دانشنامه مهدویت

درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی (عج) – بخش دوم

درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی (عج) - بخش دوم-shia muslim-22598                 
در نوشتار پیشین ضمن بررسی انقلاب جهانی که در قران بارها به آن اشاره شده است، به این مسئله پرداختیم که این واقعه نیاز به یک رهبر و هدایتگر دارد که مشخصات ایشان را می‌توان در آیات و روایات مستند یافت. در این بخش به معرفی و شناخت آن منجی خواهیم پرداخت.

بسم الله الرحمن الرحیم

مهدی منتظر (عج) که رسول الله صلی الله علیه و آله از او خبر داده، محمد بن حسن بن علی علیهم السلام است که در دویست و پنجاه و پنج هجری در سامرا زاده شد و خدای متعال، او را از دید مردمان پنهان کرد . خداوند، برای نجات دادن مردم از ستم و نابود کردن شرک و دوگانگی و استوار ساختن توحید و پرستش خدا از سوی انسان، «مهدی» را می فرستد و او، شریعت و حدود خدا در زندگی مردمان را برپا می دارد .

از روایات فراوان اهل بیت علیهم السلام می فهمیم که مهدی منتظر – که رسول الله صلی الله علیه و آله بدو مژده داده است – محمد بن حسن عسکری، دوازدهمین امام از اهل بیت علیهم السلام است. سخن ما بر این مسئله متمرکز است و مخاطب مان در این بحث، کسانی اند که اعتقاد به حجیت حدیث اهل بیت علیهم السلام دارند و به دنبال دلایل کافی و روشن و صریح برای اثبات علمی عقیده‌ی امامیه، مبنی بر این که مهدیمنتظر آل محمد علیهم السلام معین و مشخص شده است، هستند.

اختلاف میان شیعه‌ی امامیه و دیگر فرقه‌های اسلامی، در اصل قضیه‌ی مهدویت نیست؛ زیرا، تمامی مسلمانان – جز گروهی اندک – باور دارند که خدای متعال، از میان اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله «مهدی» را برای انقلاب جهانی بزرگی در زندگی مردمان ذخیره کرده است، تا بشریت را نجات دهد. در این تردیدی نیست و روایات نبوی، در این باره، صحیح و متواتر است. اختلاف میان شیعه‌ی امامیه و دیگر مسلمانان، تنها در تشخیص و تعیین [امام مهدی] است.

شیعه‌ی امامیه، معتقد است که امام مهدی منتظَر علیه السلام، محمد بن حسن بن علی علیهم السلام است که در سال دویست و پنجاه و پنج هجری، در سامرا زاده شد و خداوند تعالی، برای حکمتی که خود می دانست، او را در پس پرده‌ی غیب برد و او، همان کسی است که خدای بلند مرتبه، او را برای نجات بشریت ذخیره کرده است و پیامبران و کتاب های الهی قبلا بدو بشارت داده اند.

غیر شیعیان، معتقدند مهدی که رسول الله صلی الله علیه و آله بدو مژده داده، هنوز به دنیا نیامده، یا زاده شده و ما، نامش را نمی دانیم.

برای اثبات عقیده‌ی امامیه، به دو گروه دلیل، استدلال می‌کنیم:

گروه نخست، روایات عام و کلی است که ویژه‌ی امام علیه السلام نیست، اما قهرا و به ناچار، بر عقیده‌ی امامیه در مورد مهدی علیه السلام منطبق است .

اگر عقیده‌ی امامیه را در این باره به شمار نیاوریم، برای این گونه روایات، توجیه و تفسیری صحیح نمی دانیم. این روایات، یقینا، صحیح اند. بعضی از آن ها، در مصادر و منابع امامیه، در طبقات مختلف راویان سند، متواترند و مناقشه و ایرادی در آن ها نیست. بخش اعظم این روایات را در مدارک و منابع معتبر اهل سنت و به سندهای معتبر یا متواتر نیز می بینیم .

ایمان و اعتقاد به درستی این احادیث، به اثبات علمی عقیده‌ی امامیه در تشخیص و تعیین امام منتظر منجر می شود؛ زیرا این روایات با عقیده‌ی معروف امامیه منطبق است و ما، مصداق و تفسیر دیگری برای این احادیث نمی شناسیم .

مطابقت کامل این روایات با مبنای شیعه‌ی امامیه و عدم مطابقت آن با هیچ مبنای معروف دیگری ما را به طور قطع، به این نتیجه می‌رساند که این روایات، ناظر به همان رای و عقیده‌ی شیعه‌ی امامیه اثنا عشریه است .

نمونه ای از این گروه از احادیث، چنین است:

•    حدیث ثقلین

نخستین حدیثی که در این باره بدان استناد می‌کنیم، حدیث ثقلین است. این حدیث، صحیح است و به تواتر، از رسول الله صلی الله علیه و آله رسیده است. محدثان تمامی فرقه های اسلامی، بر صحیح بودنش، اجماع و اتفاق نظر دارند. از میان علمای مسلمان، کسی نیست که در صحت این روایت و صدور آن از رسول الله صلی الله علیه و آله تردید کند .

برای اثبات سخن ما، همین کفایت می‌کند که افراد زیر، آن را نقل کرده اند:

مسلم در صحیح، ترمذی و دارمی در سنن، احمد بن حنبل در جاهای متعددی از مسندش، نسایی در خصائص، حاکم در مستدرک، ابوداوود و ابن ماجه در سنن .

طرق [و اسناد روایت] این حدیث در کتاب های امامیه، بیش از آن است که در این مختصر شمارش شود .

متن حدیث – چنان که در بیش تر مصادر است – چنین است:

ای مردم! همانا من بشرم [مانند دیگران]، نزدیک است که [از سوی فرشته ی مرگ] خوانده شوم، و من هم پاسخ دهم . من، میان شما دو چیز گران سنگ به جا می گذارم. آن دو، کتاب خدا و عترتم، اهل بیت‌ام، هستند . این دو، هرگز از هم جدا نمی شوند، تا بر من، در حوض [کوثر] آیند. بر آن دو پیشی نگیرید که هلاک می شوید و بدانان چیزی نیاموزید؛ زیرا، از شما داناترند.

این حدیث، به صراحت می گوید:

الف) پیامبر، پس از خود، دو جانشین برای هدایت امت باقی می گذارد که قرآن و اهل بیت‌اش هستند .

ب) هر دو جانشین، باقی اند و تا روز قیامت، هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند .

ج) رسول الله صلی الله علیه و آله فرمان داد به آن دو چنگ* زنند تا از گمراهی مصون نگه داشته شوند .

اگر نکته‌ی نخست (باقی گذاشتن دو چیز گران سنگ) را به دومین نکته (جدانشدن شان از هم) پیوند زنیم، اصل مهمی را به دست می آوریم . آن اصل، این است که «در هر زمان حجت و امامی از اهل بیت علیهم السلام وجود دارد که هرگز از کتاب خدا جدا نمی شود.»

ابن حجر در صواعق می گوید:

احادیثی که مردم را بر لزوم تمسک به کتاب و اهل بیت دعوت می کند، دلالت دارد بر این که هیچ گاه رشت‌ی شایستگان اهل بیت تا روز قیامت بریده نخواهد شد، همان گونه که قرآن هم چنین است. از این رو، اهل بیت، موجب امان و قرار زمینیان بودند، چنان که گفته خواهد شد. گواه بر این، خبر پیشین است که [پیامبر فرمود] : «در هر نسلی از بازماندگان امت‌ام، عادلانی از اهل بیت‌ام هستند .» (۱)

بدون تردید، حدیث دلالت دارد که حجتی از اهل بیت علیهم السلام، به عنوان امام مردم، همیشه خواهد بود .

ادامه دارد…

پینوشت:

*چنگ زدن، به معنای پیروی و طاعت است . همین، معنای «حجت» است و حجت و حجیت، معنایی جز پیروی و اطاعت ندارد .

  1. الصواعق المحرقه، دار الطباعه المحمدیه، مصر، ص ۱۴۹
author-avatar

درباره کیان آرامش

به داد اسلام برسید،و بدانید که خدا محتاج به عبادت و استعانت شما نیست. اگر دین او را یاری نکنید،او دینش را به امتی دیگر می سپارد. (طلبه شهید محمد فاضلی)

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *