حقیقت نفاق (بخش اول)-shia muslim-23753                  
هدف اصلی از ارائه این مقالات، آشنایی با ویژگی‎های آشکار و پنهان این رذیله اخلاقی، و ارائه راهکار برای تربیت نفس هر کدام از منتظران و شیعیان حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) و زمینه‎سازی امر الهی ظهور می‎باشد.

بسم الله الرحمن الرحیم

در فصل اول از مجموعه مقالات موضوعی، که با «عنوان چگونه گناه نکنیم» ارائه گردید،  به صورت گذرا به بحث مهم و کلیدی «نفاق» اشاره شد؛ لازم به یادآوری است که نفاق مبحثی است که ممکن است لایه‎های پنهان آن در بسیاری از انسان‎ها وجود داشته باشد؛ از این رو  قرآن کریم  و  اهل بیت (علیهم السلام) بارها به ویژگی‎های آن اشاره کرده و راهکارهای مختلفی را برای رفع آن‎ها ارائه داده‎اند.

بخش اول:

نفاق، بحثی است که ریشه در نقس بشریت دارد و یکی از ویژگی‎های مهم آن، این است که اگر به مبارزه با آن پرداخته نشود، به سرعت به فرهنگ تبدیل شده و حتی پس از  مدتی به فرهنگ عمومی جامعه مبدل می‎گردد؛ که در این صورت می‎توان گفت حتی مبارزه با آن امکان‎پذیر نبوده و یا بسیار سخت و مشکل است؛ همان‎گونه که در زمان صدر اسلام، نفاق تا آنجا ریشه دوانده و به فرهنگ تبدیل شده بود که با وجود واقعه غدیر خم و اعلام الهی امامت و ولایت حضرت امیرالمومنین، حضرت علی (علیه السلام)، پس از شهادت رسول خدا، تاریخ شاهد وقوع ماجرای سقیفه و حمله به خانه حضرت زهرا، و در سال‎های آتی فجایع کربلا بوده‎است.

باید گفت توحید نور است و جز خدا هیچ چیز در آن وجود ندارد، و مقابل آن ظلمت بوده که اصل آن را کفر و شرک و نفاق تشکیل می‎دهد. مومن در چارچوب توحید جای می‎گیرد و جز خدا هیچ چیز را نمی‎بیند. او بر خدا توکل دارد و جز خدا از احدی نمی‎ترسد و برای کسی غیر از خدا سر خم نمی‎کند.

هر اندازه‎ای که نور کنار روَد و کم شود، ظلمت جای آن را می‎گیرد و کفر و شرک و نفاق، رشد می‎کنند؛ لازم به یادآوری است که کفر و شرک ونفاق، در حقیقت یک چیز هستند یعنی دارای مبنایی واحد و بنای متفاوت‌اند؛ بنابراین بهترین کار برای مبارزه با آن‎ها، تخریب مبنای این سه رذیله است.

لازم به یادآوری است که تمام افرادی که روز عید غدیر بودند و با امیر المومنین، حضرت علی (علیه السلام) بیعت کرده و به ایشان تبریک گفتند اما پس از مدت کوتاهی حضرت را پس زدند، الزاما کافر به قیامت و روز معاد نبودند، بلکه ریشه‎های نفاق در آنان وجود داشته‎است و انسان‎هایی سطحی بین بودند که تفاوت امامت حضرت علی و

زمامداری مسلمین توسط ایشان با زمامداری امور توسط دیگران، برای آن‎ها قابل درک نبوده‎است.

از این روست که قرآن کریم یکی از ویژگی‎های منافقین را لایفقهون عنوان می‎کند یعنی منافقان در مسائل دینی عمیق نمی‎شوند.

ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلی‏ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُون(۱)َ

این بخاطر آن است که نخست ایمان آوردند سپس کافر شدند از این رو بر دل‌های آنان مهر نهاده شده، و حقیقت را درک نمی‎کنند!

حضرت رسول پیرامون همراهی همیشگی ویژگی‎های نفاق در فرد در صورت عدم تربیت و مبارزه با نفس می‎فرمایند:

«هر بنده‎ای با همان‎ چیزی که در درون داشته و با آن از دنیا رفته برانگیخته می‎شود، مومن بر ایمانش ومنافق بر نفاقش.»(۲)

نکته‎ای که ذکر آن ضروری می‎باشد این است که به هر میزانی «منیّت» در فردی افزایش یابد، لاجرم از نور فاصله گرفته و به ظلمت نزدیک‎ شده و در مسیر نفاق قرار می‎گیرد. برای حرکت به سمت نور، باید ناخالصی‎ها حذف شود و فرد در مسیر عبد مخلَص قرار گیرد.

«من» و مالکیت‎های توهمی ما در دنیا، اساس و بنیان فاصله‎گرفتن از نور و حرکت به سمت ظلمت است.

به عنوان نمونه در حدیثی از حضرت رسول پیرامون ویژگی منافقین این چنین آمده است:

ا لْمُؤْمِنُ یَبْدَأُ بِالسَّلامِ وَ الْمُنافِقُ یَقُولُ: حَتّى یُبدَأَ بی؛(۳)

مؤمن ابتدا سلام مى‌کند و منافق منتظر سلام دیگران است.

همان‎گونه که اشاره گردید، این نوع رفتار ریشه در منیت دارد؛ زیرا منافق، بر «من» خود بیش از اندازه بها می‎دهد و براساس این نگاه به تعامل با مردم می‎پرازد؛ یعنی چون سن خود، موقعیت اجتماعی خود، موقعیت شغلی خود و … را بالاتر می‎بیند، از  پیشی گرفتن در سلام خودداری می‎کند.

ادامه دارد …

برگرفته از  سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع حقیقت نفاق/ فاطمیه ۹۴/ هیئت عشاق الحسین(علیه السلام)

پینوشت:
۱- منافقون/ ۳
۲- کنزالعمّال، ح ۳۸۹۴۵
۳- کنزالعمّال، ح ۷۷۸

پیشنهاد سردبیر:

سخنرانی:

سخنرانی استاد رائفی پور ایام فاطمیه ۱۳۹۴

author-avatar

درباره کیان آرامش

به داد اسلام برسید،و بدانید که خدا محتاج به عبادت و استعانت شما نیست. اگر دین او را یاری نکنید،او دینش را به امتی دیگر می سپارد. (طلبه شهید محمد فاضلی)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *