یکی از دلایل سرباززدن قوم نوح از پذیرش دعوت این پیامبر، تفکرات مادی گرایانه آنان بود که باعث میشد به هیچ عنوان پذیرای امور غیر مادی نباشند
بسم الله الرحمن الرحیم
در شماره پیشین گفتیم که یکی از دلایل سرباززدن قوم نوح از پذیرش دعوت این پیامبر، تفکرات مادی گرایانه آنان بود که باعث میشد به هیچ عنوان پذیرای امور غیر مادی نباشند. همچنین یادآور شدیم که تفکر این قوم در تمام تاریخ جریان دارد و با شدت و ضعف متفاوت در میان افراد و اقوام مختلف دیدهمی شود؛ با این وجود، به نظر میرسد مردم آخرالزمان، بیشترین فصول مشترک اعتقادی با قوم نوح را داشتهباشند. همچنین به رویکرد سکولاریزم و ماکیاولیزم در تفکر قوم نوح اشاره نمودیم و بر این امر تاکید داشتیم که مبنای تفکر جدایی دین از سیاست و همچنین جدایی اخلاق از سیاست بر پایه این دو نگاه قرار دارد. در این شماره در نظر داریم به ویژگیهای دیگر تفکر حاکم بر قوم نوح اشاره نموده و به بررسی و انطباق آن با تفکر مردم آخرالزمان بپردازیم.
• یوتیلیتاریانیسم
یکی از ویژگیهای اصلی قوم نوح که در نتیجه تفکرات مبتنی بر سکولاریزم و ماکیاولیزم حاصل میگردد، یوتیلیتاریانیسم(Utilitarianism) به معنای اصالت سود، سودگرایی، منفعتگرایی بودهاست.
سودگرایان، درستى و نادرستى یک عمل را بر مبناى میزان سود یا خوشى و رفاهى که از آن ناشى مى شود، ارزیابى مىکنند. در نظر سودگرایان عمل درست و الزامى عملى است که به بیشترین میزان سود و رفاه براى بیشترین افرادِ جامعه ذیربط بینجامد.
باید گفت منظور از سود در اینجا سود مادی و پول است. بنابراین در این نگاه باید برای بدست آوردن پول تلاش کرده و آن را به هر قیمتی بدستآورد.
این تفکر تا آنجا در میان قوم نوح نفوذ کرده بود که برای آنها انجام یک عمل بدون درخواست پاداش مادی، غیر معقول بهنظر میآمد. از این رو حضرت نوح از بدو آغاز دعوت خود، بر این امر تاکید دارد که خواستار دریافت هیچگونه پاداش مادی در ازای دعوت خود نمیباشد:
وَ یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مالاً إِنْ أَجرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ (۱)
«و ای قوم من، بر ابلاغ این [رسالت] از شما مالی درخواست نمی کنم، مزد من جز بر عهده خداوند نیست.»
این عبارت و عباراتی شبیه به آن علاوه بر حضرت نوح، توسط پیامبرانی که مانند ایشان قوم خود را مخاطب قرار میدادند؛ مانند حضرت شعیب، صالح، لوط و … بارها استفاده شدهاست که نشان از وجود تفکر یوتیلیتاریانیسم در میان اقوام آنها دارد و پیامبرانشان با تاکید بر این که طلب اجر و پاداش مادی از قوم خود ندارند، خواستار نشان دادن اولویت نداشتن سود مادی بودهاند.
اصالت سود مصداق بارزی از حب دنیا بهشمار میآید؛ ایندر حالیاستکه حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد دوستی دنیا میفرمایند : «ایها الناس ایاکم و حب الدنیا فانها راءس کل خطیئه و باب کل سیئه و قران کل فتنه و داعی کل رزیه». (۲)
«ای مردم! از دوستی دنیا بپرهیزید که آن سر هر خطا و در هر بلا ومقرون با هر فتنه و کشاننده هر مصیبتی است.»
در نتیجه اگر بر مبنای یک فلسفه کلان الهی زندگی نکنیم لاجرم مجبور به زندگی بر اساس محبت دنیا هستیم.
با این اوصاف، تفکر حاکم بر قوم نوح که اکنون در میان مردم آخرالزمان هم در جریان است، به صورت ماهوی با تفکر شیعه در تناقض می باشد. زیرا تفکر قوم نوح پایه و مبنا را بر حب و دوستی دنیای مادی بنا نهاده است.
درچاچوب تفکری قوم نوح، اگر کسی کاری را انجام دهد و در ازای آن پولی نخواهد و سود مادی را نیز بدست نیاورد، یا دروغگوست و یا دیوانه، و این همان چیزی بودکه به نوح (علیه السلام) نسبت دادند.
پیروان تفکر قوم نوح در مواجهه با دین، قبل از این که به دنبال کشف حقیقت دین باشند دنبال منفعت هستند. یعنی پیش از آنکه به دنبال حق و یا باطل بودن آن دین باشند، به دنبال این هستند که «این دین برای آنها چه منفعتی در پی دارد» و این همان انتظار بدستآوردن سود مادی بشر از دین یا همان اصالت سود است.
از این روست که امام حسین (علیه السلام) در مورد دشمنان خود که تفکر قوم نوح در آن ها نیز در جریان بوده میفرماید: « إنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا، وَالدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ؛ فَإذَا مُحِّصُوا بِالْبَلآءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ.» (۳)
«مردم بنده و برده دنیا و جلوه های فریبنده آن هستند و دین لقلقه زبانشان است، تا جایی که گذران زندگی آنها پا برجا باشد، دین را نگهداری می کنند و زمانی که به بلا آزموده شوند، دین داران قلیل اند.»
همانگونه که اشاره شد، تفکر قوم نوح در کل تاریخ و در میان تمامی اقوام با شدت و ضعف، وجود داشتهاست. از اینرو خداوند در سوره توبه خطاب به مشرکانی که زندگی خود را بر پایه این تفکر بنانهاده و با پیامبر اسلام به مخالفت برمیخاستند میفرماید: «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَهٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ؛
بگو اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشانتان [که اصول مجتمع خویشی انسانند] و اموالی که فراهم کرده اید و تجارتی که از کسادش بیم دارید و جاهای مسکونیی که به آنها دلخوشید [که اصول قوام مالی اجتماع است] از خدا و فرستاده او و جهاد در راه او به نزد شما محبوب ترند پس منتظر باشید تا خداوند فرمان خود را [دستور عذاب شما را] صادر کند، و خدا گروه نافرمانان را هدایت نمی کند.»(۴)
لازم بهذکر است منظور از فاسق یعنی کسانیکه اگر میان دین و دنیای خود مجبور به انتخاب شوند، حتما دنیا را انتخاب کرده و دین خود را فدای آن میکنند و این فاسقین بودند که با حسین بن علی (علیهالسلام) به جنگ پرداخته و سر او را از بدن جدا کردند. ایندسته از همان ابتدا برای بدست آوردن سود و دستاورد مادی وارد جنگ با امام حسین (علیهالسلام) شدهبودند و حتی برای برخی از آنان کیفیت این سود هم اهمیت چندانی نداشت.
ادامه دارد …
منبع:مصاف
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور / روایت عهد ۲۹/ با کشتی نوح تا کشتی حسین (علیه السلام)
پینوشت:
۱٫ هود/۲۹
۲٫ تحف العقول، ص ۲۱۵
۳٫ تحف العقول، ص ۲۴۵؛ و «مقتل خوارزمی» ص ۲۳۷
۴٫ توبه/۲۴