saheb1

 اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاهِ إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَهِ إِلَى سَبِیلِکَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَهَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ .

خدایا به سوى تو مشتاقیم‏ براى یافتن دولت کریمه‏اى که اسلام و اهلش را به آن عزیز گردانى،و نفاق و اهلش را به وسیله آن خوار سازى، و ما را در آن دولت از دعوت‏کنندگان به سوى طاعتت،و رهبران به سوى راهت قرار دهى،و کرامت دنیا و آخرت را از برکت آن‏ روزیمان فرمایى.

این بخش از دعا اشاره دارد به آیه شریفه “ هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ

او پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر هر چه دین است پیروز کند هر چند مشرکان دوست نداشته باشند.

معنای لغوی دولت

دولت در لغت از باب فَعَلَ یفعُلُ،دَوَلَ یَدوُلُ،به معنی فراز و نشیب روزگار و نیز به معنی حکومت و هیئت حاکمه می باشد. وبعضی کتاب های لغت آن را به معنی تغییر و عوض شدن گرفته اند و اگر زمانه برگشت و حال مردمی از بدی به سرور و خوشی تبدیل شد از آن ه دولت و اقبال تعبیر می کنند و اهل سیاست به هیئتی که مجری قوانین حاکم بر جامعه است ،دولت می گویند و این تعبیر بی مناسبت با معنی دولت نمی باشد چون گویی قوانین حاکم که ملاک وضع خوب جامعه و یا ملاک وضع بد آن است ،به دست آنهاست و یا به این اعتبار که چرخش و دگرگونی اوضاع به خوبی یا بدی ،به دست آنها می باشد. لذا به آنها دولت می گویند پس دولت یا به معنی دگرگونی و تغییر اوضاع جامعه است و یا به معنی اقبال و رو آوردن به خوشی است.

دولت را می توان از نظر لغوی، حکومت، مدیریت و هدایت هوشمند جامعه انسانی دانست ؛ به عبارت دیگر، مردم یک جامعه یا قوم، به این دلیل به حکومت گردن می نهند که امنیت جامع و کامل را می طلبند و آن را در وجود یک دولت برخاسته از خود، جست وجو می کنند، به همین دلیل دولت نماینده جامعه و هویت بخش آن است. و دولت هر جامعه در حقیقت شرافت آن جامعه است.

دولت از دیدگاه اسلامی

دولت در دیدگاه اسلامی دولت کریمه است ؛ دولتی که برکرامت انسان بنا می شود، از باب خلیفه اللهی انسان از خداست، پس دولت اسلامی کریم است، چون براساس انسان کریم بنا می شود و انسان کریم همان انسان کامل است و جانشینان آن، یعنی اولوالالباب، پس کرامت و عقل در حکومت اسلامی به هم پیوند می خورند ؛ به عبارتی کرامت برای اجرا احتیاج به اولوالالباب دارد و بر همین اساس دولت کریمه بنا می شود.

بدیهى است مقام امام که اعظم مناصب و خلافت الله است بکسى اعطاء مى‏ شود که از همه صالحتر و عالمتر و پاکتر باشد و سوابق سوء و انحراف از حق در پرونده زندگیش ثبت نشده باشد.
در این، نظام در گزینش براى مقامات پایین نیز همین اصل صلاحیت علمى و عملى و قدرت بر اداره و حسن تدبیر معیار است و با وجود اصلح و الیق و اعلم، به صالح و لایق و عالم مقامى اعطاء نمى‏ شود.
امتیازات نژادى و طبقه‏اى و صنفى و القاب و عناوین ظاهرى در جامعه اسلامى که جامعه موعود جهانى و همگانى خواهد بود ملغى و بى‏ اعتبار است دربرابر قانون همه با هم برابرند عالم با جاهل، عادل با فاسق، والى و رئیس، و صاحب هر مقام سیاسى با هر شخص عادى و متعارف مساوى هستند مثلا حکم قتل عمد، قصاص و شبه عمدو خطا دیه است قاتل هر کس که باشد و مقتول هم هرکس باشد و همچنین حکم خدا در مورد سارق با شرایطى که در فقه بیان شده، قطع دست است و حکم زانى رجم یا جلد است سارقو زانى، هر کس و فرزند هر کس و صاحب هر سابقه و وابسته به هر کس و هر فامیل باشدحکم هرگز، تفاوت نخواهد کرد.
این ویژگى آن جامعه بزرگ اسلامى را در سیره شخص پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم وامیر المؤمنین علیه السلام در جامعه اسلامى مدینه و کوفه ملاحظه کنید دراین دو جامعه احکام اسلام نسبت به همگان على السواء اجرا مى‏ شد. همانطور که در نماز جماعت فقیر در کنار غنى، سیاه در کنار سفید و بنده در کنار مولى یا در صف مقدم قرار مى ‏گرفت، در اجراء احکام سیاسى و انتظامى نیز به همه على السواء نگاه مى ‏شد و حتى به مجالست و معاشرت با فقراء بیشتر رغبت نشان مى ‏دادند و آن را عامل تربیت و توانمندى روح و موجب تقرب بخدا مى ‏دانستنند و به عکس مجالست با اغنیاء و توانگران ومرفهان را که نسبت به اسلام و مسلمین و اوضاع اجتماعى بى تفاوت بودند موجب دل مردگى و سقوط انسان مى‏ شمردند.

حاکم و رهبر و پیشواى کل نظام موعودجهانى مانند نظام مدینه در عصر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و نظم کوفه در عصر امیر المؤمنین على علیه السلام نائب خدا و خلیفه الله است که عادل و معصوم از گناه خطا و عمل به هواى نفسانى است در پرهیزکارى و رعایت حق و عدالت، در تصمیمات و عزل و نصب و تصرف در بیت المال الگو و نمونه و آئینه تمام نماى قوانین عدل و قسط اسلام است، صفتى که بر حسب دلائل محکم عقلى و نقلى که از جمله علامه حلّى (ره) در الفین، یک هزار دلیل بر آن اقامه فرموده است باید امام و خلیفه خدا و رهبر جامعه به آن متّصف و متحلّى باشد و در اینامت براى احدى غیر از فاطمه زهرا سلام الله علیها و ائمه اثنى عشر علیه السلام که امامت و خلافت آنهابرحسب صدها حدیث معتبر منصوص است، قابل اثبات نیست.

ویژگیهای دولت کریمه

آثار کرامت را می توان در دولت مهدی عجل الله تعالی فرجه به این عناوین دانست:

۱- عدالت فراگیر
۲- عزت اسلام و ذلت نفاق
۳- دعوت به صراط الهی
۴- رونق علم و دانش
۵- کمال عقل
۶- نفی ظلم، کژی و جور
۷- زنده شدن گل و دل
۸- احیای ارزش ها
۹- ایجاد امنیت
۱۰- اقتصاد و جامعه اسلامی

و در آخر می توان گفت: دولت کریمه مهدوی، یعنی: دولتی که به دست امامی کریم و از تبار کریمان، وارث همه کریمان از انبیاء تا ائمه، ذخیره خدای کریم، قانون کرامت در دست کارگزاران کریم وی را یاری می کنند، برای وصول به کرامت همه جانبه و رساندن انسان به کرامت دنیا و آخرت تشکیل می شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *