بانوی ادب
السلام علیک یا زوجة ولی الله السلام علیک یا ام الشهداء
السلام علیک یا ام صاحب رایة الحسین.
بانوی مرتضی ، مام مهر و وفا جلوه گاه ادب ، در حریم صفا
ای وفادار مولای دین مام عباس ام البنین
خاک بقیع از تو، دریای نور فاطمه می کند ، بر مزارت عبور
سلام بر تو ای همسر ولی الله ، ای همسر علی مرتضی . سلام بر تو ای مادر شهیدان . سلام بر تو ای مادر علمدار حسین .
سلام بر تو و بر کبوتران خونین بال تو . سلام بر تو و بر قبر بی چراغ تو در قبرستان بقیع ، همان قبرستانی که عاشقان اهل بیت (علیهم السلام) با شنیدن نامش داغدار می شوند .
حضرت ام البنین از روضه خوان های فرزندش می باشد ، شهید مطهری شرح حال ام البنین را اینگونه بیان می کند : جناب ام البنین همسر علی (علیه السلام) چهار پسر از علی (علیه السلام) دارد ، مورخین نوشته اند : علی (علیه السلام) مخصوصا به برادرش عقیل توصیه می کند که زنی برای من انتخاب کن که «ولدتها الفحولة» از شجاعان زاده شده باشد . از شجاعان ارث برده باشد . «لتلد لی ولدا شجاعا» می خواهم از او فرزند شجاع به دنیا بیاید .
البته در متن تاریخ ندارد که علی (علیه السلام) گفته باشد ، هدف و منظور من چیست . اما آنان که به روشن بینی علی (علیه السلام) معترف و مومنند ، می گویند : علی (علیه السلام) آخر کار را پیش بینی می کرد . عقیل ام البنین را انتخاب می کند ، به آقا عرض می کند که این زن از نوع همان زنی است که تو می خواهی .
چهار پسر که ارشدشان وجود مقدس اباالفضل عباس است ، از این زن به دنیا می آیند . هر چهار پسر در کربلا در رکاب اباعبد الله (علیه السلام) حرکت می کنند و شهید می شوند .
زبان حال ام البنین
حسین جان ! ای کاش علاوه بر این چهار پسر ، پسران دیگری داشتم و با تو به کربلا می فرستادم و در راه تو جان بازی می کردند ولی یک مو از سر شما کم نمی شد .
حسین جان ! ای کاش خودم در کربلا بودم و آن موقعی که فریاد غریبانه سر دادی ، به یاری تو می شتافتم و جانم را فدایت می کردم .
ای کاش کربلا بودم ، آن موقعی که زینب (علیهاالسلام) روی بدن نازنینت افتاده بود ، او را بلند می کردم و دلداری می دادم . حسین جان ! ای کاش فقط دستان ابوالفضلم را می بریدند ولی تیغ بر گلوی نازنینت نمی گذاشتند . حسین جان ! ای کاش دشمن در مدینه خانه ی مرا به آتش می کشید ولی خیمه های تو را به آتش نمی کشید .
مولا جان ! حالا که صحبت از مدینه شد ، یک آرزوی دیگری که از دیر زمان داشتم ، برایت بیان می کنم و آن اینکه ای کاش به جای مادرت فاطمه (علیهاالسلام) مرا سیلی می زدند ، ای کاش به جای فاطمه (علیهاالسلام) مرا بین درو دیوار قرار می دادند .
حسین جان ! با تمام وجود می گویم جان من فدای مادرت ، جان فرزندان من قربان علی اکبرت . مولا جان ! قبل از شهادت فرزندانم ، شهادت علی اکبر را به تو تسلیت عرض می نمایم .
ادب ام البنین (علیهاالسلام) نسبت به فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام)
فاطمه کلابی از جهت اخلاقی مثال زدنی بود و نسبت به فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام) علاقه و ادب نشان میداد . نقل شده است که وقتی امیرالمومنین (علیه السلام) فاطمه کلابی را طبق رسم آن زمان به خانه آورد از او تنها خواسته اش را پرسید . مطابق روایتی تاریخی فاطمه کلابی تنها یک خواسته مطرح کرد و آن اینکه امیرالمومنین (علیه لسلام) او را به نامش (فاطمه) صدا نزند.
امام (علیه السلام) به او فرمود : به چه دعلت تو را به نام فاطمه صدا نزنم در حالیکه مادرت نام تو را فاطمه گذارده است ؟
او جواب داد : آری …. ولی می ترسم وقتی مرا به این اسم (فاطمه) صدا کنی ، فرزندان فاطمه زهرا (علیهاالسلام) به یاد مادرشان افتند و غمشان تازه شود . امام (علیه السلام) با او موافقت فرمود و او را ام البنین لقب داد.
نمونه ای دیگر از معرفت ادب فاطمه کلابی این است که در روایتی آمده است : پس از واقعه ی کربلا وقتی امام زین العابدین (علیه السلام) و دیگر اسیران به مدینه منوره داخل می شدند ، امام (علیه السلام) بشیر را که شاعری بود فرمان داد تا پیشاپیش سواران برود و خبر مصیبت حسین (علیه السلام) را به مدینه برساند . ام البنین (علیه السلام) جلو رفت و را هش را گرفت و از امام حسین پرسید . (سراغ امام حسین را گرفت .)
بشیر به او گفت : ای ام البنین ! خدای در مصیبت فرزندت عبدالله صبرت دهد . ام البنین گفت : از حسین خبرم بده . بشیر گفت :خدای در مصیبت فرزندت جعفر صبرت دهد . ام البنین گفت : ای حسین از حسین خبرم بده . بشیر گفت : خدای در مصیبت فرزندت عثمان صبرت دهد . ام البنین باز از بشیر سراغ امام حسین (علیه السلام) را گرفت . بشیر گفت : خدای در مصیبت فرزندت عباس صبرت دهد .
به رغم علاقه ی شدیدی که به ابوالفضل عباس (علیه السلام) داشت ، آن گاه که بشیر از کشته شدن عباس خبرش داد ، باز از حسی پرسید و گفت : ای بشیر ! از سرور و مولایم حسین خبرم بده . وبشیر گفت : ای فاطمه ! خدای در مصیبت حسین (علیه السلام) صبرت دهد . این زمان بود که فریاد بر آورد : واویلا ، واحسینا .
سلام سپاس از مطلب خوبتون..موفق باشید
درود بر شما احسنت خیلی جالب بود موفق باشید…