مقالات

مقاله بررسی موضوع ارتداد در اسلام

  〉  شناسنامه اثر:   هشدار!!!  ⊗ علمی بودن این مطلب از سوی مبلغان سایبری تأیید نمی گردد.
〉 موضوع تحقیق〉 بررسی موضوع ارتداد در اسلاماسحاق-دژمان
〉 استاد راهنما〉 حجه الاسلام والمسلمین گودرزپور
〉 گرد آورنده〉 آقا/خانم : اسحاق دژمان»طلبه پایه 6
〉 مرکز آموزشی〉 حوزه علمیه امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام یاسوج
〉 پشتیبان〉 معاونت پژوهش حوزه علمیه امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام یاسوج
〉 انتشاراتمبلغان سایبری چهارده خورشید
〉 تاریخ نگارش〉 زمستان93 ترم اول تحصیلی
دانلود دانلود PDF  گنجینه مقالات منتشر شده           ثبت مقالات وآثار شما 


مقاله بررسی موضوع ارتداد در اسلام:

الف: مقدمه

هدف اصلی آفرینش انسان شناخت خدا وپرستش او ورسیدن آدمی به رشد وکمال معنوی است چنانچه خداوند متعال در قران کریم می فرماید:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ

وجن وانس را جز برای این که مرا پرستش کنند نیافریدم

برای ان که بشر خدا را به خوبی بشناسد وراه ورسم پرستش وبندگی را بیاموزد وبا آداب وشرائط ودستور هایی که او را به خداوند نزدیک می کند وهمچنین موانع مسیر سلوک به سوی خداوند آشنا گردد از آغاز خلقت انسان انبیاء ورسولانی  را با برنامه ودستورهایی به نام دین  به سوی انسان ها ارسال کرده تا انان با پیروی اغز این فرستادگان الهی وعمل به احکام اسمانی ایشان بتوانند در راه رشد وتکامل معنوی گام برداشته وهر چه بیشتر خود را به هدف یاد شده نزدیک سازد.

ب: ارتداد در لغت:

ارتداد ازریشه «ر- د- د» ودر لغت به معنای بازگشت وبازگرداندن آمده است.

راغب اصفهانی می گوید رَدَّ به معنای بزگرداندن چیزی است به ذاتش از موارد ردّ به ذات این قول خداوند «ولو رُدّوا لَعادوا لِما نُهُوا عَنهُ»<1>

ج: ارتداد در اصطلاح فقه:

فقه های شیعه واهل سنت در تعریف ارتداد عبارتعای گوناگونی بع کار برده اند که همه ی آن تعبیرها به یک معنا باز می گردد، وآن خارج کردن فرد مسلمان از اسلام وورود به کفر است.

امام خمینی رحمة الله علیه نیز می فرماید:«المرتد هو من خرج عن الاسلام واختارالکفر»<2>

یعنی مرتد کسی است که از اسلام خارج شده وکفر را برگزیده است.

د: اقسام ارتداد در فقه:

مرتد در اصصطلاح فقه های اهل سنت یک قسم پیشتر نیست اما فقه های امامیه  بر پایه ی روایات اهل بیت مرتد را به دو قسم تقسیم کرده اند که هر یک دارای اقسام خاصی است.

این دو قسم عبارت است از:

  1. مرتد ملی: وآن کسی است که از ابتدا کافر بوده وسپس مسلمان شده ودوباره به کفر بازگشته است.
  2. مرتد فطری: وآن کسی است که از پدر ومادر مسلمان متولد شده وسپس تغییر عقیده داده وکافر شده است.<3>

برخی گفته اند: مرتد فطری کسی است که از پدر ومادر مسلمان یا فقط از پدر مسلمان یا تنها از مادر مسلمان متولد شده باشد. برخی نیز افزون بر ولادت از پدر ومادر مسلمان،توصیف فرد به اسلام هنگام بلوغ را شرط دانسته اند،بدین معنا که فرد باید هنگام بلوغ وپس از آن به اسلام اعتراف کند، اما اگر پسش از بلوغ کافر شده وبا حال کفر بالغ گردد یا بعد از بلوغ  اعتراف نکند مرتد فطری نخواهد بود.

ه: ارتداد در قرآن:

قرآن از ارتداد با الفاظ وتعبیر های گوناگون یاد کرده است، که از مجموع آنها چنین معنایی بر می آید: خروج از دین الهی ورجوع به کفر. این الفاظ وتعبیرها بدین شرح است:

  1. بازگشت از دین مانند:
  2. «ولا یُقاتِلونَکم حتّی یَرُدّوکم عن دینِکُم إنِ استَطاعوا ومَن یَرتِدد منکم عن دینِهِ فَیَمُت وهو کافرٌ فأُولئکَ حَبِطَت أعمالُهُم فی الدنیا والآخرهِ»<1>

وآنان {مشرکان} پیوسته با شما می جنگند تا اگربتوانند شما را از دینتان باز گردانند وکسانی از شما که از دین خود باز گردند و در حال کفر بمیرند کردارشان در دنیا وآخرت تباه می گردد.

  1. «إنّ الّذین کَفَروا بَعدَ ایمانِهم ثُمَّ ازدادوا کُفراً لَن تُقبَلَ تَوبَتُهم واولئکَ هُمُ الضّالّون»<2>

وکسانی که بعد از ایمان کافر شدند وسپس بر کفر خود افزودند{ودر این راه اصرار ورزیدند} وهیچ گاه توبه آنان«که از روی ناچاری یا در آستانه ی مرگ صورت می گیرد» قبول نمی شود، وآنها گمراهان واقعی اند{چرا که هم راه خدا را گم کرده اند وهم راه توبه را}.

2.گوساله پرستی:

قرآن از ارتداد بنی اسرائیل در عهد حضرت موسی علیه السلام با تعبیر گوساله پرستی یاد کرده است ومی فرماید:

  1. «وإذ قال موسی لِقَومِهِ یاقَومِ إنَّکم ظَلَمتُم أنفُسَکُم بِاتِّخاذِکُمُ العِجلَ فَتُوبوا إلی بارِئِکم»<3>

وزمانی را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من، شما با پرستش گوساله به خود ستم کردید، پس به درگاه آفریننده خود توبه کنید.

  1. «إنّ الّذین اتَّخَذوا العِجلَ سَیَنالُهُم غَضَبٌ من رَبِّهم»<4>

کسانی که گوساله را معبود خود قرار دادند به زودی خشم بروردگار به آنها می رسد.

و: ارتداد در روایات اهل بیت علیهم السلام

در  روایات اهل بیت علیهم السلام نیز به طور گسترده به حکم مرتد اشاره شده است:

محمد بن مسلم در حدیثی از امام باقر علیه السلام نقل کرده که فرمود:«ومن جحد نبیّاً مرسلاً نبوّته وکذّبه فدمه مباح……..»<1> «وهرکس منکر نبوت نبی مرسلی شود واو را تکذیب کنذ خونش مباح است.»

امام باقر وامام صادق علیهما السلام فرموده اند:«المرتد یستتاب فإن تاب والّا قتل»<2> مرتد توبه داده می شود پس اگر توبه کرد رها ودر غیر این صورت کشته می شود.

شهید اول در کتاب لمعه می فرماید: که این حدیث مختص به مرتد ملی است نه مرتد فطری  ومرتد ملی را اول توبه داده می شود اگر توبه کرد آزاد می شود واگر توبه نکرد کشته می شود برخلاف مرتد فطری که بدون از اینکه توبه داده شود کشته می شود.<3>

ز: ارتداد در روایات عامه

در روایات اهل سنت نیز اشاره ای به مسئله ی ارتداد به طرق مختلف شده است وما در اینجا فقط به یکی از آنها اشاره می کنیم:

رسول خدا سلام الله علیه وآله می فرمایند:

«لا یحل دم امریء مسلم الا فی احدی ثلاث:رجل زنی وهو محصن، فرجم. اورجل قتل نفساً بغیر نفس.اورجل ارتد بعد اسلامه»<4> ریختن خون مسلمان مگر در سه مورد جایز نیست :

  1. مردی که زنا کرده در حالی که محصن است که باید سنگسار شود.

2.یامردی که کسی را بدون جهت کشته است.

3.یامردی که بعد از اسلامش به کفر بازگشته است.

ک: موجبات کفر وارتداد

فقهای اسلامی امور متعددی را  از موجبات ارتداد برشمرده اند از جمله ترک وانکار اسلام، انکار اصول دین، یعنی توحید ونبوت ومعاد، انکار ضروریات دین، سبّ ووتمسخر خداوند، انبیای الهی،امامان وملائکه یا ضروریات دین وسجده بر بت، عبادت خورشید وهتک حرمت قرآن مانند افکندن آن در قاذورات یا آتش زدن و بایمال کردن آن، انکار صفتی از صفات خداوند، اعتقاد به فرزند داشتن خدا ،جسم داشتن خداوند وتکذیب قرآن ، حلال شمردن حرام های قطعی دین،وحرام شمردن حلال های قطعی دین که به توضیح کلیت ابن امور  وبرخی از مستندات قرآنی آن می پردازیم:

1-انکار اسلام:

انکار اصل اسلام از سوی مسلمانان موجب کفر وارتداد می گردد، چه بعد از ترک اسلام، دین دیگری همچون مسیحیت یا یهودیت را بر گزینند، یا به طور کلی ادیان الهی را منکر شود، وبه مادیت یا بت پرستی روی آورد، چنان که بسیاری از مسلمانان سدر اسلام که مرتد می شوند از اسلام به طور کلی اعراض می کردند، وبه پت پرستی یا ادیان دیگر روی می آوردند.

  1. قرآن کریم در آیه217 سوره بقره در باره آنان می فرماید(ومَن یَرتِدد منکم عن دینِهِ فَیَمُت وهو کافرٌ فأُولئکَ حَبِطَت أعمالُهُم فی الدنیا والآخرهِ واولائک اصحاب النار هم فیها خالدون»<1>

وکسانی از شما که از دین خود باز گردند و در حال کفر بمیرند کردارشان در دنیا وآخرت تباه می گردد.وایشان اهل آتشند ودر آن جاویدان خواهند بود.

امام صادق نیز می فرماید :(من رغب عن الاسلام وکفر بما انزل علی محمدٍ بعد اسلامه فقد وجب قتله)

هر کس از اسلام روی گرداند وبه آنچه بر محمد صلوات الله علیه واله نازل شده کفر ورزد کشتنش واجب است.(2)

2-انکار اصول دین:

ارکان وپایه های اساسی دین را اصول دین می نامند.که هر مسلمانی باید در مرحله نخست به آن معتقد بوده ورد مرحله بعد به فروعی که بر اساس ان اصول پایه ریزی شده معتقد گردد وبه آنها عمل کند.

اما در این که اصول وپایه های اساسی اسلام کدام است در بین علمای اسلامی اقوال متعددی وجود دارد اصولی که بیشتر علمای اسلامی اعم از شیعه وسنی  بر آن اتفاق نظر دارند عبارتند از سه اصل توحید، نبوت،معاد.که انکار هر یک از این اصول موجب کفر وارتداد است.

عمار ساباطی می گوید: «سمعت أبا عبدالله یقول : کلُّ مسلم بین المسلمین جحد محمدا نبوته وکذبه فإن دمه مباح……»(1)

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: هرمسلمانی در میان مسلمانان که نبوت محمد صلی الله علیه وآله را انکار وآن حضرت را تکذیب کند خونش مباح است…….

3.انکار ضروریات دین:

ضروریات دین اموری است که جزء دین بودن آن برای همگان روشن است وبه دلیل وبرهان نیاز ندارد به استثنای نوع مسلمان که از اسلام واحکام وعقائد آن آگاهی ندارد یاکسانی که در شهر وروستا زندگی می کنند که از بلاد اسلامی فاصله ی زیاد دارند.

مسلمان وظیفه دارد همان گونه که به اصول دین اعتقاد وایمان داغرد  به ضروریات دین ملزم باشد چنانچه قرآن کریم ایمان به آنچه را از سوی خداوند نازل شده به عنوان صفت مؤمن برشمرده ومی فرماید:

«والمُؤمنون کُلُّ آمنَ باللهِ وملائکتهِ وکُتُبِهِ ورُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَینَ احدٍ من رُسُلِهِ وقالوا سَمِنا وأَطَعنا»(2)

(ومؤمنان همگی به خداوند وفرشتگان او وکتاب های آسمانی وفرستادگانش ایمان آوردند وگفتند: میان هیچ یک از فرستادگانش فرق نمی گذاریم،شنیدیم وگردن نهادیم.)

4.استهزای خداوند، پیامبر،وآیات الهی

یکی دیگر از موجبات ارتداد ومسلمان، تمسخر خداوند،پ پیامبر، قرآن، دین وضروریات آن است.

قرآن کریم در آیات 64 سوره توبه درمورد منافقان که پیامبر اسلام ودین را به تمسخر گرفته بودند آورده است:

«يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِئُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ  لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَآئِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَآئِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِين»(1)

منافقان بيم دارند از اينكه [مبادا] سوره‏اى در باره آنان نازل شود كه ايشان را از آنچه در دلهايشان هست‏خبر دهد بگو ريشخند كنيد بى‏ترديد خدا آنچه را كه [از آن] مى‏ترسيد برملا خواهد كرد و اگر از ايشان بپرسى مسلما خواهند گفت ما فقط شوخى و بازى مى‏كرديم بگو آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند مى‏كرديد وعذر نياوريد شما بعد از ايمانتان كافر شده‏ايد اگر از گروهى از شما درگذريم گروهى [ديگر] را عذاب خواهيم كرد چرا كه آنان تبهكار بودند.

این آیات در باره ی گروهی از منافقاننازل شده که در غزوه ی بتوک پیامبر را مسخره می کردند ازجمله اینکه می گفتند: این مرد می پندارد که قصر های شام ودژهای نیرومند آنها را تسخیر خواهد کرد درحالی که چنین امری محال است.

درنقلی دیگر آمده است که پس از بازگشت از غزوه ی تبوک چهار نفر از منافقان در جلوی پیامبر راه می رفتند وآن حضرت را مسخره می کردند ودر پی این امر بود که آیات بالا نازل شد ومنافقان را برای این عملشان خارج از اسلام وکافر شمرد.

5.سبّ پیامبر وانبیای الهی

سب پیامبر اسلام ودیگر انبیای الهی از دیگر اموری است که موجب خروج از اسلام خواهد شد، قرآن کریم در آیه ی 74 سوره ی توبه از سرگذشت گروهی از منافقان خبر داده ومی فرماید:

« يَحْلِفُونَ بِاللّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدْ قَالُواْ كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُواْ بَعْدَ إِسْلاَمِهِمْ »(1)

«به خدا سوگند مى‏خورند كه [سخن ناروا] نگفته‏اند در حالى كه قطعا سخن كفر گفته و پس از اسلام آوردنشان كفر ورزيده‏اند»

در این آیه قرآن کریم گروهی از منافقان را بدان سبب که آشکارا سخنان ناروایی در مورذد پیامبر اکرم گفته اند کافر وخارج از اسلام دانسته است وآنان را درصورت عدم توبه به مجازات تهدید کرده است اما در این که این سخنان کفر آمیز چه بوده مفسران طبق روایات شأن نزول مطالب مختلفی بیان داشته است. از جمله این سخنان سبّ پیامبر اکرم صلّ الله علیه وآله وطعن در دین بود که آنان به ساحت مقدس پیامبر اکرم صلّ الله علیه وآله روا داشته بودند.

از نظر فقهاء اسلامی نیز سبّ پیامبر اکرم صلّ الله علیه وآله کیفر قتل را در پی دارد اما اینکه آیا سبّ پیامبر صل الله علیه وآله خود سبب مستقلی برای کشتن فرد است یا اینکه یکی از اسباب ارتداد بوده وحکم مرتد را خواهد داشت در میان فقهاء دوئ دیدگاه است: گروهی آن را از اسباب ارتداد دانسته وسابّ النّبی را مرتد دانسته اند.

شهید ثانی رحمة الله علیه  در مسالک الأفهام می فرماید:

« رعایت واحترام انبیاء از مواردی است که می دانیم از ضروریات دین است پس سبّ آنان ارتداد محسوب می شود»(2)

اما بیشتر فقهاء اسلامی سبّ پیامبر اسلام صل الله علیه وآله را سبب مستقلی برای مجازات فرد وآن را از مبحث ارتداد خارج دانسته اند از این رو در مجازات سأبّ النّبی تفاوتی بین زن ومرد، ملی وفطری وکافر ومسلمان نمی گذارد.

امام خمینی رحمة الله علیه  درباره ی سأبّ النّبی آورده است:

کسی که العیاذ بالله پیامبر گرامی اسلام صلّ الله علیه وآله را دشنام دهد در صورتی که برای جان، مال وناموس خود یا مؤمن دیگری ضرر نداشته باشد کشتن او بر هر مسلمانی واجب است ودر صورت فراهم بودن این شرایط اجازه ی امام ونائب او شرط نیست وهمین طور است حکم کسی که به یکی از امامان معصوم یا حضرت زهراء سلام الله علیهم دشنام دهد وهتاکی کند، اما برای کسی که برجان وناموس خود یا مؤمن دیگری می ترسد کشتن فرد مذکور جایز نیست.(1)

ل: شرایط تحقق وثبوت ارتداد

ارتداد وکفر مسلمان که کیفر دنیوی را در پی دارد بر هرنوع تغییر عقیده وانکار اصول وضروریات دین، از سوی هر شخص وبا هرشرایطی که صورت بگیرد اطلاق نمی شود، بلکه تحقق وثبوت آن شرایطی دراد که اگر همه یا بخشی از این شرایط تحقق نیابد نمی توان به ارتداد  حکم کرد.

این شرایط عبارتند از:

  1. بلوغ

ازنظر فقهاء امامیه وبرخی فقهاء اهل سنت بلوغ از شرایط تحقق ارتداد است، بنابراین اگر فرد غیر بالغ از دین بازگردد واصول وضروریات آن را انکار کند مرتد نخواهد بود، اما در اینکه مراد از بلوغ در این مورد آیا بلوغ شرعی وسن تکلیف است یا اینکه کودکی را که به سن رشد وتشخیص حق از باطل رسیده نیز شامل می شود آراء فقهاء متفاوت است اکثر فقهاء اسلامی بلوغ شرعی را شرط دانسته اند.

اما برخی علماء شیعه فرموده اند: بلوغ شرعی در تحقق ارتداد شرط نیست بلکه اگر  مراهق(نوجوانی که به سن رشد رسیده ونزدیک بلوغ است) نیز از اسلام برگردد احکام ارتداد در مورد او جاری می شود.

  1. عقل

برپایه شرط اگر مجنون دست از اسلام بردارد مکرتد نخواهد بود، زیرا بر مجنون نیز هم مانند طفل نابالغ تکلیفی از نظر اسلام نیست،مستند این شرط روایتی از پیامبر اسلام صلّ الله علیه وآله می فرماید:

« رُفعَِ القلم عن ثلاث: عن النّائِم حتّی یَستَیقَظَ وعن الصّبی حتّی یَحتَمِل وعن المجنون حتی یَعقَل»(1)

از سه نفر قلم تکلیف برداشته است: 1. از شخص خوابیده تا اینکه بیدار شود 2. از کودک تا اینکه بالغ شود 3. واز دیوانه تا اینکه عاقل شود.

  1. اختیار

اگر تغییر عقیده یا انکار ضروریات دین با اکراه واجبار دین صورت گیرد ارتداد محقق نمی شود چنانکه قرآن کریم کسانی که با اجبار سخنان کفرآمیز بر زبای آورند از ارتداد ومجازات آنان استثناء کرده و می فرماید:

« مَن كَفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ»(2)

هر كس پس از ايمان آوردن خود به خدا كفر ورزد [عذابى سخت‏خواهد داشت] مگر آن كس كه مجبور شده و[لى] قلبش به ايمان اطمينان دارد ليكن هر كه سينه‏اش به كفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برايشان عذابى بزرگ خواهد بود.

در شأن نزول این آیه روایت شده که گروهی از مسلمانان صدر اسلام از جمله عمار، پدرش یاسر،مادرش سمیه، بلال وخباب به دست کافران شکنجه شدند تا از اسلام دست بردارند که پدر ومادر عمار به شدت مقاومت کرده وبه شهادت رسیدند، ولی عمار که جوان بود برای حفظ جان خویش خواسته کافران را در ظاهر برآورده کرد وسخنان کفرآمیزی گفت که آیه ی بالا نازل شد وحکم اصلی را روشن کرد و پیامبر اسلام صلّ الله علیه وآله در پاسخ کسانی که عمار را به کفر متهم می کردند فرمود:

عمار سراسر وجودش سرشار از ایمان است وایمان با خون او آمیخته شده است.

  1. قصد

کسی که عمل یا گفتار کفرآمیز از او سر می زند باید در عمل یا گفتارش قصد جدی داشته باشد وبا توجه وهوشیاری سخن وعملی را مرتکب، اما اگر از روی غفلت، سهو، خواب وبی هوشی دین وضروریات آن را انکار کند وعمل کفرآمیزی از او سر زند مرتد نخواهد شد.(1)

قرآن درباره ی گروهی از منافقان می فرماید:

« يَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِي قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِئُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ      وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ    لاَ تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَآئِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَآئِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ»(2)

{منافقان بيم دارند از اينكه [مبادا] سوره‏اى در باره آنان نازل شود كه ايشان را از آنچه در دلهايشان هست‏خبر دهد بگو ريشخند كنيد بى‏ترديد خدا آنچه را كه [از آن] مى‏ترسيد برملا خواهد كرد و اگر از ايشان بپرسى مسلما خواهند گفت ما فقط شوخى و بازى مى‏كرديم بگو آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند مى‏كرديد عذر نياوريد شما بعد از ايمانتان كافر شده‏ايد اگر از گروهى از شما درگذريم گروهى [ديگر] را عذاب خواهيم كرد چرا كه آنان تبهكار بودند}

  1. علم وآگاهی

انکار اصول یا ضروریات دین از سوی شخص مسلمان زمانی ارتداد محسوب می شود که وی از آگاهی کافی نسبت به اسلام برخوردار باشد وآنچه را در صدد رد وانکار آن است به خوبی بشناسد وبداند که جزء دین است در غیر این صورت نمی تواند آن را مرتد دانست.

م: عوامل وزمینه های ارتداد

مهم ترین ومطمئن ترین راه مبارزه با ارتداد شناخت عوامل یا زمینه های آن است اگر انسان بتواند به خوبی به زمینه ها وعوامل این انحراف دینی پی ببرد وریشه های آن را بشناسد خواهد توانست با آنها به مبارزه برخیزد وایمان خود را در برابر آنها صیانت بخشد.

این عوامل وزمینه ها عبارتند از:

1.. شیطان

شیطان نخستین منبع وعامل ارتداد وانحراف مؤمنان به شمار می رود، از آغاز آفرینش انسان شیطان همواره کوشیده است تا انسان را از مسیر توحید ودین الهی منحرف سازد چنان که قرآن کریم در آیات پرشماری این هدف را از زبان خود او بیان کرده است از جمله پس از آن که خداوند آدم علیه السلام را آفرید وبه همه ی فرشتگان فرمان سجده داد، شیطان براثر امتناع از سجده از درگاه الهی رانده شد وچنین سوگند یاد کرد: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»(1)

شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مى‏برم مگر آن بندگان پاكدل تو را

  1. سلاطین جور

یکی درگر از عوامل گمراهی وارتداد مؤمنان حکم رانانی هستند، که برای تداوم واستمرار سیطره وگسترش حاکمیت جائرانه خود کوشیده اند ومردم را در نادانی وکفر نگه می دارند واگر در برهه ی از زمان کسانی هدایت شده وبه پیامبران الهی ایمان آورده اند آنان کوشش کرده اند تا آن گروه موحد را از مسیر توحید وراه حق هدایت باز دارند. نمونه ای از حاکمان کفر پیشه فرعون است، اوپس از بعثت حضرت موسی علیه السلام ودعوت مردم به یکتا پرستی، با ایجاد رعب ووحشت تلاش فراوان کرد تا مانع ایمان آوردن بنی اسرائیل به حضرت موسی علیه السلام شود،آنچنان که در آغاز تنها شمار اندک به حضرت موسی علیه السلام ایمان آوردند، چنان که قرآن کریم می فرماید:

« فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ »(2)

سرانجام كسى به موسى ايمان نياورد مگر فرزندانى از قوم وى در حالى كه بيم داشتند از آنكه مبادا فرعون و سران آنها ايشان را آزار رسانند و در حقيقت فرعون در آن سرزمين برترى‏جوى و از اسرافكاران بود.

  1. اهل کتاب

[membersonly]

دیگر عامل ارتداد وگمراهی مسلمانان یهود ونصاری هستند قرآن کریم در آیات پرشماری خطری را که از ناحیه این دو گروه متوجه عقاید مسلمانان است را هشدار داده ودرباره ی علاقه ی شدید آنان وبازگرداندن مؤمنان به کفر می فرماید :

«وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ »(1)

{بسيارى از اهل كتاب پس از اينكه حق برايشان آشكار شد از روى حسدى كه در وجودشان بود آرزو مى‏كردند كه شما را بعد از ايمانتان كافر گردانند پس عفو كنيد و درگذريد تا خدا فرمان خويش را بياورد كه خدا بر هر كارى تواناست}

4. دوستان گمراه شخصیت انسان را امور مختلفی شکل وسامان می دهند که از مهم ترین آن ها دوست است که ناگزیر از آنان تأثیر پذیرفته وبخش مهمی از عقاید افکار وصفات اخلاقی خود را از آنان می گیرند این تأثیر پذیری بدان حد است که از حضرت سلیمان علیه السلام نقل شده است که فرمود:

«إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ»(2)

{بى‏گمان كسانى كه پس از آنكه [راه] هدايت بر آنان روشن شد [به حقيقت] پشت كردند شيطان آنان را فريفت و به آرزوهاى دور و درازشان انداخت چرا كه آنان به كسانى كه آنچه را خدا نازل كرده خوش نمى‏داشتند گفتند ما در كار [مخالفت] تا حدودى از شما اطاعت‏خواهيم كرد و خدا از همداستانى آنان آگاه است }

ن: موانع ارتداد

قرآن کریم افزون بر ذکر عوامل وزمینه های ارتداد مؤمنان از دین وراه راست موانع ارتداد از دین را نیز بیان کرده است:

  1. توکل بر خداوند

قدرت نامحدود خداوند می تواند انسان را از خطر هرگونه انحراف وگمراهی وسقوط حفظ کرده وبر دین الهی ثابت قدم نگه دارد، چنان که قرآن کریم می فرماید:

«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»(1)

{چرا كه او را بر كسانى كه ايمان آورده‏اند و بر پروردگارشان توكل مى‏كنند تسلطى نيست }

  1. تقوی

تقوی نیروی درونی است که انسان را از انحرافات وافتادن در دام گناه نگه می دارد، چنان که مولا امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام می فرمایند:

«إعلموا عبادَالله أن التّقوی دارُحَصِنٌ عزیزٌ والفُجورُ دارٌ حَصُنٌ ذلیلٌ لا یَمنَعُ اهلَه ولایُحِرِزوا من لَجَأَ الیه الّا بالتّقوی تُقطَعُ حُمة الخطایا»(2)

{بدانید بندگان خدا که تقوای قلعه ای است محکم ونفوذ ناپذیر وگناه خانه ای است سست ودرحال ریزش که اهلش را از آفات نجات نمی دهد وکسی که به آن پناهنده شود در امان نیست آگاه باشید تنها بوسیله تقوی ریشه گناهان را می توان برید.}

  1. تمسک به قرآن کریم

قرآن کریم را خداوندسبحان برای نجات بشر از ضلالت وگمراهی وهدایت او به سوی نور وروشنایی فرو فرستاده است.

«الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»(3)

{الف لام راء كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى به سوى راه آن شكست ناپذير ستوده}

ح: احکام ارتداد

فقیهان برای مرتد احکام مختلفی از متون دینی استنتاج کرده اند که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم:

  1. قتل

حساس ترین ومهم ترین حکم مرتد حکم قتل است که با تحقیق شرایط آن فقهای شیعه وسنی برآن اتفاق نظر دارند.

نکته: شایان ذکر است که این حکم اختصاص به مرتد مرد دارد وزن مرتد به هخیچ وجه کشته نمی شود، بلکه به حبس دائم محکوم می گردد.ودر صورت توبه اش پذیرفته می شود ، هم چنین اجرای حکم قتل در مرتد ملی منوط به عدم توبه است.

  1. انفساخ عقدنکاح

با ارتداد مسلمان مشروعیت عقد زنا شویی از بین می رود وادامه ی آن حرام است.

  1. تقسیم اموال

یکی دیگر از احکام مرتد تقسیم اموال وی در بین ورثه شرعی اوست لکن نکته قابل توجه اختصاص این حکم به مرتد فطری وعدم تقسیم اموال مرتد ملی است ودر مرتد ملی اموال وی توقیف می شود ودر صورت بازگشت به او باز گردانده می شود.(1)

[/membersonly]

منابع ومأخذ:

  1. قرآن کریم
  2. نهج البلاغه
  3. تحریر الوسیله ،روح الله خمینی،مؤسسه مطبوعات دارالعلم،چاپ دوم، سال انتشار1381
  4. ارتداد،سیدجعفر صادقی فدکی،ناشر:مؤسسه بوستان کتاب،نوبت چاپ:دوم سال انتشار:1389
  5. الروضه البهیه فی الشرح المعة الدمشقیه،زین الدین جبعی العاملی (شهید ثانی)،نوبت چاپ:12/سال انتشار1391
  6. اسلام شناسی وپاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران، نوبت چاپ:سوم، سال انتشار: زمستان 1386

مبلغان سایبری چهارده خورشید

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *