیا رفت، حضرت از عقب جنازه او بیکفش و رداء تشییع میکرد و حضرت خودش داخل قبر او رفت و به دست مبارک خود اورا در لحد گذاشت. در این هنگام مادر سعد صدا زد که ای سعد بهشت گوارای تو باد. حضرت فرمود: ای مادر سعد ساکت باش بدرستی که سعد در قبر به فشار قبر دچار گشته است گفتند یا رسول الله، تو بر او نماز خواندی و به دست مبارک خود، او را دفن کردی و بعد از آن فرمودی که دچار فشار قبر شده؟ فرموند: بله زیرا که او با اهل خود بداخلاق بود»
در نتیجه، اخلاق مرد و چگونگی برخورد او با خانواده در منزل به قدری مهم است که جزای بداخلاقی آن حتی با نزول فرشتگان و توجه خاص پیامبر(ص) قابل جبران نیست.
۴ـ محروم شدن از بهشت: انسان به سبب بداخلاقی، زیانهای بزرگی متحمل میشود و از نعمتهای بسیاری محروم میشود و عاقبت انسان را به عذاب اخروی میافکند. روزی به رسول اکرم(ص) عرض کردند: «فلان زن روزها روزه میگیرد و شبها را به عبادت مشغول است ولی بداخلاق است و از کجخلقی به همسایگان خود آزار میرسند. آن حضرت فرمودند: «
هیچ خیری در او نیست و او از اهل جهنّم است»
و نیز آن حضرت فرمودند بدخلقی بنده را تا قعر جهنم میکشاند.
۵ـ از بین رفتن خیر دنیا و آخرت: بداخلاقی اولاً باعث از دست دادن خیر دنیوی میشود و اجازه نمیهد صاحبش در دنیا آرامشی را احساس کند و چنین شخصی لذت دنیا را از دست میدهد و ثانیاً فرد بداخلاق خیر اخروی یعنی بهشت برین و رضایت پروردگار را از دست میدهد و مصداق بارز آیه «خَسِرَ الدّنیا و الآخره ذلِک هُوَ الْخُسرانُ المُبینِ… هم دنیا را از دست داده و هم آخرت را و این همان خسران و زیان آشکار است»
میشود و در حقیقت به سبب بداخلاقی حقیقت انسانی خویش را از دست میدهد. در حدیث قدسی خطاب به پیامبر آمده است: «
ای محمد! با خوشرویی با مردم رفتار کن همانا کسی که بداخلاق است خیر دنیا و آخرت او از بین رفته است.»
۶ـ نداشتن طراوات زندگی: با تندخویی طراوات و شادابی در زندگی انسان وجود نخواهد داشت و در واقع نمیتواند زندگی واقعی را تجربه کند و همچون شخص عطشانی است که به دنبال سراب میرود و نه آبی پیدا میکند و نه تشنگیاش برطرف میشود. حضرت علی(ع) میفرمایند: «تندخویی زندگی را مشقت بار و سخت میسازد»
درمان بداخلاقی
باید دانست که بداخلاقی مرضی غیرقابل درمان نیست،و اگر اخلاق تغییرپذیر نبود سفارشها و اندرزها و تربیتها باطل بود. امیرالمؤمنین در سفارشاتش به یکی از اصحاب فرمودند: اخلاقت را نیکو ساز. پس با این حدیث میتوان متوجه شد که اخلاق قابل تغییر است.
به علاوه چگونه ممکن است خلق و خوی بعضی از حیوانات وحشی به وسیله تعلیم و تربیت عوض شود و آنها را به حیوانات اهلی تبدیل کرد، اما خود انسان که دارای عقل و شعور است تربیت نپذیرد و نتواند اخلاق بد خویش را به حسن خلق تبدیل کند.
برخی راههای درمان بداخلاقی این چنین است:
۱ـ یادآوری مفاسد دنیوی: کسی که بداخلاق است اگر کمی به اطرافش توجه کند میبیند که افراد جامعه از او گریزان هستند و نمیتواند با دیگران رابطه خوبی برقرار کند و معمولاً تنها است و یا افراد جامعه به خاطر خلق بد او از او دل آزرده هستند و خاطره خوبی از وی ندارند و به او به عنوان یک مزاحم نگاه میکنند و با یک عده محدودی هم که ارتباط دارد بیشتر ارتباطی تخریبی است تا یک ارتباط سالم. حال اگر این شخص مفاسد دنیوی بداخلاقی را برای خویش متذکر شود، آرامآرام رفتارش را تغییر میدهد و مایه امید و آرامش دیگران میشود.
۲ـ همنشینی با افراد خوشاخلاق: اگر در جایی باشید که کسی از عطر استفاده کرده باشد و شما از آنجا عبور کنید بوی خوش آن عطر به مشام شما میرسد با آنکه شما از عطر استفاده نکردهاید و اینچنین است اگر فردی که رفتار تندی دارد با افراد خوشاخلاق نشست و برخاست داشته باشد کمکم اخلاق نیکوی آنها به این فرد اثر میگذارد و بعد از مدتی متوجه اثرات آن بر خودش میشود.
۳ـ مبارزه با نفس در رفع اخلاق بد: کسی را در نظر بگیرید که قند خون دارد وی همیشه مواظب خوراک خود هست تا مبادا قند خونش بالا برود. فردی که بداخلاق است نیز باید مراقب باشد چیزهایی که زمینه بداخلاقی وی را ایجاد میکند برطرف نماید و یا حالتش را عوض کند. اینگونه افراد باید مراقب باشند که خشمشان را کنترل کنند، صدایشان را بالا نبرند و این را در نظر بگیرند که همه مسائل و مشکلات روزی پایان میپذیرد و برای مسائل زودگذر خودش و دیگران را ناراحت و عصبانی نکند.
۴ـ وادار کردن نفس به اعمالی که بر خواسته از اعمال نیکوست: علاوه بر اینکه انسان باید مراقب باشد خصلتهای تند از او سر نزند باید خودش را به ویژگیهای نیکو وادار سازد. برای مثال وقتی که میخواهد صحبت کند نرم و نیکو سخن بگوید و یا از عبارات زیبا استفاده کند و اجازه بدهد که دیگران هم سخنان خود را بگویند. حتی حقوق دیگران را بر خودش مقدم بدارد، خودش را جای افراد دیگر بگذارد و همانطور که توقع خوشرفتاری از دیگران دارد خودش نیز چنین باشد و با چنین دیدگاهی باید سعی کند و با تمرین و ممارست اخلاق بد را از وجودش ریشهکن سازد.