معلولین

پاسخ به شبهه عدل یا ظلم الهی نسبت به انسان های معلول:

چرا فرزندی که در اثر اعمال پدر و مادر معلول گریددیده تا به آخر باید در این رنج و محنت بماند؟ او چه گناهی دارد؟

-دو پاسخ اجمالی و تفصیلی وجود دارد:

1. مصلحت افراد(قابل قبول مخاطب نیست)

2. شرّ قلیل و خیر کثیر

-این مسأله مرتبط با عدل و حکمت الهی است.
عدل الهی: خداوند استحقاق و شایستگی هیچ موجودی را مهمل نمی گذارد و به هرکس هر چه را استحقاق دارد می دهد.
حکمت: خداوند موجودات را به کمالات لایقشان می رساند تا هر حدی که ممکن باشد= نظام آفرینش، نظام احسن و اصلح یعنی نیکوترین نظام ممکن است.
-ما همه ی حکمت ها و مصلحت ها را نمی توانیم درک کنیم و از(یسرّ قَدَر) آگاه نیستیم.
– بسیار خود خواهی و پر مدعایی است که بشر با مساعی جمعی چند هزار ساله ی خود، هنوز از اسرار بدن محسوس، آگاهی کامل ندارد اما می خواهد از (راز هستی) و (یسرّ قَدَر) سر در آورد.
-. انسان پس از آن که در نظام هستی، این همه حکمت و تذبیر می بیند، باید اعتراف کند که آن جا که حکمت یک امر بر او مجهول است از قصور و نقصان درک اوست نه از خلقت.
پس افراد با ایمان پس از اعتقاد به عدل، موظف نیستند در جزئیات غور کنند و از ورود در این مسائل منع می شوند.
پاسخ تفصیلی: در این دسته بندی ها، هر چه را برای خود سودمند یافته خوب و هر چه را زیان دیده، بد می داند.
-مصلحت در هستی ایجاب می کند که درد و رنج باشد تا لذت، مفهوم پیدا کند.
-تبعیض و شرور، شر محض نیستند، بلکه شرآمیخته به خیر هستند چون جنبه خیریت آن ها بیشتر است مجموعاً خیر است نه شر.
حضرت علی(علیه السلام) : شری که نهایتش خیراست، شر نیست و خیری که نهایتش شر است، خیر نیست.
-آنچه در نظام هستی است تفاوت است نه تبعیض، تبعیض فرق گذاشتن بین اشیاء در شرایط مساوی و استحقاق های همسان – تفاوت موجودات، ذاتی آن ها است، و لازمه ی نظام علت و معلولی أنا کلّ شیءٍ بقدر و ما امرنا الّا واحده کلمح بالبصر(قمر/49).
– هر موجود و هر شیئ ای در نظام علت و معلولی جای مشخص و مقام معلومی دارد.
– نبودن نظام معین در موجودات، مستلزم این است که هر موجودی بتواند منشأ ایجاد هر چیزی باشد و هر چیزی بتواند از چیز دیگری بوجود آید مثل نورانیت کبریت و خورشید به طور یکسان.. کامل بتواند در جای ناقص و ناقص در جای کامل بنشیند- گوسفند بجای انسان.
نتیجه:سلسله حوادث مانند حلقه های زنجیر به یکدیگر متصلند، هر حادثه ای با حادثه قبل از خود و هر شیء ای با گذشته و آینده ی خود بستگی دارد و این وابستگی رشته ازلی و ابدی دارد.
-بین همه حوادث وجوب بالقیاس است یعنی با وجود حادثه ی اول، حادثه دوم واجب می شود چون بین علت و معلول رابطه ضرورت است.
– پدیده های جهان، محکوم یک سلسله قوانین ثابت و سنت های لا یتغیر الهی است به تعبیر دیگر خداوند در جهان شیوه های معینی دارد که گردش کارها را هرگز بیرون از این شیوه ها انجام نمی دهد زیرا نظم و قانون جهان به هم می ریزد، جهان دارای قانون و سنت است.«فلن تجد لسنت الله تبدیلا»(فاطر/43) هر گز سنت خدا تغییر نمی کند.
– زشتی ها جزئی از مجموعه جهانند و نظام کل به وجود آن ها بستگی دارد بلکه از نظر نمایان ساختن و جلوه داده به زیبایی ها، وجود آن ها لازم است. اگر همه مردم زیبا بودند، هیچ کس زیبا نبود و بر عکس.اگر همه یکسان بودند، نه تحرکی بود نه کششی نه جنبشی نه عشقی نه غزلی نه آهی نه دردی نه سوزی نه گدازی نه گرمی نه حرارتی.
حضرت علی(علیه السلام): چه لذت بخش است سیری بعد از گرسنگی و خواب بعد از شب زنده داری.
– دنیا برای بشر، نسبت به آخرت مرحله تکمیل و آمادگی است، همانند مدرسه برای دانشگاه است، دارالتربیه است.
چیزی را باید بلا نامید که دارای عقوبت معنوی الهی باشد یعنی آثار بد عمل انسان اباشد زیرا اولاً معلول اراده و اختیار اوست ثانیاً مقدمه هیچ خیر و کمالی نیست مثل قساوت قلب و سنگدلی.
-ما ضرب الله بعقوبه اشدّ من قسوه القلب. خدا هیچ بنده ای را به هیچ عقوبتی معاقب نکرده است که بالاتر از سنگدلی باشد.
-نکبت های واقعی، همان نتایج و آثار اعمال انسانند قرآن می فرماید:« و ما ظلمناهم ولکن کانوا انفسهم یظلمون»
-زشتی، معلولیت و بیماری و درد و رنج … نکبت نسبت بلکه بی ایمانی نکبت است.
–کیفرهایی که رابطه علّی و معلولی با جرم دارند، معلول جرم و نتیجه طبیعی آن هستند.
-این کیفر ها مکافات عمل یا اثر وضعی گناه هستند . – بسیاری از گناهان، اثرات وضعی ناگواری در همین جهان دارند.
– معلولیت فرزند در اثر گناهان و خطاهای پدر و مادر برای خود والدین… مکافات عمل و برای فرزند معلول- ابتلا و رسیدن به مقامات است.
-منتصر عباسی پدرش متوکل را کشت و پس از مدت کوتاهی خودش نیز کشته شد، متوکل مردی خبیث و ناپاک بود که سرگرمی اش مسخره کردن حضرت امیر(علیه السلام) و دلقک بازی در مجالس بود. منتصر شنید که پدرش به حضرت زهرا(سلام الله علیها) دشنام داده است، اما کسی که پدرش را بکشد عمرش کوتاه می شود. منتصر گفت: باکی ندارم از این که در طاعت خدا عمر من کوتاه شود پدر را کشت و پس از 7ماه در گذشت.
فواید شرور و درد ها: 1.شکوفایی استعدادها 2. امتحان الهی 3.مجازات دنیوی به جای مجازات اخروی.
بحث عوالم اعواض: کسی گناه نکرده، آدم خوبی است و در عالم هستی به او ظلم شده(معلول متولد شده)
جواب: در عوض این شر قلیل، عوض بزرگی(پاداش بزرگی) به او داده می شود.
– دنیا هم خیرش قلیل و هم شرش قلیل است ولی آخرت خیر و شرش ابدی، دائمی و کثیر است. پس اگر انسان خیر قلیل را از دست بهد حتماً در آخرت خیر کثیر شامل حالش می شود.
– بچه ها، مجانین، ناقص الخلقه ها شامل همین عالم اعواضند.
– -اگر مومن نباشد تحت عنوان مستضعفین فکری قرار می گیرند و بخشوده می شوند(درحالی که با انسان های سالم چنین رفتاری نمی شود.) زیرا حجت بر آنان تمام نشده و در جهل مرکب باقی مانده اند.
– اینان مشمول مرجون الی الله قرار می گیرند اگر هم مومن باشند- فبها المراد.

مبلغان سایبری چهارده خورشید

author-avatar

درباره بسیجی

حب الحسین رشته تحصیل ماست. دانشجوی کارشناسی ارشد شیعه شناسی-کلام... طلبه سطح سه حوزه http://karbala-2.kowsarblog.ir/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *