چگونه گناه نکنیم( قسمت دوم)-shia muslim-20968

در شماره گذشته از این مجموعه مقالات، به سه ویژگی مهم قوم نوح یعنی آپارتاید*، لیبرالیسم(*۲) و نسبی گرایی(*۳) اشاره نمودیم. لازم به یادآوری است تمام این موارد در میان مردم آخرالزمان به صورت واضح قابل رویت می‎باشد. در این شماره در نظار داریم به برخی ویژگی‎های دیگر قوم نوح اشاره نموده و آن‎ها را مورد بررسی قرار دهیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

• تاکید نوح بر امین بودنش

مطابق با آیات قرآن حضرت نوح خطاب به قوم خود می‎فرماید:

إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (من برای شما پیامبری امین هستم) (۱)

از این آیه مشخص می شود در میان قوم نوح رسول غیر امین هم وجود داشته و ادعای رسالت می کردند و احتمالا در مقابل رسالت خود از مردم به اخاذی می‎پرداختند؛ اما حضرت نوح در این آیه بر امین بودن و حق بودن رسالت خود تاکید می‎کند.

• پراگماتیزم (عمل‎گرایی)

خداوند در آیه ۱۹ سوره یونس می‎فرماید:

وَ ما کانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّهً واحِدَهً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فیما فیهِ یَخْتَلِفُونَ (۲)

مردم [در آغاز] امتی واحد بودند، و سپس اختلاف کردند، و اگر فرمانی از طرف پروردگار تو [درباره عدم مجازات سریع آنان] نبود، در آنچه اختلاف داشتند میان آنها داوری می کرد .

اختلاف میان امت، ناشی از حاکم شدن نفس بر وجود است؛ یعنی هر فرد و هر گروه به جای پذیرش حاکمیت خداوند و ولایت الهی، نفس خویش را به ولایت می‎پذیرد و بنابراین پیامبر و امام که واسطه امر الهی هستند کنار زده خواهند شد. در این تفکر وقتی پیامبر کنار زده شد، کارشناس بوجود می‎آید.

کارشناس در مورد هدف از انجام یک کار به کارشناسی می‎پردازد نه در حوزه تخصصی خود؛ بدین معنا که سود و منفعت دنیایی یک کار را مورد ارزیابی قرار می‎دهد و انجام یا عدم انجام آن را توصیه می‎کند.

در نتیجه این تفکر، پراگماتیزم یعنی عمل گرایی زاده می‎شود. در این دیدگاه هدف وسیله را توجیه می‎کند و برای رسیدن به هدفی که سود مادی در پی دارد می‎توان از هر مسیری رفت و هرگونه اقدامی را انجام داد. در این تفکر روزه گرفتن احمقانه بوده و شعب ابی طالب و عاشورا باورناپذیر می شود.

در تفکر مذکور شیوه حکومتی علی(علیه السلام) جایگاهی ندارد؛ به این دلیل است که مردم زمان امیرالمومنین به صراحت اعلام می‎کردند که دعوت از علی برای پذیرش خلافت کاری اشتباه بود؛ زیرا خلفای پیشین در جنگ‎های مختلف امپراتوری‎های بزرگ را فتح کرده و ایران و رم را گرفتند اما علی (علیه السلام) سه جنگ برپا کرد که هرسه با اعراب بود؛ بنابراین علی (علیه السلام) مدیریت نداشته و معاویه مدیر خوبی است.

جولان این تفکر در آخرالزمان به وضوح قابل رویت است و چون به تربیت بدل شده‎است، امکان درمان آن وجود ندارد.

از این روست که حضرت نوح در مورد قوم خود از خداوند می‎خواهد که هیچ کدام از آن‎ها را زنده نگذارد؛ زیرا حتی نسل آن‎ها نیز قابل اصلاح نیستند چون همان‎گونه که گفته شد تفکر به تربیت خانوادگی تبدیل شده‎است.

وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیَّاراً/ إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کَفَّاراً(۳)

(ونوح گفت: پروردگارا، احدی از کافران را بر روی زمین باقی مگذار/ که اگر آنها را باقی بگذاری بندگانت را گمراه می سازند و جز بدکار کفرورزنده و کفران کننده ای زاد و ولد نمی کنند)

خداوند به حضرت نوح می‎فرماید:

وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا وَ لا تُخاطِبْنی‏ فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (۴)

(و کشتی را زیر نظر ما و به [هدایت] وحی ما [راجع به وسائل ساخت و کم و کیف، و زمان و مکان آن] بساز، و درباره کسانی که ستم کرده اند با من سخن مگو، [از آنان شفاعت مکن] ، که حتما آنها غرق شدنی هستند)

این آیه نشان می‎دهد که نوح نبی همواره شفاعت قوم خود را کرده و  و ۹۵۰ سال آرزو داشته که آنها را هدایت کند اما در نهایت از آنان ناامید شده و درخواست عذاب الهی برای آنان را داشته است.

تفکرات حاکم بر قوم نوح چنان مسموم است که به خانه پیامبر الهی نیز نفوذ کرد و فرزند و همسر نوح را نیز تحت تاثیر قرار داد و از آنجا که این تفکر به تربیت بدل شده‎است، مبارزه با آن فراتر از عمر عادی را می‎طلبد؛ زیرا جامعه را بیمار است.

بنابراین همان‎گونه که پیش از این اشاره شد مخاطب حضرت نوح فرد یا گروه خاصی نبوده‎است بلکه ایشان  با کل تفکر قوم خود به مبارزه برمی‎خیزد و پس از ناامیدی از مداوای آن، درخواست عذاب الهی را دارد.

ادامه دارد …

 

برگرفته از سخنرانی استاد رائفی‎پور/ روایت عهد ۲۹/ با کشتی نوح تا کشتی حسین(علیه السلام)

پینوشت:

* آپارتاید یعنی به وجود آمدن نظام طبقاتی و ارزشمند شدن صاحبان پول و ثروت نسبت به دیگر افراد جامعه است.

*۲ لیبرالیسم یعنی اصالت اباحه و به تعبیری مباح دانستن همه‎چیز؛ در این دیدگاه هیچ چیز حتی دین الهی نیز نباید باعث سلب آزادی انسان شود.

*۳ در نسبی‎گرایی، هیچ گاه به حقیقت مطلق دست نخواهیم یافت و حقیقت امری نسبی است.

۱٫ شعراء/۱۰۷

۲٫ یونس/۱۹

۳٫ نوح/۲۶ و ۲۷

۴٫ هود/ ۳۷

author-avatar

درباره لبیک یا نصر الله

سید حسن نصر الله: آمریکایی ها نمی فهمند که معنی لبیک یا حسین چیست...لبیک یا حسین را بسیار از ما شنیده اند...لبیک یا حسین یعنی تو در معرکه جنگ هستی، هر چند که تنهایی و مردم تو را رها کرده باشند و تو را متهم و خوار شمرند.لبیک یا حسین یعنی تو و اموالت و زن و فرزندانت در این معرکه باشند.لبیک یا حسین یعنی مادری فرزندش را به میدان دفاع می فرستد ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *