در سلسله مقالات موضوعی «باکشتی نوح تا کشتی حسین (علیه السلام) » برآنیم که در ایام انتهایی ماه صفر، به بررسی میزان شباهت کشتی نجات حضرت نوح با کشتی نجات عالمیان که حسین بن علی (علیه السلام) است بپردازیم و بیاموزیم که چگونه این کشتی میتواند ما را از طوفانهای آخرالزمان حفظ نماید و به یارانی برای حضرت صاحبالزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بدل نماید. در نوشتار پیش رو که اولین شماره از سلسله مد نظر میباشد، به عنوان مقدمه به ارائه برخی شباهتهای قوم نوح با مردم آخرالزمان اشاره خواهیم نمود.
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن کتابی موجز و مختصر است و برای هدایت تمامی انسانها از سوی خداوند نازل شدهاست؛ از این رو ذکر تمامی داستانها و وقایع در آن با هدف عبرت آموزی به مخاطبان و پیروان اسلام ارائه شدهاست.
نکته لازم به ذکر این است که داستان پنج تن از پیامبران الهی که در قرآن آمده است که دارای ویژگی مشترک میباشند؛ این پیامبران عبارتند از حضرت نوح، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت لوط و حضرت شعیب.
ویژگی مشترک تمامی این ۵ پیامبر این بوده که آنها قوم خود را مخاطب قرار میدادند. بدین معنا که در داستان حضرت ابراهیم، این پیامبر عظیم الشان، عموی خود و نمرود را مخاطب قرار میدهد و حضرت موسی فرعون را. یعنی مخاطب این دو پیامبر حاکمان بودهاند. اما حضرت نوح تمامی قوم خود را مخاطب قرار داده و با تفکر جاری در قوم خود به مبارزه پرداختهاست.
بدین معنا که هیچ فرد یا افراد شاخصی در مقابل حضرت نوح وجود ندارند بلکه مخاطب نوح تمامی قوم او هستند. از اینرو خداوند ضمن نقل داستان حضرت نوح و سایر پیامبرانی که این ویژگی را دارند از آنها به برادر قوم خود (اخاهم نوح) یاد میکند. یعنی تاکید بر این است که یکی از میان خود آنها به پیامبری برگزیده شده و قصد هدایت آنها را دارد.
ویژگی اصلی قوم نوح این بودهاست که از نظر اعتقادی، خلق و خوی و ارزشهای اخلاقی، به شدت به مردم آخرالزمان شبیه بودهاند و امر خداوند در قبال آنها به گونهای بوده که در نهایت یک تصفیه اساسی صورت میگیرد و حتی یک نفر کافر در زمین باقی نمیماند دقیقا همانند وعدهای که خداوند در مورد آخرالزمان دادهاست.
لازم به ذکر این است که طوفان نوح در قرآن به عنوان امر الهی معرفی شده است و قرآن بارها عنوان میکند که از این آیات عبرت بگیریم در غیر این صورت باید در پیشگاه الهی پاسخگو باشیم.
• و اما قوم نوح …
قرآن در توصیف قوم نوح میفرماید کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلینَ (۱)؛ یعنی قوم نوح، کل پیامبران و اصل پیامبری را تکذیب میکردند و این اصل را به کل قبول نداشتند. آنها خداوند را قبول داشته اما قبول نمیکردند که خدا واسطهای از میان خودشان به عنوان پیامبر فرستادهاست و همین امر زمینه مخالفت آنها با حضرت نوح و اصل پیامبری و در نهایت نزول عذاب بر آنها را فراهم آورد و آنها و تفکرات رایج در این قوم را برای تمام آدمیان آیه و نشانه قرار داد:
وَ قَوْمَ نُوحٍ لَمَّا کَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْناهُمْ وَ جَعَلْناهُمْ لِلنَّاسِ آیَهً وَ أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ عَذاباً أَلیماً (۲) « و قوم نوح را هنگامی که رسولان ( ما ) را تکذیب کردند غرق نمودیم، و آنان را درس عبرتی برای مردم قرار دادیم و برای ستمگران عذاب دردناکی فراهم ساخته ایم»
شاخصههای قوم نوح:
اولین ویژگی اصلی که در میان این قوم بروز و نمود داشته است، پوزیتیویسم (اثبات گرایی) بوده است. این تفکر بر این مسئله تاکید دارد که تمام چیزهایی که میبینم برایم اثبات شدهاست و باقی چیزهای نادیدنی برایم قابلیت اثبات ندارد.
در توضیح این اصل و رابطه آن با قوم نوح باید از نوع دعوت این پیامبر الهی در قبال قوم خود، آغاز نماییم.
خداوند در قرآن از شیوه و آغاز دعوت حضرت نوح و پاسخ قوم او بدین صورت یاد میکند:
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ إِنِّی لَکُمْ نَذیرٌ مُبینٌ (۳)
«و همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم که [به آنها بگو] بی تردید من برای شما [از جانب خدا] بیم دهنده ای آشکارم.»
أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ أَلیمٍ (۴)
«که جز خدا را نپرستید ، که همانا من بر شما از عذاب روزی دردناک بیم دارم.»
در این دو آیه حضرت نوح به سه اصل اولیه دین یعنی توحید، معاد و نبوت اشاره مینماید. لازم به ذکر است اولین تشریعی که از سوی خداوند انجام میگیرد از زمان حضرت نوح میباشد؛ یعنی دین به معنای امروزی که در آن باید و نباید و دستور اجرایی آمده است، از زمان حضرت نوحآغاز میگردید. از این رو اولین پیامبر اولوالعزم حضرت نوح است.
فَقالَ الْمَلَأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراکَ إِلاَّ بَشَراً مِثْلَنا وَ ما نَراکَ اتَّبَعَکَ إِلاَّ الَّذینَ هُمْ أَراذِلُنا بادِیَ الرَّأْیِ وَ ما نَرى لَکُمْ عَلَیْنا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کاذِبینَ (۵)
«پس اشراف و سران قوم او که کفر ورزیدند گفتند: ما تو را جز بشری مانند خود نمی بینیم [نه فرشته هستی و نه صاحب امتیاز مالی و جاهی] و جز کسانی از فرومایگان ما [آن هم] بی تأمل و به نظر بدوی، کسی را نمی بینیم که از تو پیروی کرده باشد و برای شما هیچ برتری بر خودمان نمی بینیم ، بلکه شما را دروغگو می پنداریم.»
در این آیه واکنش قوم نوح به دعوت الهی را نشان میدهد و تاکید میدارد که آنها در پاسخ به نوح از فعل (رأی) به معنای (دیدن) استفاده میکنند و این نشان دهنده عمق تفکر پوزیتیویسم در نگاه آنان است.
اولین موضع این قوم در مقابل پیامبرشان این بود که عنوان میکردند نوح نیز فردی مانند آنها است و هیچ تفاوت ماهوی با آنها ندارد. دقیقا امروزه نیز برخی در قبال پیامبر و امامان شیعه نیز چنین موضعی را میگیرند و عنوان میکنند که آنان مثل مردم عادی بودند، اما مقداری باهوشتر و با کاریزمای بالا بودهاند.
دومین موضع این بود که به اطرافیان حضرت نوح ایراد میگرفتند و آنها را از طبقات پایین جامعه میدانستند.
در زمان پیامبر نیز به اطرافیان ایشان خرده میگرفتند و آنها را جوانان و یا بردگان مینامیدند.
همانگونه که در بالا اشاره گردید، استدلال قوم نوح برای نپذیرفتن پیامبری حضرت، این بود که میگفتند ما ویژگی خاصی در تو نمی بینیم.
حال این سوال پیش میآید که مگر حضرت نوح این ادعا را داشته که ویژگی خارق العاده و یا منحصر به فردی دارد و یا مثلا انسان نیست که قوم او توقع دیدن یک یژگی عجیب در او داشتند؟
در جواب باید گفت حضرت نوح بارها بر این نکته تاکید میکند که یک انسان است و تنها تفاوت او با دیگران این است که به خدا متصل است:
وَ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدی خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَ لا أَقُولُ لِلَّذینَ تَزْدَری أَعْیُنُکُمْ لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فی أَنْفُسِهِمْ إِنِّی إِذاً لَمِنَ الظَّالِمینَ (۶)
«من هرگز به شما نمی گویم خزائن الهی نزد من است و غیب هم نمی دانم و نمی گویم من فرشته ام و [نیز] نمی گویم کسانی که در نظر شما خوار می آیند، خداوند خیری به آنها نخواهد داد خدا از دل آنان آگاهتر است [با این حال، اگر آنها را برانم] در این صورت از ستمکاران خواهم بود»
ادامه دارد …
برگرفته از سخنرانی استاد رائفیپور / روایت عهد ۲۹/ با کشتی نوح تا کشتی حسین (علیه السلام)
پینوشت:
۱٫ شعراء/۱۰۵
۲٫ فرقان/ ۳۷
۳٫ هود /۲۵
۴٫ هود/۲۶
۵٫ هود/ ۲۷
۶٫ هود/ ۳۱