تمرکز:
«تمرکز افکار»! کسی که این هنر مهم را فرامی گیرد، هرگز دچار فراموش کردن مکرر وظایف کوچک و بزرگ نمی گردد. کسی که به جای تمرکز دادن، نیروی افکارش را بر مسیرهای ناشایست جولان می دهد، خود و دیگران را با فراموش کردن، جابه جا کردن های اشتباهی و گم کردن ها، به طور مداوم در حالتی از آزردگی خاطر قرار می دهد، ارتکاب این سه گناه کوچک زندگی روزمره را کسل کننده و زیان بار می سازد.
تحصیل تمرکز، برای ذهنی که همواره با پراکندگی افکار رشد کرده است، امری بسیار مشکل می نماید.
مادری عاقل است که به فرزند خویش بیاموزد که قبل از اتمام یک کار به کار دیگری مبادرت نورزد، زیرا این مورد اولین مرحله تمرکز محسوب می گردد.
پرنسیس مالفورد به ما می گوید:
«تمام قوای ذهنمان را، برای هر کاری که انجام می دهیم، به کار بگیریم، حتی اگر این کار صرفاً بستن بند کفشمان باشد، در حین انجام این عمل، به کاری دیگر نیاندیشیم تا گره زدن بند کفشمان کاملاً صورت گیرد. آن گاه وقتی به انجام وظیفه ای دیگر همت می گماریم، بایستی مطلقاً بستن بند کفشمان را فراموش کنیم».
درس دیگری که او درباره ی تمرکز افکار به ما می دهد؛ تکرار مداوم واژه ها برای تأثیر گذاشتن بر ذهن است.
تلقین روزانه ی عبارت «افکار متمرکز است» باز ما را در کسب این کیفیت مهم یاری می کند.
چون افراد زیادی در اطراف ما نیستند که این خصلت را به دست آورده باشند، دانشجوی «فلسفه ی اولی» بایستی بیاموزد که با نگرانی های زندگی به گونه ای متین و موقر برخورد کند. او بایستی باورهای دینی خود را در همه حال، حتی در اتاق خواب و دفتر کارش نیز همراه داشته باشد، و وقتی دکمه سردست هایش را گم می کند، یا اتومبیلش را در اختیار ندارد، یا اینکه پیک دفترش بسته ای را به آدرسی اشتباه تحویل می دهد، به طور کلی اعتقاد خویش را فراموش نکند.
ساختن شخصیت مستلزم مراقبت دائمی از خودمان است. رشد معنوی ما در انجام فرائض مذهبی در بعضی روزهای خاص نیست، بلکه انجام آن در کلیه روزهاست.
سلام احسنت بر شما عالی بود موفق باشید…
سلام….تشکر از حسن نظرتان….