بسم الله الرحمن الرحیم
• تاکید نوح بر امین بودنش
مطابق با آیات قرآن حضرت نوح خطاب به قوم خود میفرماید:
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ (من برای شما پیامبری امین هستم) (۱)
از این آیه مشخص می شود در میان قوم نوح رسول غیر امین هم وجود داشته و ادعای رسالت می کردند و احتمالا در مقابل رسالت خود از مردم به اخاذی میپرداختند؛ اما حضرت نوح در این آیه بر امین بودن و حق بودن رسالت خود تاکید میکند.
• پراگماتیزم (عملگرایی)
خداوند در آیه ۱۹ سوره یونس میفرماید:
وَ ما کانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّهً واحِدَهً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فیما فیهِ یَخْتَلِفُونَ (۲)
مردم [در آغاز] امتی واحد بودند، و سپس اختلاف کردند، و اگر فرمانی از طرف پروردگار تو [درباره عدم مجازات سریع آنان] نبود، در آنچه اختلاف داشتند میان آنها داوری می کرد .
اختلاف میان امت، ناشی از حاکم شدن نفس بر وجود است؛ یعنی هر فرد و هر گروه به جای پذیرش حاکمیت خداوند و ولایت الهی، نفس خویش را به ولایت میپذیرد و بنابراین پیامبر و امام که واسطه امر الهی هستند کنار زده خواهند شد. در این تفکر وقتی پیامبر کنار زده شد، کارشناس بوجود میآید.
کارشناس در مورد هدف از انجام یک کار به کارشناسی میپردازد نه در حوزه تخصصی خود؛ بدین معنا که سود و منفعت دنیایی یک کار را مورد ارزیابی قرار میدهد و انجام یا عدم انجام آن را توصیه میکند.
در نتیجه این تفکر، پراگماتیزم یعنی عمل گرایی زاده میشود. در این دیدگاه هدف وسیله را توجیه میکند و برای رسیدن به هدفی که سود مادی در پی دارد میتوان از هر مسیری رفت و هرگونه اقدامی را انجام داد. در این تفکر روزه گرفتن احمقانه بوده و شعب ابی طالب و عاشورا باورناپذیر می شود.
در تفکر مذکور شیوه حکومتی علی(علیه السلام) جایگاهی ندارد؛ به این دلیل است که مردم زمان امیرالمومنین به صراحت اعلام میکردند که دعوت از علی برای پذیرش خلافت کاری اشتباه بود؛ زیرا خلفای پیشین در جنگهای مختلف امپراتوریهای بزرگ را فتح کرده و ایران و رم را گرفتند اما علی (علیه السلام) سه جنگ برپا کرد که هرسه با اعراب بود؛ بنابراین علی (علیه السلام) مدیریت نداشته و معاویه مدیر خوبی است.
جولان این تفکر در آخرالزمان به وضوح قابل رویت است و چون به تربیت بدل شدهاست، امکان درمان آن وجود ندارد.
از این روست که حضرت نوح در مورد قوم خود از خداوند میخواهد که هیچ کدام از آنها را زنده نگذارد؛ زیرا حتی نسل آنها نیز قابل اصلاح نیستند چون همانگونه که گفته شد تفکر به تربیت خانوادگی تبدیل شدهاست.
وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیَّاراً/ إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کَفَّاراً(۳)
(ونوح گفت: پروردگارا، احدی از کافران را بر روی زمین باقی مگذار/ که اگر آنها را باقی بگذاری بندگانت را گمراه می سازند و جز بدکار کفرورزنده و کفران کننده ای زاد و ولد نمی کنند)
خداوند به حضرت نوح میفرماید:
وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا وَ لا تُخاطِبْنی فِی الَّذینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (۴)
(و کشتی را زیر نظر ما و به [هدایت] وحی ما [راجع به وسائل ساخت و کم و کیف، و زمان و مکان آن] بساز، و درباره کسانی که ستم کرده اند با من سخن مگو، [از آنان شفاعت مکن] ، که حتما آنها غرق شدنی هستند)
این آیه نشان میدهد که نوح نبی همواره شفاعت قوم خود را کرده و و ۹۵۰ سال آرزو داشته که آنها را هدایت کند اما در نهایت از آنان ناامید شده و درخواست عذاب الهی برای آنان را داشته است.
تفکرات حاکم بر قوم نوح چنان مسموم است که به خانه پیامبر الهی نیز نفوذ کرد و فرزند و همسر نوح را نیز تحت تاثیر قرار داد و از آنجا که این تفکر به تربیت بدل شدهاست، مبارزه با آن فراتر از عمر عادی را میطلبد؛ زیرا جامعه را بیمار است.
بنابراین همانگونه که پیش از این اشاره شد مخاطب حضرت نوح فرد یا گروه خاصی نبودهاست بلکه ایشان با کل تفکر قوم خود به مبارزه برمیخیزد و پس از ناامیدی از مداوای آن، درخواست عذاب الهی را دارد.
ادامه دارد …
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور/ روایت عهد ۲۹/ با کشتی نوح تا کشتی حسین(علیه السلام)
پینوشت:
* آپارتاید یعنی به وجود آمدن نظام طبقاتی و ارزشمند شدن صاحبان پول و ثروت نسبت به دیگر افراد جامعه است.
*۲ لیبرالیسم یعنی اصالت اباحه و به تعبیری مباح دانستن همهچیز؛ در این دیدگاه هیچ چیز حتی دین الهی نیز نباید باعث سلب آزادی انسان شود.
*۳ در نسبیگرایی، هیچ گاه به حقیقت مطلق دست نخواهیم یافت و حقیقت امری نسبی است.
۱٫ شعراء/۱۰۷
۲٫ یونس/۱۹
۳٫ نوح/۲۶ و ۲۷
۴٫ هود/ ۳۷