الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى.
امام(عليه السلام) فرمود: خويشتن دارى و عفت زينت فقر و شكرگزارى زينت غناست.
شرح و تفسير
زينت فقر و غنا
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اش از زينت فقر و زينت غنا سخن مى گويد و مى فرمايد: «خويشتن دارى و عفت زينت فقر و شكرگزارى زينت غناست»; (الْعَفَافُ زِينَةُ الْفَقْرِ، وَالشُّكْرُ زِينَةُ الْغِنَى). فقير در معرض آفات مختلفى قرار دارد: اظهار حاجت توأم با ذلت، دست بردن به سوى اموال حرام، ناسپاسى در برابر خداوند و مانند اينها. اما اگر خويشتن دار باشد نه دست حاجت به سوى لئيمان مى برد و نه عزت نفس خود را زير پا مى گذارد، نه آلوده حرام مى شود و نه زبان به ناشكرى مى گشايد، بنابراين عفت به معناى خويشتن دارى، زينت فقر است، از اين رو خداوند از اين گونه فقيران در قرآن مجيد با عظمت ياد كرده و مى فرمايد: «(لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الأَْرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا); (انفاق شما مخصوصاً بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا در تنگنا قرار گرفتند (از وطن خود براى شركت در ميدان جهاد آواره شده و در تأمين زندگى وامانده اند) آنها نمى توانند (براى تأمين روزى) مسافرتى كنند و از شدت خويشتن دارى افراد ناآگاه آنها را بى نياز مى پندارند; اما آنها را از چهره هايشان مى توانى بشناسى. آنان هرگز با اصرار چيزى از كسى نمى خواهند». اين همان عفت است كه زينت فقر است. البته بايد توجه داشت كه عفت معناى عام و معناى خاصى دارد: معناى خاص آن پاكدامنى در مقابل آلودگى هاى جنسى و معناى عام آن هر گونه خويشتن دارى در برابر گناه و كارهاى زشت و پست است. در حديث ديگرى از امام(عليه السلام) در غررالحكم مى خوانيم: «مَنْ عَفَّ خَفَّ وِزْرُهُ وَعَظُمَ عِنْدَاللّهِ قَدْرُهُ; آن كس كه عفاف پيشه كند بار گناهش سبك و قدر و مقامش در پشگاه خدا افزون مى شود». اما در مورد غنا كه بهترين زينت شكرگزارى است; نه تنها شكر لفظى بلكه شكر عملى. اغنيا و ثروتمندانى كه شرك عملى به جا مى آورند، به نيازمندان كمك مى كنند، در كارهاى خير و عام المنفعه سرمايه گذارى مى نمايند، به آنها كه وام مى خواهند وام مى دهند و حتى به كسانى كه محتاجند و روى سؤال ندارند به طور پنهانى كمك مى كنند آنها برترين زينت را در زندگى براى خود فراهم كرده اند، در پيشگاه خدا آبرومندند و در برابر خلق خدا نيز داراى شخصيت و آبرو و چه زينتى از اين بالاتر. اما اگر غنىّ راه طغيان پيش گيرد، در كمك به ديگران بخل بورزد، آلوده شهوات و عيش و نوش گردد، در نظر همه زشت و منفور خواهد شد. البته همه بايد شكر نعمت هاى خدا را به جا آورند; ولى اين كار براى آنها كه مشمول نعمت بيشترى هستند زيبنده تر، بلكه لازم تر است. شكر نعمت را بايد از پيامبران بزرگ الهى ياد گرفت; سليمان كه ملك و حكومت بى مانندى داشت و جن و انس سر بر فرمان او بودند و بسيارى از قواى زمين و آسمان در خدمت او قرار داشتند هنگامى كه مى بيند يكى از شاگردانش به نام «آصف بن برخيا» چنان مقام والاى روحانى پيدا كرده كه مى تواند تخت «بلقيس» را در يك چشم بر هم زدن از شهر سبأ به شام نزد وى حاضر كند مى گويد: «(هَذَا مِنْ فَضلِ رَبِّى لِيَبْلُوَنِى أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ); خداوند چنين نعمتى را در اختيار من گذاشته تا مرا بيازمايد كه آيا شكر نعمت به جاى مى آورم يا نه (و به يقين من شاكر و سپاس گزار اويم». شكرگزارى نه تنها براى غنىّ زينت، بلكه موجب فزونى نعمت است. رسول خدا(صلى الله عليه وآله)» فرمود: «مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْد بَابَ شُكْر فَخَزَنَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ; خدا درِ شكرگزارى را به روى كسى نگشود كه زيادى نعمت را از او باز دارد».