پس از شهادت حضرت زهرا (علیهاالسلام) در اثنای غسل ، ناگهان صدای امیرالمومنین (علیه السلام) به گریه بلند شد . اسما عرض کرد : یا علی ، گریه برای این مصیبت عظیم و امتحان بزرگ حق توست .اما چرا نا گهان و بی اختیار گریستی ؟ حضرت فرمود : اسما کبودی سیمای فاطمه و اثر سیلی و سرخی و خونین شدن چشمانش و ورم بازویش را دیدم .
دیدم که یکی از استخوان هایش شکسته و پیشانی اش سرخ شده است .او این ها را از من مخفی می کرد تا مرا محزون نکند .
زهرا (علیهاالسلام)
از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل است که فرمود : آن روز خداوند نور فاطمه زهرا (علیهاالسلام) را چون آویزه ای آفرید و از گوشواره ی عرش آویخت .سپس آسمان ها و زمین های هفتگانه را روشن کرد و فاطمه ،از همین رو ، زهرا (علیهاالسلام) نامیده شد .
زهره
درخشان ، نورانی .
زهره سیاره ای است ، که از خورشید 108 میلیون کیلومتر فاصله دارد ، درخشندگی شدیدی دارد گاهی در صبح و گاهی در شب پدیدار می شود. فاطمه زهرا نیز به خاطر درخشندگی که میان اهل بیت دارد به «زهره» خاندان پیامبر مشهور است .
جابر گفت : روزی با پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز صبح را به جای آوردیم ، سپس ایشان برای سخنرانی رو به سوی ما کرد . و فرمود : ای مردم هرکس از خورشید محروم گشت ، به ماه روی آوردو هرکس ماه را از دست داد ، به دو ستاره ی قطبی پناه آورد .جابر می گوید : من و ابو ایوب انصاری و انس بن مالک برخاستیم و پرسیدیم : ای پیامبر خدا ! خورشید کیست ؟ پیامبر فرمود : خورشید من هستم .سپس برای ما مثالی زد و فرمود : خداوند مارا آفرید و مارا به منزله ی ستارگان قرار داد ، هر گاه یکی از ستارگان پنهان شود ، ستاره ای دیگر می درخشد .من خورشید هستم ، هر گاه پنهان شوم به ماه متوسل شوید .پرسیدیم : ماه کیست ؟ فرمود : برادرم ، جانشینم ، حاکم دینم ، پدر فرزندانم و خلیفه ی من نزد اهل بیتم .
پرسیدم : دو ستاره ی قطبی چه کسانی هستند ؟ فرمود : حسن و حسین . سپس درنگی کرد و فرمود : این ها را که شناختید ، اما فاطمه (علیهاالسلام) ، او زهره خاندان من است . این ها همه با قران همراه هستند و از یکدیگر جدا نمی شوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
زیارت شبانه
در یکی از شبها حال حضرت زهرا (علیهاالسلام) بسیار وخیم شد و عرض کرد : ای پسر عمو ، به من اجازه بده تا کنار قبر پدرم بروم و با او وداع کنم ، که هنگام فراق نزدیک شده است .
امیرالمومنین (علیه السلام) گریست و فرمود :تو در این حال هستی و حتی نمی توانی از جا برخیزی ؟ حضرت زهرا (علیهاالسلام) عرض کرد : ولی مایلم با قبر پیامبر وداع کنم . حضرت فرمود : اختیار باتوست .
آن گاه فاطمه (علیهاالسلام) همراه با امیرالمومنین برخاست و حرکت کرد .در حالی که گاهی بر زمین می نشست و دوباره بر می خاست ، تا آن که کنار قبر رسید .
تا دیدگان حضرت به قبر افتاد ناله ای زد و گفت : پدر جان ، در خاک ساکن گشته ای و از دوستان جدا شده ای و مارا به دست مسائل دشوار و مصیبت های سنگین سپرده ای .
آن گاه به گونه ای اشک ریخت که نزدیک بود قلب حضرت از جا کنده شود . امیرالمومنین فرمود: کمتر گریه کن که می ترسم خود را هلاک کنی عرض کرد :
ای پسر عمو ، مرا به خاطر گریه عفو کن ، چرا که فراق تلخ ترین طعم هاست ، مخصوصا فقدان پدرم که آقای پیامبران و راهنمای راه هدایت و حبیب قلبم و نور چشمم و آقایم و پشتیبانم و پناهگاهم و قوت بدنم بود .
ساجده
زنی که در پیشگاه خداوند سجده نماید .زنی را که پیشانی بر در گاه حق بساید ، ساجده گویند . حضرت زهرا (علیهاالسلام) بسیار عبادت می کرد و سجده های فراوانی داشت . آن حضرت حتی چند لحظه پس از ولادت به سجده افتاد و خدا را ستایش کرد .
ساده پوشی
سلمان فارسی می گوید : روزی حضرت فاطمه را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت . در شگفتی ماندم و گفتم : عجبا ! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر کرسی های طلایی می نشینند و پارچه های زربفت به تن می کنند ، وه که این دختر رسول خداست ! نه چادر های گرا قیمت بر سر دارد و نه لباس های زیبا !!
فاطمه (علیهاالسلام) پاسخ داد : ای سلمان ، خداوند بزرگ ، لباس های زینتی و تخت های طلایی را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است .
ساده زیستی
روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)وارد منزل فاطمه (علیهاالسلام) شد ، دخترش را دید که روی زمین نشسته ، با یک دست فرزندش را در آغوش گرفته شیر می دهد ، وبا دست دیگر با آسیاب دستی گندم هارا آرد می کند ، اشک در چشمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حلقه زد و فرمود : دخترم ! تلخی ها و مشکلات دنیا را به یاد شیرینی و سعادت بهشت بر خود گوارا ساز .
حضرت در جواب پدر فرمود : ای رسول خدا ! حمد و شکر و سپاس سزاوار خداست ، در برابر نعمت های بیکران او .
سر مستودع
این دعای مشهور را ملاحظه کنید :
اللهم إنی أسأ لک بحق فاطمة و ابیها ، و بعلها و بنیها ، والسر المستودع فیها ، أن تصلی علی محمد و آل محمد ، وأن تفعل بی ما أنت أهله ، ولا تفعل بی ما أنا أهله .
خدایا ، از تو می خواهم به حق فاطمه و چدرش ، و همسر و فرزندانش ، و سر به ودیعه نهاده در او ، که درود فرستی به محمد و خاندان محمد ، وبا ما چنان رفتار فرمایی که شایسته ی توست ، نه چنان که ما سزاوار آنیم .
بدون شک ، یکی از معانی سر مستودع ، شاهزاده ی شهید ، محسن (علیه السلام) است ، به قرینه قول (فرزندانش ).
سعادتمند حقیقی
حضرت زهرا (علیهاالسلام) سعادت و رستگاری انسان را در محبت و دوستی با امیرالمومنین (علیه السلام) می شناساند که فرمود : همانا سعادتمند (بمعنای ) کامل و حقیقی ، کسی است که (امام علی (علیه السلام) ) را در دوران زندگی و پس از مرگش دوست داشته باشد .
امیرالمومنین (علیه السلام) می فرماید : خدمت پیامبر گرامی اسلامم بودیم ، آن حضرت پرسید : چه چیزی برای زنان نیکو و رواست ؟
حضرت فاطمه (علیهاالسلام) پاسخ داد :آن چه برای زنان نیکو است ، اینکه ، مردان نامحرم را نبینند و نامحرمان نیز اورا ننگرند .
روزه ی نذری
وقتی امام حسن و امام حسین مریض شدند ، حضرت زهرا (علیهاالسلام)آن دو بزگوار را در آغوش گرفت و نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله) برد و عرض کرد : اگر فرزندانم شفا یابند ، سه روز برای خدا جهت شکر گزاری روزه خواهم گرفت .
سقط
بر پایه ی عهدی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با علی (علیه السلام) داشت ، او وشیعیانش در خانه اش گرد آمدند آن گاه (عمر و قنفذ و دیگران ) به سوی منزلش روانه شدند ، و به آن هجوم آوردند .درش را سوزاندند و او (علی (علیه السلام)) را به زور بیرون کشیدند . سرور زنان عالم را پشت در فشردند به گونه ای که محسن اش را سقط کرد .
سلام پروردگار
لحظاتی تا اذان مغرب باقی مانده بود که جبرئیل خدمت حضرت زهرا (علیهاالسلام) نازل شد و عرض کرد : ای حبیبة حبیب خدا و ای ثمره ی قلب او ، خداوند سلام ، بر تو سلام می رساند .امروز به درجات بالا و بهشت ابدی ملحق خواهی شد .
سپس میکائیل نازل شد و همان سخنان جبرئیل را خدمت حضرت عرض کرد .
سیلی
حضرت علی (علیه السلام) می گوید : زمانی ، من و فاطمه و حسن و حسین نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودیم که حضرت به ما نگاهی فرموده ، گریست ! گفتیم : ای رسول خدا ! برای چه می گریید ؟ حضرت فرمود : برای آن چه نسبت به شما روا می دارند . گفتم : چه چیزی ؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود : می گریم به سبب ضربه ای که بر فرق تو وارد سازند و سیلی ای که به صورت فاطمه (زنند) و اهانت به حسن با ضربه ای که به رانش وارد آرند و سمی که به او می نوشانند و کشتن حسین …