دانشنامه اخلاق اسلامی, نیاکان پاک

داستان هایی جالب از امام رضا علیه السلام

امام-رضا-داستان

…::: راز خرما:
صل رحمک و لو بشربة من ماء و أفضل ما توصل به الرحم کف الأذي عنها
صله‏ي ارحام کنيد گرچه به يک جرعه آب؛ بهترين مورد صله‏ي رحم باز داشتن آزار و اذيت از ارحام است.
«امام رضا عليه‏السلام»
ابوحبيب نباجي در عالم رؤيا ظرفي پر از خرماي صيحاني، نزد رسول اکرم صلي الله عليه و آله در مسجدي که هر سال حاجيان و از آن استفاده مي‏کردند ديد که حضرت يک مشت از آن خرما به او داد.
وقتي ابوحبيب خرماها را شمرد و ديد که هيجده دانه است، با خود گفت:
«عمر من بعد از هيجده سال به پايان مي‏رسد.»
بعد از بيست روز در حاليکه در مزرعه مشغول کار بود، خبر
آوردند که امام رضا عليه‏السلام از مدينه آمده و در همان مسجدي که در خواب ديده بود منزل نموده و مردم دسته دسته به زيارت حضرت مي‏روند. از اينرو او نيز حرکت کرد و وقتي به مسجد رسيد، امام رضا عليه‏السلام را همان جايي که رسول خدا صلي الله عليه و آله نشسته بود ديد که کنارش مثل همان خرماي صيحاني مي‏باشد.
بعد از سلام و احوالپرسي حضرت رضا عليذه‏السلام وي را نزد خواند و مشتي از آن خرما به او داد.
ابوحبيب بعد از شمارش ديد، اينها نيز هيجده دانه است و از حضرت خواست تا خرماي زيادتري دهد و ليکن امام رضا عليه‏السلام فرمود:
«اگر رسول خدا صلي الله عليه و آله خرماي بيشتر مي‏داد، من نيز همان کار را انجام مي‏دادم.»

…::: نماز اول وقت:
إن الصلاة أحسن صورة خلقها الله.
بطور يقين نماز زيباترين آفريده ي خداوندست.
«امام رضا عليه ‏السلام»
روزي ابراهيم بن ‏موسي براي رفع مشکل زندگي‏اش نزد امام رضا عليه‏السلام رفت و بعد از بيان حاجتش وقت نماز شد؛ از اينرو حضرت از او خواست تا اذان نماز را بگويد.
ابراهيم به حضرت پيشنهاد کرد تا آمدن نماز گزاران، نماز را به تأخير بياندازد و ليکن حضرت رضا عليه‏السلام فرمود:
«خداوند ترا بيامرزد؛ نماز را بي جهت از اول وقت به تأخير ميانداز.»
بعد از اذان و برپايي نماز، ابراهيم به امام عليه‏السلام گفت:
«اي فرزند رسول خدا! مدتي است نزد شما هستم و اکنون کاري برايم
پيش آمده و شما سرتان شلوغ است و هميشه نمي‏توانم به خدمت شما برسم.»
در اينحال امام رضا عليه‏ السلام خاک زمين را کنار و دست مبارکش را همانجا و کيسه‏ ي زري درآورد و فرمود:
«اينرا بگير؛ خداوند اينرا براي تو مبارک گرداند؛ آنچه را ديدي به کسي بازگو مکن.»
ابراهيم با آن کيسه‏ ي زر کالايي به قيمت هفتاد هزار دينار خريد و از ثروتمندان آنجا شد

…::: خبري از غيب:
الإمام مخصوص بالعلم؛ موسوم بالحلم
علم و دانش توأم با حلم و بردباري مخصوص و نشانه‏ي امام است.
«امام رضا عليه‏السلام»
روزي عمر و بن ‏هداب که اعتقادي به امامت امام رضا عليه‏السلام نداشت، در مجلسي که خود ترتيب داده بود، رو به حضرت نمود و گفت:
«محمد بن ‏فضل مسائل باور نکردني از شما نقل مي‏کند؛ او مي‏گويد که شما به آنچه خدا نازل کرده و آگاه و به هر زباني مي‏توانيد و سخن بگوييد.»
امام رضا عليه‏السلام ضمن تأييد اين مطلب، از حاضران خواست تا در هر زمينه‏اي آنچه مي‏خواهند بپرسند.
عمرو بن‏ هداب گفت:
«قبل از هر چيز مي‏خواهم آگاهي شما را نسبت به زبانهاي ملل
مختلف امتحان کنم؛ از اينروست که از اهل روم، هند، فارس و ترک در مجلس گرد آورديم.»
وقتي امام رضا عليه‏السلام از آنها خواست که آنچه را مي‏خواهند به زبان خودشان بپرسند و، هر کدام پرسش‏هايي مطرح کردند و حضرت به زبان خودشان پاسخ فرمود. در اينحال افراد حاضر در مجلس با شگفتي تمام اذعان نمودند که امام شيواتر از خود ايشان سخن مي‏گويد.
سپس امام رضا عليه‏السلام به عمرو بن ‏هداب نگاهي کرد و فرمود:
«وقتي در خلال اين پنج روز، دستت به خون يکي از ارحام خود آلوده شد، مرا تأييد خواهي نمود.»
عمرو گفت:
«جز خداوند متعال کسي از غيب خبر ندارد.»
حضرت رضا عليه‏السلام فرمود:
«مگر خداوند متعال نفرموده است که او از غيب آگاه است و جز کساني را که او بپسندد کسي را به غيب و نهان آگاه نمي‏نمايد.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و ما، وارثان او، از برگزيدگان الهي هستيم که خداوند متعال از غيب و نهانش ما را آگاهانيد؛ آنچه را تاکنون به وقوع پيوسته و تا قيامت تحقق مي‏يابد، مي‏دانيم؛ اگر در اين پنج روز آنچه را گفتم اتفاق افتاد، خواهي فهميد که رد کننده‏ي گفته‏ي خدا و رسول او مي‏باشي

علاوه بر آنچه گفتم، به زودي به کوري چشم گرفتار شده و به جهت سوگند و دروغي که مي‏خوري، به برص مبتلا خواهي شد.»
بعد از اينکه عمرو به همه آن بلاها گرفتار شد، وقتي سخن امام رضا عليه‏السلام را به او گوشزد کردند، گفت:
«قسم به خدا در همان لحظه به وقوع آنچه او گفت، يقين نموده و صبر و بردباري را پيشه‏ي خود ساختم»

مبلغان سایبری چهارده خورشید

author-avatar

درباره بسیجی

حب الحسین رشته تحصیل ماست. دانشجوی کارشناسی ارشد شیعه شناسی-کلام... طلبه سطح سه حوزه http://karbala-2.kowsarblog.ir/

مطالب مرتبط

1 نظر در “داستان هایی جالب از امام رضا علیه السلام

  1. سلام بسیجی …درود بر شما عالی بود…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *