حیات طیبه علماء, خواهران مبلغ, زندگی نامه علماء, مردان آسمانی, نیاکان پاک

زندگی نامه عالم ربانی حاج شیخ عباس قمی

زندگینامه عالم فرهیخته شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیهشیخ عباس

سلام بسیار سپاس گذاریم که مارو قابل دونستید واز مطالب سایت ما استفاده می کنید….

در این مطلب می خواهیم چند خطی از زندگی پربرکت وسراسر فضیلت حاج شیخ عباس قمی بنویسیم امیدوارم بتوانیم رهروان والگو پذیران خوبی برای این عالم وسالک الی الله باشیم همانگونه که ایشان از مولی متقیان درس گرفتند……………

تاریخ ولادت:1294هجری

محل ولادت:قم

وفات:1359هجری قمری

محل دفن:صحن مطهر امام علی علیه السلام

محل تحصیلات:قم ،نجف

اساتید بزرگوار ایشان:میرزا حسین نوری،میرزا محمد ارباب قمی و…………

آثار تالیفی ایشلن: منتهی الامال ،منازل الآخره، مفاتیح الجنان،نفس المهموم و……

در بین عموم این عالم بر جسته را به صاحب مفاتیح الجنان میشناسند.در سال 1320هجری قمری ایشان از نجف به ایران باز گشت و پس از سفر حج واقامت کوتاه در قم در مشهد سکنی گزیدند.در سال1352قمری بار دیگر عشق به امیر المومنین ایشان را به نجف کشاندو تا آخر عمر در آنجا ماند. با آنکه به بیماری ریوی مبتلا بود و به سختی می توانست نشست و برخاست کند ،شبانه روز می خواند و می نوشت بدان حد که انگشتانش برآمدگی درست کرداز میان تالیفات خود سفینه بحارالانوار (تدوین موضوعی بحار الانوار)را بسیار وصف می کرد ،تالیف این اثر حدود بیست سال طول کشید.

زندگی وی بسیار ساده واز حد زندگی یک طلبه ساده هم پایین تر بود.روزی در نجف اشرف دو زن محترم که در بمبئی سکونت داشتندحضور ایشان رسیدندو به ایشان پیشنهاد کردند که هر ماه مبلغ75روپیه به ایشان بپردازند تا از لحاظ زندگی در رفاه باشند در آن ایام مخارج خانواده اش از 50روپیه تجاوز نمیکرد فرزند کوچک آن مرحوم اصرار کرد تا قبول کند اما وی نپذیرفت تا زنان ناامید شدند و رفتند وقتی زنان رفتند فرزند به پدرگفت ((من هم دیگر از کسبه بازار برای مخارج روزانه قرض نمی گیرم)).حاج شیخ عباس پاسخ داد:  ((ساکت باش….من همین مقدارهم  که الان خرج می کنم نمی دانم فردای قیامت چگونه جواب خدا وامام زمان را بدهم.در جواب این مقدار معطل هستم ،چگونه بارم را سنگین تر کنم))

شخصی به شیخ عبدالرزاق مساله گو معروف بود ،همیشه قبل از ظهر در حرم حضرت معصومه علیه السلام مساله می گفت و کتاب منازل الآخره شیخ عباس را برای مستمعین می خواند .روزی پدر شیخ عباس که نمی دانست نویسنده این کتاب فرزند خود اوست ،به ایشان گفت :  ((کاش تو هم مثل اوئ مساله گو می شدی و منبر می رفتی ومی توانستی این کتابی که او می

خواند،برای ما بخوانی)) و شیخ عباس فقط گفت:دعا بفرمایید خدا توفیق دهد……………………………………………..

امیدوارم این مطلب برای همه  ی ما موثر واقع شود وهمه ما بتوانیم از این عالم درس بگیریم..ان شاالله..

منبع : افلاکیان خاک نسین

نویسنده مطلب: یاس کبود…

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *