خانه وخانواده, خواهران مبلغ, مقالات

تحقیق دروغ درخانواده




برغمدی

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اثرات دروغ در خانواده

استادراهنما: خانم رومینا

پژوهشگر:کوکب باغبان نسب

پشتیبان:حوزه علمیه فاطمیه سلام الله علیها

مقدمه

يکي دريگرمحرمات و ازافات هاي خطرناک زبان،دروغ گفتن است.دروغ از گناهان بزرگ وکليد گناهان و سرچشمه تمام بديها وزشتيها است. مومن با فضيلت هيچ گاه زبانش را به اين خوي زشت  عادت نمي دهد، چه ان که دروغ از انسان شخصيتي کاذب ووارونه مي سازد واعتبار او از بين مي بردواعتبار عمومي را سست مي کند؛ولي چون دروغ کار اساني است ومايه زيادي نمي خواهد، متاسفانه بعضي از مردم به گمان انکه زودتر به مقصد برسند به ان متوسل مي شوند وبدين منظور اسمان و ريسمان را به هم مي بافند وچه بسا در ي روز ده ها دروغ مي گويند ونقطه اوج فاجعه انجاستکه اين گونه افراد نسبت به بازتابهاي منفيوعواقب شوم ان در زندگيفردي و اجتماي نمي انديشند و دروغ را به حساب زرنگي و زيرکي مي گذارند وراستگويان را افرادي بي عرضه بي سياست مي پندارند. ولي انها از اين نکته مهم غافلند که دروغ پردازي بر خلاف فطرت پاک وشخصيت والاي انسان است ونمي دانند که دروغ، دشمني وستيزه جويي با خداي متعال و بر خلاف فلسفه افرينش پروردگار است ، زيرا او جهان را بر اساس صدق و راستي و حقيقت ودروستي بنا نهاده است، چنانچه مي فرمايد:

  (وَهُوَ الَْذِي خَلَقَ السَّماوََاتِ وَالأَرضَ بِالحَقَّ…)[1]

   او کسي است ه اسمان وزمين را بحق افريد …

و در سراسر جهان هستي، قانون صدداقت و صراحت و حقيقت ساري و جاري است. هر چند بر حسب ظاهر در عالم هستي تضادها و تعارضهاي ديده مي شود ولي دروغ و خيانت در طبيعت اصلاً وجود ندارد.

فصل اول:     کليات تحقيق

  • تعريف و تبين موضوع
  • اهميت و ضرورت تحقيق
  • اهداف تحقيق
  • پيشينه تحقيق
  • سؤلات تحقيق
  • فرضيه تحقيق
  • روش تحقيق
  • ساختار تحقيق
  • کليد واژه ها ي تحقيق
  • محدوديت ها و موانع تحقيق

کليات

 

تعريف و تبيين موضوع

دروغ در لغت سخن ناراست خلاف حقيقت قول ناحق

دروغ و واژه هاي معادل آن در زبان عربي، از قبيل «کذب» «افتراء» و «افک» به معناي خبر مخالف با واقع به کار مي روند. دروغ دراصطلاح دانشمندان اخلاق و فقيهان و نزد عرف نيز همين معنا است. راست وصدق نيز نقطه مقابل دروغ است به خبر مطابق با واقع تعريف شده است.

توجه به اين نکته اهميت دارد که «کذب» درا صل صفات خبر هستند؛ ازهمين رو، گوينده خبر به اعتبار خبرهايش به صفت دروغگويي وراستگويي متصف مي شوند آن گاه که فردي خبر مي دهد، چنانکه خبرش مطابق با واقع باشد صادق، و اگه خبرش با واقع مخالف باشد کاذب و دروغگو خوانده مي شود، بنابراين راست دروغ صفاتي هستند اولاً بالذات به خبر مربوطند ثانياً و بالعرض با توجه به خبر وگوينده خبر داده مي شود.

اهميت و ضرورت تحقيق

با توجه به اينکه در جامعه امروزي ما گرايش مردم بيشتر به سوي  دنيا پرستي گرايش به مادي گرايي گسترده شده و گاهي مشاهده مي شود که براي رسيدن به خواستهايشان دست به اين رذيله اخلاقي يعني، دروغ متوسل مي شوند.گاهي با اين دروغ گفتنشان درصدد آزار واذيت و ناراحت شدن پدر،مادر و دوستان و حتي افراد جامعه مي شوند، ضروري دانسته شد که به اين مساله پرداخته شود. و در واقع اين تحقيق هشداري است براي جوامع بخصوص خانواده ها که آگاه باشند که چه خطر بزرگي ممکن است خود فرزندانشان را تهديد کند.

اهدف اين تحقيق

1- علاقه مندي به موضوع

2- اداي تکليف وانجام وظيفه

3- بالا بردن سطح اطلاعات

4- آگاه کردن خوانندگان اين موضوع

پيشينه تحقيق

با توجه به مطالعات که بر روي کتاب اخلاق در قرآن اثرمکارم شيرازي صورت گرفته به موضوعاتي همچون جاه طلبي،بهانه جويي و لجاجت،امانت وخيانت،غيبت، و آثار و عواقب دروغ و….پرداخته است.ولي اين کتاب با توجه اسمش کمتر به اين موضوع  پرداخته.

به عبارت ديگر در کتاب درسنامه علم اخلاق محمد رضا جباران در مورد موضوعاتي همچون شهوت سخن،دنيا طلبي،قوه غضب،توکل،ودروغ و سخن چيني و… پرداخته است. با توجه به حجم اين کتاب به موضوعات خوبي پرداخته ولي باز هم به اين موضوع کمتر پرداخته است.

سوالات اصلي و فرعي

(الف) سوالات اصلي

1-   آيا دروغ بر خانواده تاثيري مي گذارد؟

(ب) سوالات فرعي

1- زمينه هاي دروغ در خانواده به چه چيزهاي بستگي دارد ؟

2-  دلايل دروغ زوجين به هم چيست؟

3- دلايل دروغ فرزندان به والدين چيست؟

فرضيه تحقيق

با توجه به اينکه دروغ يکي از گناهان کبيره است و چون مقدار بزرگي و قبح آن آشکار نشده است، در بين افراد جامعه و خانواده ها دروغ  به راحتي  رواج دارد و در روايات ائمه معصومين بسيار تأکيد شده که از اين امر دوري کنيد زيرا دروغ سرچشمه همه گناهان است.

 

روش ساختار تحقيق

اين تحقيق به روش توصيفي بر مبناي کتابخانه اي و به روش ميداني تنظيم و جمع  آوري شده و در روش جمع آوري اطلاعات به روش کتابخانه اي از کتاب هاي مرجع و کتاب هاي دسته دوم  و کتاب هاي اخلاقي و مقالات مرتبط و به روش ميداني از مشاوران خانواده ها استفاده شده است.

ساختار تحقيق

اين تشکيل شده است از چهار فصل که فصل اول کليات تحقيق که شامل: (تعريف و تبين موضوع، ضرورت، اهداف، پيشينه،  سولات، و فرضيه و کليد واژه ها) مي باشد.

 فصل دوم، با عنوان مفهوم شناسي دروغ که شامل: تعريف دروغ، نگاه به دروغگو، دروغ از ديدگاه روايات، آثار و عواقب زيان بار دروغ، انگيزه دروغ، دروغ و طريقه درمان آن، دروغ در موارد استثنائي (توريه).

فصل سوم، با عنوان درووغ زوجين به هم که شامل: دروغ ويرانگر خانواده ها، دروغ همسر به شوهر، دروغ شوهر به همسر، دروغ به فرزندان و خانواده، دلايل دروغ زوجين به يکديگرکه خود شامل: عدم اعتماد و عدم سرزنش است.

فصل چهارم با عنوان دروغ فرزندان به والدين که شامل: دروغ در کودکان، دروغ در جوانان و نظريات مشاوران خانواده ها است.

کليد واژه ها

تأثير: اثرات

خانواده: خاندان[2]

دروغ: سخن نادرست،خلاف حقيقت کذب[3]

محدوديت ها و موانع تحقيق

– عدم وقت کافي

– مشکلات دسترسي به مشاوران خانواده ها در قسمت ميداني

فصل دوم:     مفهوم شناسي دروغ

  • تعريف دروغ
  • نگاه به دروغگو
  • دروغ از ديدگاه روايات اسلامي
  • آثار و عواقب زيان بار دروغ
  • انگيزه هاي دروغ
  • طريقه درمان دروغ
  • دروغ در موارد استثنائي
  • فرار از دروغ(توريه)

 

تعريف دروغ

کذب بر وزن کَتِف به معني دروغ گفتن مي باشد. صحاح و قاموس و اقرب و … هر دو وزن را مصدر گفته اند ولي استعمال قرآن نشان ميدهد که کذب بر وزن وزن مصدر است.[4]

 کذب در لغت، به معناي عدم مطابقت است و همان گونه که سخن به دروغ متّصف مي شود اعتقاد و عمل هم به آن متّصف مي گردد. گمان و اعتقاد مخالف با واقع دروغ است، همان گونه که عمل مخالف با سخن و وعده نيز دروغ است.

 کذب در اصطلاح، تکذيب آن است که ديگري را به دروغ نسبت دهي و بگويي دروغ مي گويد.

نگاه به دروغگو

نگاه به دروغگو، تنها از اين لحاظ که حقي را باطل پوشانده، و سخن ناصوابي را صواب گونه جلوه داده، نگاه دقيق و کاملي نيست، بلکه دروغ ريشه در روح و روان فرد دارد و اصلاً دروغگو معنا و مفهوم زندگي و حق و حقيقت را درک نکرده است، يعني او اصلاً قوه تشخسص حق را از باطل و خوب را از بد ندارد، دنياي او متفاوت با دنياي ديگران است. و او اصلاً در دنيايي که صادقان در آن زندگي مي کنند تعلق ندارد.

بد بيني که انسان نسبت به دروغگو پيدا مي کند خيلي سريع تعميم مي يابد آن وقت حتي انسان بر گفته هاي صدق دروغگو هم گاهاً اظهار مي کند نيز نمي توان اعتماد نماي

دروغ در روايات اسلامي

دروغ از بدترين معايب، زشت ترين گناهان  منشأ بسياري از مفاسد است. امام باقر عليه السلام مي فرمايند: « اِنَّ اللهَ عزَوَجَلَّ جَعَلَ لِلشَّرِّ اَقْفالاً وَجَعَلَ مفاتحَ تلکَ الاقفالِ الشَّرابِ »؛ خداوند متعال براي شر قفل هاي قرار داده است، و کليد آن قفل ها شراب است. چرا که مانع اصلي زشتي ها عقل است و شراب و عقل را از کار مي اندازد) و دروغ از شراب بد تر است.[5]

پيامبرگرامي اسلام صلي علي عليه وسلم فرمودند: «خيانت بزرگي است که با برادرت سخني بگويي که او تورا تصديق کند و تو او را دروغ گفته باشي. و مي فرمايند: دروغ روزي را کم  مي کند».[6]

دليل آن اين است که انسان هاي گنهکارهنگامي که خود را در معرض رسوايي مي بينند با دروغ گناهان خود را مي پوشانند،و به تعبير ديگر دروغ به آنها اجازه مي دهد که انواع گناهان رن مرتکب شوند، بي آنکه از رسوايي بترسند، درحالي که انسان راستگو ناچار است گناهان ديگر را ترک کند چرا که راستگويي به آنها اجازه انکار گناه را نمي دهد و ترس از رسوايي ما را به ترک گناه دعوت مي کند.[7]

آثار و عواقب زيان بار دروغ

نخستين اثر زيان بار دروغ رسوايي و بي آبروي و از دست دادن پايگاه اجتماعي و اعتماد مردم است. زيرا تجربه نشان داده که دروغ بودن يک سخن را براي مدت طولاني نمي توان پنهان داشت اگر مسأله بي اهميتي باشد ممکن است فراموش شود،ولي اگر مسأله مهمي باشد سرنجام واقعيت ما خود را نشان مي دهد و راز دروغگو فاش مي شود.

دوم اينکه انسان را به دروغ هاي ديگر، يا گناهان ديگر دعوت مي کند. چرا که دروغگو براي مخفي ساختن دروغش گاه مجبور مي شوددروغ هاي زياد ديگري بگويد يا دست به هر کار خطرناکي بزند.

سوم اثر آن اين است که به شخص دروغگو امکان مي دهد که به طور موقت پرده اي براي خلاف هاي خود بيندازد در حالي که اگر راست مي گفت ناچار بود آن اعمال را ترک کند.[8]

چهارم اثر آن اينکه انسان را تدريجاً به صفوف منافقان ملحق مي سازد:زيرا دروغ خود شاخه اي از شاخه هاي نفاق است،چرا که خداوند در قرآن مي فرمايد که منافقان سه تا نشانه دارند که يکي از آنها اين است که به هنگام سخن گفتن دروغ مي گويند.[9]

پنجمين: اثرآن اگر کسي شايستگي ها و لياقت هاي فراواني داشته باشد که بتواند از آن در پيش برد اهداف اجتماعي بهره گيري فراواني کرد ولي دروغگو باشد، کسي نمي تواند از آن شايستگي ها بهره بگيرد، چرا که انسان در برابر او هر قدم مواجه با شک و ترديد مي شود.

ششمين: اثر آن اينکه انسان با استفاده از ابزار هاي دروغ مي تواند کارهاي زشت ديگري انجام دهد مثل حسودي و کينه توزي و بخل.

هفتمين: اثر آن در علوم و دانش ما ظاهر مي گردد اين است که اگر افراد محقيقي در يک يا چند مورد دروغ بگويند تمام تحقيقات و کتاب هاي علمي خود را از اعتبار مي اندازند، و اگر اين عمل شيوه پيدا کند اعتمادي بر تحقيات و علوم ديران باقي نخواهد ماند و کاروان علم و دانش بشري متوقف مي شود.[10]

آثاري ديگر در براي دروغ گفتن در رو آيات اسلامي آمده که پيامدهاي سوء معنوي نيز به دروغ مترتب مي شود از جمله:

فرشتگان را از انسان دور مي کند با توجه به اين حديث که از امام رضا عليه السلام، که مي فرمايد: «هنگامي که انساني دروغي بگويد فرشته اي از او دور مي شود به اندازه يک ميل به خاطر بوي بدي که از او برمي خيزد».

ديگر اينکه انسان را از نماز شب محروم مي سازد،  امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «گاه انسان دروغي مي گويد و از نماز شب محروم مي شود، و هنگامي که از نماز شب محروم مي شود از روزي وسيع محروم مي گردد».[11]

ديگر اينکه باعث عدم قبول بعضي عبادات مي شود و برکات الهي را از انسان قطع مي کند.

انگيزهاي دروغ

دروغ مانند ساير رذيله هاي ديگر سرچشمه هاي مختلفي دارد که مهمترين آنها به شرح زير مي باشد:

ضعف ايمان و اعتقاد، چرا که اگر دروغ به علم و قدرت خداوند و وعده هاي او اعتماد کافي داشته باشد هرگز براي رسيدن به اموال دنيا يا تحصيل جاه و مقام، دروغ نمي گويد و موقعيت خود را به دروغ نمي بيند. از فقر نمي ترسد، از پراکنده شدن مردم و بر باد رفتن نفوذ اجتماعي خود هراس ندارد و مقام و قدرت را از سوي خدا مي داند و براي حفظ آن به دروغ متوسل نمي شود. امام باقر عليه السلام در حديثي نقل شده مي فرمايد: «از دروغ کناره گيري کنيد چرا که دروغ از ايمان جدا است».

ضعف شخصيت و عقده حقارت است. افرادي که گرفتار اين ضعف ها  هستند، براي پوشاندن ضعف خود متوسل به دروغ مي شوند.

پيامبر گرامي اسلام صلي علي عليه وسلم، مي فرمايد: «کسي دروغ نمي گويد مگر به خاطر بي ارزش بودن خودش در نظر خويش».[12]

بسياري مي شود که حسد، بخل، تکبر و وعداوت نسبت به افراد سرچشمه دروغ گفتن و تهمت زدن نسبت به آنها مي شود که اين دروغ هم ادامه خواهد يافت مانند منافقان که براي پوشاندن چهره ي واقعي خود به دروغ متوسل مي شوند.

بيماري هاي اخلاقي جامعه و انحراف از مسير حق و آلودگي به انواع گناهان

سبب تشويق عده اي به دروغ مي شود.

علاقه شديد به دنيا و حفظ اموال و جاه و مقام هر يکي از عوامل دروغ مي شود در خطبه 147 نهج البلاغه مي خوانيم که امام علي عليه السلام فرمود: « بعد از من  زماني براي شما فرا ميرسد که چيزي پنهان تر از حق و آشکار  از باطل و فراوان تر از دروغ به خدا و پيامبرش نيست».

طريقه درمان دروغ

براي ريشه کن کردن اين رذيله اخلاقي بايد از همان شيوه اي وارد شد که در درمان ساير رذايل اخلاقي وارد مي شديم؛ يعني نخست به سراغ ريشه ها برويم چرا که تا زماني که ريشه ها قطع نشوداين رزيله همچنان پا برجاست. اگر دروغگوي ضعف ايمان است. بايد پايه هاي ايماني او را قوي بکنيم و به او بفهمانيم که خداوند، قادر به همه چيز است. رزق و روزي و عزت ابدي فقط به دست توانايي او مي انجامد و اگر انگيزه آن حسد و بخل و تکير است بايد به درمان آنها پرداخت و با روي پيامد هاي سوءزيانبار دروغ که سبب تير ه روزي دنيا و آخرت مي شود درست انديشه گرد و به يقين اگر کسي درست بينديشد تأثير مهم و باز دارنده اي دارد.

اگر ضعف در شخصيت و عقده حقارت باعث دروغ گفتن شده بايد در او ايجاد شخصيت کرد يعني اگر شخصي استعداد هاي و نيروهايي دارد که با پرورش آنها مي تواند به مقامات بالاي برسد نيازي به توسل جستن به دروغ  ندارد.

از جمله راهايي که مي تواند در درمان دروغ موثر باشد پرهيز از اشخاص و محيط ها و محل هاي است که دروغ در انجا فراوان گفته مي شود.

کساني ديگر هستند که نقش موثري در پرهيز از دروغگويي مي توانند ايفا کنند مانند رهبران جامعه و خانواده ها اينها مي توانند افراد را از همان کودکي به راست گويي تشويق و ترغيب بنمايد چرا که وقتي افراد يک جامعه يا اعضاي خانواده چيزي جز صدق و راستي از بزرگترها نبيند به سرعت به صدق و راستي روي مي آورند و به عکس. اگر يک دروغ از آنها سر بزند زمينه هاي آلودگي جامعه و خانواده را به اين رزيله فراهم سازد. در ضمن نبايد زمينه دروغگويي را به مردم ياد داد.در کتاب کنزالعمال جلد سوم صفحه624-حديث8228 حديثي از پيامبر است که ميفرمايد: «هرگز تلقين دروغ به مرددم نکنيد، چرا که فرزندان يعقوب تا آن زمان نمي دانستند که گرگ ممکن است انسان را بخورد، هنگامي که پدرشان يعقوب به آنها سفارش کرد مراقب يوسف باشند و گفت من از اين بيم دارم که گرگ اورا بخورد، آنها گفتند يوسف را گرگ خورد درحالي که دروغ مي گفتند ويوسف در چاه کنعان بود».[13]

دروغ در موارد استثنايي

دروغ گفتن درچه مواردي جايز است:

با اينکه دروغ گفتن يکي از مهمترين گناهان است و خطرهاي زيادي براي هر انساني از نظر مادي و معنوي،فردي و اجتماعي دارد باز هم مواردي دارد که به صورت استثناء در رو آيات اسلامي و سخنان  فقها و علما اخلاق به پيروي از آن احاديث آمده است:

 براي اصلاح بين دو نفر

براي اغفال دشمن در جنگ

در مقام تقيه

براي رفع شر ظالمان

در تمام مواردي که جان و ناموس انسان به خطر مي افتد و براي نجات  از خطر راهي جز توسل به دروغ نيست د. در حديثي از پيامبر گرامي اسلام صلي علي عليه و سلم نقل شده: «سوگند دروغ بخور و برادر مومن بي گناهت رااز مرگ نجات بده». [14]

در واقع تجويز دروغ در اين مواردمانند حلال بودن خوردن مردار در موارد ضرورت است و بايد مقدار ضرورت و تنها مواردي که راهي جز آن نيست اکتفا شود.

دليل اين استثنائات علاوه بر قاعده عقلي بالا رو آيات متعدي است که منابع مختلف اسلامي از معصومين نقل شده. براي مثال يک نمونه آن را در زير ذکر مي کنيم.

در رو آياتي از پيامبر نقل شده:« تمام دروغ ها حتمأ دروغ نوشته مي شود،مگر اينکه انسان در جنگ دروغ بگويد،زيرا يکي از طريق پيروزي در جنگ فريب دشمن، يا در ميان دو نفرکينه و عداوتي  باشد و او به وسيله دروغ ميان آنها صلح و آشتي برقرار سازد، يا با همسرش  سخن مي گويدکه واقعيت  ندارد  به خاطر اين که او را راضي کند». [15]

راه فرار از دروغ گفتن (توريه)

توريه (بر وزن توصيه ) به سختي گفته مي شود آن چيزي را مي فهمد و گوينده را از آن چيز ديگري را اراده کرده است. اين سخن دو پهلو است و افرادي که مي خواهنداز دروغ گفتن بپريزند از اين اصطلاح را کار مي برند تا کسي از اسرار آنها آگاه نشود و هم دروغ نگفته باشند براي مثال يک نمونه را در زير بيان مي کنيم.

در داستان سعيد بن جبير و حجاج مي خوانيم،  هنگامي کا حجاج از او سوالاتي کرد، مي خواست بهانه اي براي قتل او بتراشد، پرسيد تو منا چگونه آدمي مي داني؟ گفت: انت عادل (عادل در لغت عرب دو معني دارد، يکي به معني عدالت و ديگري به معني شخص کافر است که عديل و شريکي براي خدا قائل است، همان گونه که در قرآن مي گويد: «ثِمَّ الَّذِينَ کَفَرِوا بِرَبُِّهِم  يَعدِلَُونَ»، باز کافران به خداي خود شرک مي آورند».

از آنچه در بالا آمده روشن شد که توريه هرگز دروغ نيست، چرا که گويند سخن راستي بوده و عبارت او نيز تاب ان معني را داشته است هر چند شنونده به خاطر ذهنيت خودش چيزي ديگر را از آن فهميده و معلوم است اشتباه شنونده در فهم معني کلام ارتباطي به گوينده ندارد.

فصل     سوم :دروغ زوجين به هم

  • دروغ همسر به شوهر
  • دروغ شوهر به همسر
  • دلايل دروغ زوجين به يکديگر
  • عدم اعتماد
  •     عدم سرزنش     کردن
  • وعده به خانواده و همسر

  دروغ همسر به شوهر

ابتداي اين بحث را با يک سوال شروع مي کنيم:

چه اخلاقي براي زن در خانواده بدتر است؟  بداخلاقي، بددهني، دروغ گفتن، بد و پليد است، چه از روي جدي باشد و چه از روي شوخي، زن نبايد در هيچ شرايطي به شوهر و يا فرزند خود دروغ بگويد و خود نکند که دروغگويي براي او تبديل به يک عادت بشود، که اگر در زندگي زناشويي دروغ رخنه کند، صفا و صميميت از بين رفته، جاي خود را به بي اعتمادي و ناراحتي و داد و دعوا مي دهد و موجب مي شود که هيچ يک از زن و شوهر حرف يک ديگر را نپذيرند و به هم بدگمان و بدبين شوند و هر لحظه در اضطراب و  وحشت به سر برند…..

اما گاهي از خودخواهي مرد،زن مجبور مي شود دروغ بگويد، مثلاً مهماني  به خانه آمده و رفته،مرد مي پرسد: چه کسي به مهماني آمده؟ زن از داد و بيداد شوهر مي ترسد، مي گويد : کسي نيامده بود. چون ميترسد اگر راست بگويد،جار و جنجال راه بيفتد که: چه خبر هست ؟ هر روز هرروزکه مهمان نمي آيد،مگر من چندين دفعه به منزل آنان رفته ام؟

خوب است که اول به مردها بگويم اين همه سخت گيري نداشته باشند و بعد به زن ها بگويم که دروغ نگويند که باعث فروپاشي خانواده از هم بشود، و اين که اول زشتي هاي دروغ را بشناسيم که ميان همه سخن ها، دروغ زشت ترين گفتار و دروغگو پليد ترين چهره ها و بدبوترين اخلاق هاست، به طوري که وقتي کسي دروغ مي گويد، فرشتگان از بو گند مردار دروغ، از او مي گريزند  و دور مي شوند.

دروغ تيشه اي است که بر بنيان استوار خانواده فرود مي آيد و ريشه پايداري خانواده را بر  مي کند و ستون اصلي امنيت خانه را و به کاشانه را مي لرزاند و فرو مي ريزد. مرد دوست دارد هنگامي که به خانواده بر مي گردد، خانه روشن و خوشبو بيايد، ولي دروغ، خانه را  تاريک و مسائل را مبهم مي نمايد و غير واقع را واقع نشان مي دهد و ارتباط و اعتماد را مي گسلد. مگر مي توان به دروغگو اعتماد کرد؟ مگر مي توان به سخن دروغگو اعتماد نمود؟ چگونه؟

او که مايه ارتباط و اعتماد خويش را، سخن خود را سست و پوسيده و بي اعتماد کرده است؛ بلکه دروغگو حيات خويش را از دست داده و وجود خود را به مرداري بد بو تبديل نموده است؛ زيرا فضيلت مرده بر زنده اين است که مي توان با او ارتباط بر قرار کرد و بر او اعتماد نمود و دروغگو شايسته ارتباط و اعتماد را از دست مي دهد و خود را در زمره مردگان در مي آورد.

بنابراين زشت است که زن و مرد به يکديگر دروغ بگويند و با آفت دروغ، درخت خرم زندگي را، گل بوته اعتماد را پژمرده سازد، زيرا به تجربه ثابت شده است که سخن دروغ بر اعتبار خود پايدا نمي ماند و چيزي نمي گذرد که به کاري و يا سخني پژمرده فريبش کنار مي رود و بطلان و ادعايش ثابت مي شود و نادرستي سخنش ظاهر مي گردد.

علت اين امر که نظام آفرينش و حادثه اين نظام به هم پيوسته و مربوطند و هيچ انسان و غير انساني تواناي آن را ندارد که همه حلقه ها  و لوازم و پيامدهاي يک يا چند حادثه را بپوشاند بر فرض که پرده اي به حادثه بيفکند، هرگز نمي توان همه لوازم و پيامدها و حوادث بي شمار مربوط ديگري را پرده پوشي کرد. ناچار است مقداري از حادثه و پيامدهايش از پرده بيرون مي افتد و بي اعتبار و پوچي سخنش را نشان مي دهد و دروغگو را رسوا مي سازد.

برادران يوسف پيراهن خون آلود يوسف را شب هنگام  گريه کنان پيش پدر آوردند و گفتند: ما به مسابقه پرداختيم و يوسف را در کنار متاع و وسايلمان قرار داديم که گرگ به او حمله کرد و او را دريد. پدر پيراهن خون آلود فرزندش را گرفت و با تعجب به آنها نگريست و گفت چگونه گرگ پيکر فرزند مرا پاره پاره کرد و از هم دريده است، در حالي که پيراهن او کمترين پارگي پيدا نکرده و سالم مانده است؟

کسي که به دروغ به شوهرش مي گويد: «کسي به خانه نيامده » ممکن است ابتدا براي چند ساعتي از جار و جنجال شوهر رهايي يابد، ولي امروز يا فرد پرده  کنار مي رود و دروغش آشکار مي شود و داد و فرياد بيشتر به جار و جنجال سنگين تري راه مي افتد، شوهر پيش خود مي گويد: حتماً کسان ديگري هم در اين خانه  رفت و آمد دارند و اين زن دروغگو با فريبکاري خود پرده پوشي مي کنند و مرا فريب مي دهند. و همين آغاز بدگماني مي شود وآتش بدگماني، درخت سرسبزي زندگي و شادماني را مي سوزاند و چه بسا در پي يک يا چند دروغ، شعله اي روشن مي شود و خرمي و نشاط و خوش بيني و آرامش خانواده را به خاکستر سياه تبديل مي نمايد.

با اين توضيحات مي پذيزيم که بد ترين اخلاق ها  دروغگويي است و زن و مرد  نبايد به يکديگر و فرزندان خويش دروغ بگويند، چرا که امام علي عليه السلام مي فرمايند:

«دروغ آفتي است که همه را فاسد مي کند و هيچ روش و عادتي زشت تر از دروغ نيست».[16]

 دروغ شوهر به همسر

اين بحث را با يک داستان شروع مي کنيم. «تلفن همراه مرد زنگ مي خورد، و مرد گوشي را بر مي دارد و به اتاق ديگري ميرود،پس از چند دقيقه برمي گردد. زن از او مي پرسد کي بود؟

 مردي«صمد، يکي از بچه هاي اداره بود»، اما دروغ مي گفت،پشت خط خانم زماني، منشي مدير کل بود. ما دروغ مي گوييم تا از کارهايمان شانه خالي کنيم، ما دروغ مي گوييم تا لازم نباشد توضيح بدهيم. ما دروغ مي گوييم تا همه چيز به خير و خوشي بگذرد، ما دروغ چون طرف ما طاقت شنيدن راست و صادقانه را ندارد. اما  آيا مي شود گفت: ما مسؤل دروغ گويي خود نيستيم و به ناچار خلاف واقع حرف مي زنيم؟

از طرفي مي دانيم دروغ گناه بزرگي هست و دروغ هاي ما هميشه مصلحتي براي حفظ  روابطمان با همسر و فرزندان و دور نگه داشتن خانه و خانواده از جر و بحث و با تمام اين توضيحات ما گاه در اموري دروغ مي گوييم که در صورت راستگويي هيچ خطري ما را تهديد نمي کند و به خاطر عادت يا از سر خود باز کردن و براي توضيح بيشتر به همسر و فرزندان دروغ مي گوييم، زوجين هم گاهي اوقات در حريم زندگي مشترکشان دروغ مي گويند  و از نظر آنها حريم، امور کاملا ٌشخصي زوج هاست که نياز به طرف مقابل نيست و چون معمولاً زنان و مردان دوست دارند از کار و حريم شخصي هم سر دربيورند، چاره اي جز دروغ نيست.

دروغ گويي اين روزها يک  وسيله اي  براي تنظيم  روابط  اجتماعي و خانوادگي تبديل شده و همين مسأله از کودکان ما دروغگويان حرفه اي ساخته است.

وعده به خانواده و همسر

در دين مقدس اسلام نفقه(هزينه زندگي)زن و فرزند به عهده مرد است. البته نفقه به تناسب امکانات و در حدّ ميانه روي است و بيش از آن لزومي ندارد ولي چون بسياري از اوقات در اثر زياده طلبي و چشم و هم چشمي تقاضاي خانواده فراتر از امکانات مرد و بيش از حد کفايت است در چنين وضعي مرد بر سر دوراهي قرار مي گيرد که يا بايد با برخورد منفي و ردّ صريح در برابر خواسته هاي آنان موضع گيري کند و يا با برخورد اميدوار کننده و وعده هاي مصلحتي تا حدودي آنها را راضي و قانع نمايد. اما بايد در نظر داشت که اگر سرپرست خانواده بخواهد هر روز به بهانه هاي پوچ و بي اساس به خانواده اش دروغ بگويد علاوه بر آنکه از نظر تربيتي آثار بدي در پي دارد، حسّ اعتماد و اطمينان را در اعضاي خانواده از بين مي برد، و جايگاه رفيع پدر و سرپرست خانواده را متزلزل ساخته و آنرا در معرض سقوط قرار مي دهد و در نتيجه اساس خانواده از بين مي رود.

چرا دروغ باعث تزلزل خانواده ها مي شود؟ زيرا دروغ سبب از بين رفتن اعتماد خانواده ها مي شود.

دلايل دروغ زوجين به يکديگر

الف‌) عدم اعتماد

خيلي وقت ها براي اثبات اعتماد به نفس و خود باوري دروغ مي گويند به نظر خودشان دروغ مي تواند نظر طرف مقابل را به خود جلب کند. مثل اينکه پدر خانواده در جواني خود لاف مي زند که به پاشگاه بدنسازي مي رفته و بدن ورزيده اي داشته، همان طور که گفته شده، برخي اوقات هم عامل دروغ جلوگيري از واکنش هاي عصبي و غير منتظره همسر است.هرچند بسياري موارد دروغ از يک امر بي اهميت شروع مي شود ولي در نهايت به امري بحراني و جدي تبديل مي شود که ريشه اعتماد و حسن نيت را بين همسران خشک مي کند.

ب) عدم سرزنش شدن

دروغ گفتن گاهي مي تواند راه سرزنش و زخم زبان او را ببندد و از نگاه بعضي همسران، دروغ گفتن زمينه ايجاد پنهان کاري است.

گاهي هم دروغ مي گويند چون مي خواهند به يکديگر ترحم کنند، نوعي دوستي علاقه به فرزنان و همسر منجر مي شود.[17]

در اينجا يک سوال پيش مي آيد که  آيا دروغ گفتن در زندگي چه تأثيري دارد ؟  آيا اين تأثير بر خود زوجين است يا بر روي فرزندان هم تأثيري دارد؟

دروغ زوجين پايه گذاري و شالوده عدم اعتماد آنها به يکديگر است و در آينده سبب دروغگويي فرزندان نيز مي شود.

فصل     چهارم : دروغ فرزندان به واالدين

 

  • دروغ چه موقع در کودک شکل مي گيرد.
  • علل دروغ در کودکان
  • دروغ در جوانان
  • نظريات مشاوران خانواده ها

شکل گيري دروغ در کودک

تا سنين سه تا چهار سالگي دروغ به مفهومي به که براي بزرگ سالان مطرح است در کودکان وجود ندارد. بنابراين، هرگاه در اين سنين واقعيات به طور وارانه يا منحرف ارائه شود، هدف کودک از دروغگويي کسب امتيازات نيست. اما از چهار سالگي به بعد تدريجاً بر اثر دخالت هاي عوامل محيطي و ترکيب و تربيت نادرست دروغ و دروغگويي در کودک شکل مي گيرد و گاه آن قدر شديد مي شود که به صورت مرصي، جزئياز بي بندباري نوجوان را تشکيل مي دهد.

علت اينکه در کودکان چهار ساله يا کوچکتر از آن، دروغ به معني عادي آن بحث نمي شود، آن است که اين کودکان از يک سو هنوز از نظر تکلم و خزانه لغات  بسيار محدود هستند و مثلاًکلمه «بابا»را سنين تفاوت بين واقعيت و تخيل مشخص شده است و تغيير و تفسير کودک از پديده هاي  محيطي نادرست و انحرافي مي باشد.

در کودکان بزرگتر و نوجوانان دروغگويي و قسم خوردن زياده از حد براي اثبات راست بودن بيانات خود به علل متفاوتي ظاهر مي شود و در بسياري از ايشان ياد گيري دروغ از والدين شروع شده است و بعد ها تقويت و تشديد يافته است. علاوه بر اين،احساس ضعف و زبوني و احساس هيچ بودن و نيز به جلب و اعتبار کسب امتيازات ثانويي در شرايطي که همانند سازي کودک و نوجوان را با مفاهيم «خوب» و «خوبي» از بين برده باشند، باعث دروغگويي مي شود.

دروغ انواع بسياري دارد. گاه صرفاً براي وارانه جلوه دادن حقايق به منظور کسب امتياز،  و در مواقعي دروغگو به صورت گزافه گويي جهت جلب اعتبار و کسب وجهه، زماني در قالب داستان سرايي و بعضاً به شکل تحريف ظاهر مي شود. هر يک از انواع دروغهاي نيز داراي نوع اصلي است1- هوشيارانه 2- احمقانه 3- باور نکردني

بايد توجه داشت که معمولاً دروغگويي با ساير بي بند باري هاي نوجوانان توأم مي شود و براي درمان آن چاره اي جزء توجه به شخصيت کلي نوجوان و علل پيدايش دروغگوي در آنها نيست.[18]

پس بايد اول به شخصيت نوجوان توجه کنيم و علل پيدايش آن را بر طرف کنيم.

دروغگويي در کودکان

دروغگويي در همه افراد و به خصوص در کودکان از خطرات بزرگ است که متأسفانه  دامنگير بسياري بوده، در اثر تکرار و عموميت آن در برخي موارد، گويا زشتي آن از بين رفته است.[19]

ميل به دروغگويي در نهاد و فطرت هيچ انساني قرار داده نشده، هيچ انساني از آغاز با اين صفت متولد نمي شود. بر اين اساس، اگر انساني از ابتداي کودکي هيچ گاه با موارد دروغ زمينه هاي دروغگويي برخورد نکند و به راستي بر پايه صحيح تربيت شود،انساني صادق بار خواهد آمد و هرگز انگيزه اي براي دروغگويي نخواهد داشت، بنابراين دروغگويي يک صفت عارضي براي انسان دروغگو محسوب مي شود و لذا بايستي در پي کشف علل بيماري بود.

الف) محيط خانواده

با توجه به اينکه خانه اولين کلاس تربيتي کودک است و پدر و مادر اولين مربيان او هستند، چرا کودک در  آيام طفوليت کاملاً مقلد پدر و مادر است و اعمال آنها بر روي جسم و جان کودک تأثير مستقيم دارد.

حال اگر اين کودک کلاس  محيطي ناسالم و آلوده به دروغ باشد، مسلماً کودک دروغ گويي را فرا گرفته، پايه دروئي و نفاق در شخصيت او گذاشته مي شود. پدران و مادان عزيز بايد آنچنان رفتار کنند که حتي زمينه تصور دروغ و مکر و حيله و…. براي فرزندان فراهم نشود.[20]

از سفارشات امام سجاد (عليه السلام) به فرزندشان اين است: «از دروغ بپرهيز، چه کوچک باشد و چه بزرگ، خواه جدي باشد و خواه شوخي ؛چرا که قطعاً اگر انسان دروغ کوچک و ناچيز مرتکب شود، بر دروغ هاي بزرگ هم جرأت پيدا خواهد کرد.». [21]

پدر و مادران گرامي! هرگز نبايد فرزنان خود را تهديد به کاري کنند که آن را  عملي نخواهند ساخت.

به کودکان نگويندکاگر چنين کردي، تو را مي کشم.

اگر فلان کار را کردي، پوستت را از سرت مي کنم.

اگر فلان کار را بکني مي گوييم «لولو» بخوردت.

کودک شما وقتي ديد که شما آنچه گفته ايد را عمل نمي کنيد، خود به خود ياد مي گيرد که چگونه ديگران را به دروغ تهديد کند، علاوه بر اين در دفعات بعد اين تهديدات دروغين شما در او اثر نخواهد گذاست.

ب) تکاليف سنگين

يکي ديگر از علل دروغگويي فرزندان، تکاليف سنگين بر آنها و تحميل نمودن و توقع بيش از طاقتاز آنان داشتن است. سخت گيري هاي اولياء اطفال و توقعات نادرستي که فوق طاقت کودکان است، آنان را به دروغگويي مي کشاند و اين خلق ناپسند را در وجود آنان بيدار مي کند.

ريموندپيچ مي گويد: دختر جواني را مي شناسم که اکنون يک دروغگوي درمان ناپذير است. او هنگامي که هفت سال داشت هر روز به کلاس درس مي رفت که در آن بيست پنج نفر از بچه ها تحصيل مي کردند.

پرستاري هر روز او را به مدرسه مي برد و در پ آيان درس نيز خودش عقب او راه مي رفت اين پرستار وظيفه داشت که دخترک را مراقبت کند تا تکاليفش را انجام دهد و درسهايش را بياموزد و خلاصه اين زن مسؤل تربيت اين کودک بود.

در آن زمان بر حسب روش مرسومي که آموزش و پرورش امروز آن را به طور کلي بي مصرف و بي حاصل مي داند، شاگردان کلاس هر روز بر حست نمره هاي امتحانات کتبي طبقه بندي مي شدند و شاگرد اول و دوم و… معيين مي شد. دخترک هر روز همين که کيف به دست از مدرسه خارج مي شد، با پرسش يک نواخت و حريصانه پرستارش که مي گفت که     « چند شدي؟» روبرو مي شد. هر گاه مي توانست بگويد: «اول يا دوم» کار درست بود. اما يک بار اتفاق افتاد که سه نوبت پي در پي اين بچه، شاگرد سوم شود و بايد گفت که رتبه سوم ميان بيست و پنج نوآموز به راستي جاي تحصن دارد. اما با اين وجود پرستار او از کساني نبود که اين حقيقت را درک کند. او دوبار اول بارد باري کرد، اما بار سوم ديگر نتوانست خوداري کند. در حالي که بچه از وحشت دچار بُهت شده بود، فرياد زد؛ « پس اين شاگرد سومي تو پ آيان ندارد؟ فردا بايد اول شوي! مي شنوي؟! اول! بايد شاگرد اول بشوي!».

اين امر سخت و جدي در تمام آن روز فکر دخترک را به خود مشغول کرد و فردا هم در مدرسه دچار همين غم و وحشت بود. تمام وقت و توجهش در آن روز در انجام تکاليف و دروسش به کار برد. تمام تفريق هايش درست بود. جواب تمتم جمع هايش صحيح بود. همه درس ها را به خوبي پس داد و تا نزديکي هاي ظهر که نوبت به ديکته رسيد، همه کارها رضايت بخش و روبه راه بود. اما در امتحان ديکته او چهار غلط داشت و سرنجام آن روز بار ديگر شاگرد سوم شناخته شد و امروز ديگر اين مصيبت و بلاي عظيمي بود!

هنگامي که زنگ آخر را زدند، پرستار دم در کلاس در کمين اين طفلک ايستاده بود. همين که چشمش به او افتاد: فرياد زد «چه خبر؟» دخترک که دل گفتن حقيقت را در خودش نديد، پاسخ داد :«اول شدم!» و به اين گونه دروغگويي او آغاز شد!

 آيا اين دروغ در روح و روان انسان تأثيري دارد يا نه؟ دروغ به عنوان مفتاح  و کليد گناهان و يکي از بزرگترين معصيت ها يقيناً در روح و روان انسان شقاوت و گمراهي فرد تأثير گذار است و او را از رسيدن به مراحل عالي رشد و تکامل باز مي دارد.

چقدر از پدرها و مادرها که به همين گونه رفتار مي کنند و به اين ترتيب بار سنگين گناه کاري و مسؤليت دروغ فرزندان را به دوش مي گيرند.[22]

ج) ترس از مجازات

يکي از تمايلات انسان ها حب ذات است که کودکان نيز از اين قاعده مستثني نيستند و دوست ندارند به دست ديگران از جمله پدر و مادر مجازات گيرند.

از طرفي کودکان به مقتضاي سنين کودکي است در حين بازي و به اصطلاح شلوغ کاري هاي کودکانه، مرتکب خطاهاي مي شوند، ظرفي يشکنند،کتابي را پاره کنند و در حال فوتبال شيشه اي را بشکنند و…. اينجاست که ممکن است از ترس مجازات و تنبه هاي سخت پدر و مادر، متوسل به دروغ مي شوند.

والدين بايد توجه داشته باشند که هدف از تبيه قدرت نمايي در برابر فرزندان نيست، بلکه هدف، تربيت صحيح و جلوگيري از ارتکاب خطاست. پس نبايد مجازات و تنبه به گونه اي باشد که اثرات معکوس داشته باشد و زمنه دروغگويي را در کودکان فراهم نمايد.

در روايتي آمده است که شخصي نزد امام موسي کاظم (عليه السلام ) رفت و از فرزندش شکايت کرد. حضرت در جواب فرمود: کتک به تو نزن، اما با او دوري کن. ليکن دوري کردن و قهر تو زياد طوول نکشد.[23]

کتک هاي شديد از نظر اسلام اگر به گونه اي باشد که موجب ديه گردد، علاوه بر ثمرات بدي که در کودکاتن دارد. والدين بايد در پيشگاه خدا جواب پس بدهند.

بنابراين براي جلوگيري ازاين مرض شوم لازم است توقعات بيش از حد طاقت فرزندان، از آنها نداشته باشيد. سعي کنيد در منزل اگوي خوبي براي فرزندان خوت باشيد، مجازات هاي متفاوت درباره آنها کنار بگذاريد. مراقب باشيد که دروغگويي و فريب کاري و….و يا ديگر صفات زشت خود را به فرزندان خود منتقل نکنيد، در غياب همسرتان، به کودک نگويد پدر يا  مادرت دروغ مي گويد، ميخواهد شما را گول بزند و… چرا که اين کار موجب سلب اعتماد فرزند به خود شما يا همسرتان خواهد شد. خلاصه هر کاري را انتظار داريد، در دروران جواني اگر کاري از فرزندانتان اشتباهي ديديد، خودتان آن را رها کنيد و براي فرزندان توضح دهيد تا فرزن به آثار و زشتيهاي آن عمل آگاه گردد و بر عکس آن  در کارهاي نيک پيشگام باشد و علاقه نشان دهيد تا نيز علاقمند شود.

دروغ در جوانان

آسيب پذيري نسل جوان در محيط خانواده

  1.  بي اعتمادي نسبت به والدين
  2. تحقير فرزندان و بي توجهي عاطفي به آنان
  3. فقر اقتصادي و تبليغات آن در جامعه
  4. بي توجهي والدين نسبت به فرزندان
  5. فوت يکي از والدين (فقدان سرپرست)
  6. اختلات والدين و تأثيرات روحي ناشي از آن[24]

دروغ از نظر مشاوران خانواده

در حقیقت دروغ هر نوع خلاف واقع نمایی در سخن و رفتار و کاری است که برعهده فرد گذاشته شده است. این مشاور خانواده در ادامه می افزاید: دروغ گویی در شخصیت و تربیت انسان ریشه دارد و از اطرافیان الگوبرداری می شود. چنان چه پیامبر اکرم صلي عليه و آل و سلم می فرمایند: دروغ گو، دروغ نمی گوید مگر به سبب حقارتی که در اوست و این حقارت او را به دروغ وامی دارد. به تعبیر دیگر هنگامی که ویژگی های مثبت و مستحکم شخصیتی و اخلاقی در فرد دچار کاستی شود، فرد به دروغ گویی یعنی همان حقارت، دنائت و پستی کشیده می شود.

زمینه دیگری که بستر را برای دروغ گفتن فراهم می کند، این است که فرد به دروغ گفتن عادت و آن را تجربه کرده است. شخص در زندگی خود دروغ را می آزماید و وقتی می بیند که گفتن آن انجام کارها را برایش راحت تر می کند این صفت زشت برایش امری عادی می شود. کودکی که در چنین خانواده ای رشد می کند، وقتی ببیند افراد با دروغ راه حل ساده ای پیدا می کنند و در روابط خانوادگی به دروغ متوسل می شوند، این رفتار برای او ملکه می شود و خیلی سریع و برخلاف نظر والدین که گمان می کنند او متوجه چیزی نمی شود به کنه و حقیقت پی می برد. حتی اگر به ظاهر به حرف والدین گوش و با آنان همراهی کند، اما تمام این برخوردهای دوگانه و متضاد این موضوع را برایش تبیین می کند که هر کسی مجاز است برای رسیدن به هدف خود دروغ بگوید. به طور خلاصه می توان گفت، یک جنبه آن ضعف های شخصیتی است که از ترس و ذلت سرچشمه می گیرد و دروغ گو را فردی حقیر و خوار جلوه می دهد.

جنبه دیگر مسائل تربیتی است که فرد از خانواده و جامعه الگو می گیرد. هر دو زمینه در شکل گیری شخصیت فرد دروغ گو تاثیرگذار و مهم است. وی درباره تربیت کودکان در خانواده می گوید: خانواده ها باید آن را به عنوان ضد ارزش و فعل زشت و ناپسند معرفی کنند. در شارع مقدس دروغ گویی به عنوان پست ترین صفت معرفی شده است و ما به عنوان یک مسلمان باید آن را به عنوان بدترین و زشت ترین اخلاق بشناسیم، اگرچه انسان با گفتن دروغ از بسیاری مشکلات و دردسرها رهایی می یابد اما در واقع این ظاهر قضیه است.

با دروغ گفتن ممکن است مسئله به صورت موقت حل شود اما دروغ گویی راه حل ریشه ای و اساسی نیست. دروغ گویی باعث بی اعتمادی می شود، به ویژه اگر در جامعه تسری یابد و از طریق آن بخواهیم مشکلات را برطرف کنیم. در این شرایط بذر بی اعتمادی پاشیده می شود و انجام کارها سخت تر خواهد شد. بی اعتمادی افراد به یکدیگر روابط اجتماعی را نیز دچار مشکل می کند.

در خانواده اگر کودک کار اشتباهی انجام دهد و قبح آن را کمتر از دروغ گویی بداند، به عنوان مثال اگر کودکی بر اثر بی احتیاطی ظرفی را بشکند و بداند که اگر آن کار را به گردن دیگری بیندازد و دروغ بگوید یا کتمان کند به دلیل دروغی که گفته است بیشتر توبیخ می شود و اگر راست بگوید با وجود مشکل و دردسری که برایش به وجود می آید، نزد خانواده مقبول تر است، دیگر آسان ترین راه را که همان دروغ گویی است انتخاب نخواهد کرد. اصولا دروغ گویی در خانواده ای که ظلم و بی عدالتی حاکم باشد بیشتر دیده می شود. در خانواده به عنوان جامعه کوچک تر، وقتی ظلمی می شود، والدین بین فرزندان فرق می گذارند کودک برای این که خود را مطرح کند و به چشم پدر و مادر بیاید این ظلم را با ظلم دیگر که همان دروغ است، جبران می کند. ظلم در واقع همان دروغ عملی و عینیت یافته است.

این قضیه در روابط همسران نیز دیده می شود. به عنوان نمونه خانمی که مزاحم تلفنی دارد وقتی قضیه را با همسرش در میان می گذارد تازه مشکلاتش شروع می شود همسرش به او بدبین می شود و خانم با توجه به شناختی که از او دارد مجبور به دروغ می شود که این قضیه را بارها و بارها در مشاوره های خانواده شاهد بوده ایم.

در حقیقت برخورد نادرست و غیرمنطقی باعث می شود، زمینه دروغ گویی فراهم شود. دروغ بسترساز و کلید انحرافات زیادی است که پیامبر(ص) در این خصوص فرموده اند: از دروغ بپرهیزید که دروغ همراه با فجور و بدی هاست. یعنی دروغ هم زمینه ساز بدی هاست و هم هم پای آن ها. اگر ما از دروغ بپرهیزیم، در واقع از بسیاری از انحرافات جلوگیری کرده ایم. وقتی فرد مصمم باشد که دروغ نگوید، ناخودآگاه در اجتناب از دیگر بدی ها هم اهتمام خواهد کرد. دروغ درجات متفاوتی دارد به عنوان مثال افراد برای تعارف حرفی می زنند و به دروغ تعارف می کنند ولی بعضی دروغ ها بزرگ تر و خیانت است. یعنی با این حرف حقی ناحق می شود و ظلمی به دیگران می شود.

وی با اشاره به این که بزرگ ترین دروغ، دروغی است که ارزش های معنوی را لکه دار کند، به مردم صدمه بزند، اعتماد را در جامعه از بین ببرد، ارزش ها را از چشم مردم بیندازد و بی اعتبار کند، می افزاید: در خانواده باید مراقب تربیت کودکان بود که سرانجام دروغ گویی به چنین عواقبی نینجامد وي با اشاره به برداشت نادرست و ناروایی که درباره دروغ مصلحتی شده است، می گوید: در موارد خاص و استثنا که با دروغ گفتن بتوان جلوی ظلمی را گرفت، دروغ جایز شمرده شده است. در حقیقت دروغ مذموم است، مگر در جایی که دفع شر ظالم و احقاق حقی باشد.

مردم فکر می کنند دروغ مصلحتی را می توان در هر جایی و برای مصلحت گفت. اما این برداشت اشتباه است. این که هرجا و بر سر هر قضیه ای که به نفع فرد باشد دروغ گفته شود، درست نیست.

حتی در مواردی که به فرد ظلم می شود باید ببیند که آیا ظلمی که به او شده و احقاق حقی که می خواهد بکند با دروغی که می گوید هم تراز است یا خیر چرا که بعضی مواقع بهتر است از حق خود بگذرد تا دروغ بگوید. این راه، را باید به عنوان آخرین راه حل انتخاب کرد، باید فرد تلاش خود را بکند و از راه های مختلف در پی حق خود باشد. یکی از مواردی که دروغ جایز شمرده شده، اصلاح ذات البین است. یعنی زمانی که بین دو نفر مشکل به وجود آمده باشد برای خوش بین کردن آنان وجلب اعتمادشان به یکدیگر می توان سخنی خلاف گفت و نظر مثبت یکی را مقابل دیگری و به دروغ مطرح کرد. اما متاسفانه در جامعه سوءبرداشت هایی نسبت به دروغ وجود دارد و افراد فکر می کنند که برای حل هر مشکلی و رسیدن به هدف باید دروغ بگویند.

اگر قرار باشد برای حل هر مشکل ظالمانه عمل کنیم و این ظلم جا بیفتد و فرد برای رسیدن به هدفش دروغ بگوید حرام است و هیچ توجیه شرعی ندارد.

دروغی جایز است که ظلمی به همراه نداشته باشد و هیچ زشتی و بدی را تثبیت نکند. به عنوان مثال اگر فرد برای رضایت همسرش دروغ بگوید، وعده دروغ بدهد و یا ازدواج مجدد خود را کتمان کند و فکر کند با دروغ مشکل حل شده است، این دروغ جایز نیست اما در مواردی که همسر سوال می کند که آیا به من علاقه داری یا خیر؟ هرچند که علاقه اش زیاد نباشد اما بداند که این ابراز علاقه و محبت نه تنها ضرری ندارد بلکه باعث استحکام پیوند خانوادگی آن ها می شود، این دروغ جایز است و مصداق ظلم نمی باشد. اما خلف وعده، خیانت و تضییع حق شایسته نیست و دروغ گفتن در مورد آن نیز جایز شمرده نشده است.

نتيجه گيري

با توجه به بررسي هاي به عمل آمده اين نتيجه به دست آمده که با توجه به اين که دروغ يکي از گناهان کبيره وبه عنوان  مفتاح همه گناهان شناخته شده، و در روايات اسلامي به آن تأکيده و در کتاب هاي اخلاقي به آن پرداخته شده است. و امروزه مي بينيم که در بين افراد خانواده ها و در جامعه مي بينيم که به راحتي به يکديگر دروغ مي گويند، زيرا بزرگي و قبح گناه دروغگويي و زشتي آن برايشان شناساي نشده و به صورت امري عادي درآمده  است. و زندگي که بر مبناي دروغ بنا شده هر چه جلو تر برود اعتماد افراد خانواده به يکديگر کمتر مي شود و  لايه هاي آن نازک و پايه هاي آن بي اساس تر مي شود و در معرض ريزش است.

ومن الله التوفیق

کوکب باغبان نسب

پایان

هشدار:

تمامی حقوق این مقاله محفوظ مربوط به نویسنده می باشد هرگونه کپی برداری وتغییر به نام شخص دیگر شرعاً وقانوناً جایز نمی باشد!!

فهرست منايع و مأخذ——————

* قرآن کريم: عثمان طه، الهي قمشه اي، انتشارات فکر برتر قم، چاپ دوازدهم، 1389.

* صحيفه سجاديه، علي بن الحسين، مترجم احمد قهري، انتشارت اسوه، چاپ دوم،  1378.

1- اميني، ابراهيم، اسلام در تعليم تربيت، انتشارات انجمن اولياء مربيان جمهوري اسلامي، تهران، چاپ اول، دي ماه 1372.

2- جباران، محمد رضا، درسنامه علم اخلاق، دو جلدي، نشر هاجر، چاپ پانزدهم، قم، چاپ اول، 1391.

3- حسيني، علي اکبر،انتشارات قدسيان، تهران، چاپ اول، 1390.

4- دهنوي، حسين، نسيم مهر، پرسش و پاسخ و تربيت کودک و نوجوان، ج1، انتشارات خادم الرضا، قم، چاپ پانزدهم، 1385.

5- ري شهري، محمد، ميزان الحکمه، مترجم حميد رضا شيخي، 15 جلدي، انتشارات دارالحديث، چاپ چهارم،قم، 1383.

6- رحمتي شهرضا، محمد، گنجينه معارف، 5جلدي، انتشارات صبح پيروز، قم، چاپ پنجم، 1390.

7-  فلسفي، محمد تقي، مکارم الاخلاق،ج 2، انتشارات دفتر فرهنگ اسلامي، تهران، چاپ چهارم، 1379.

8- کاشاني، محمد، الحجة البيضاء، 5 جلدي، انتشارات المحبين، قم، 1091 هجري.

9- معين، محمد، فرهنگ معين، يک جلدي، انتشارات معين، چاپ چهاردهم،1384.

10- مکارم شيرازي، ناصر، اخلاق در قرآن، 3 جلدي، انتشارات نسل جوان، قم، چاپ اول، 1378.

11- مکارم شيرازي، ناصر، زندگي در پرتو اخلاق، انتشارات سرور، قم، چاپ پنجم، 1378.

12- مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه،27 جلدي، انتشارات دارالاسلاميه، قم،1379.

13- مجلسي، محمد، بحارالانوار، 110 جلدي، مؤسسه الوفاء بيروت البيان، 1401 هجري.

14- يزداني، محمود، يک انتخاب مناسب(همسر گزيني بيست گام)، ناشر آهنگ قلم، مشهد، چاپ دوم، تابستان 1385.


[1]– انعام / 37.

[2] . معين، محمد، فرهنگ معين،يک جلدي، چاپ چهاردهم، سال1387،ص 478.

[3] .همان، ص 522.

[4] . سيد علي اکبر قرشي،  قاموس قرآن، ج7، ص 204

[5]– محمد رضا جباريان، اخراق،نشر هاجر،چاپ يازدهم،تابستان1391،ج 2 ص 60.

[6]– همان.

[7]– ناصر، مکارم شيرازي،اخلاق در قران، انتشارت نسل جوان قم،چاپ اول1380،ج سوم ص 227.

[8]– همان، ص232.

[9]-ناصر،مکارم شيرازي،تفسيرنمونه،انتشارات دارالکتاب السلاميه،سال

چاپ،1387ج8،ص69.

[10]– ناصر،مکارم شيرازي،اخلاق در قران،ص232.

[11] -محمد باقر، مجلسي، بحارالانوار،مؤسسه وفاء،سال چاپ 1401 هجري،ج69،ص260.

[12] – محمد باقر مجلسي، بحار الا نوار، ج66، ص 386.

[13] -ناصر، مکارم شيرازي، اخلاق در قرآن،ص235.

[14] – ناصر، مکارم شيرازي، زندگي در پرتوي اخلاق، انتشار در قم، چاپ پنجم1384، ص 99.

[15] – محمد ف الکاشاني، المحجه البيضاء، المبين قم، ج 5،ص 290.

[16]– سيد علي اکبر، حسيني، اخلاق در خانواده، چاپ اول 1390، ناشر تهران کتاب قدسيان.

[17] –  گرفته شده از اينترنت سايت گوگل با دخل تصرف.

[18]. مريم سيف نراقي، عزت الله نادري، اختلافات رفتاري کودکان و روشهاي اصطلاح  و ترميمم آن، چاپ سوم،بهمن ماه 1379، تهران بدر ص 128.127.

[19]. حسين، دهنوي، نسيم مهر،ج 1، قم خاد الرضا، جاپ پانزدهم، تير ماه 1385،ص 86-84.

[20]. همان،ص 85.

[21]. محمد،ري شهري، ترجمه حميد رضا شيخي، ميزان الحکمه، انتشارات دارالحديث، چاپ چهارم،1383،ص512.

[22] محمد رحمتي شهرضا، گنجينه ممعارف 2، نوبت چاپ پنجم،پاييز 901،چاپ نهضت، انتشارات صبح پيروز ي.

[23]. محمد باقر مجلسي، بحار الا نوار،ج 104،ص99.

[24]. سازمان ملي جوانان، جايگاه جوان در پرتو منشور تربيتي نسل جوان، چاپ دوم سال 1379، ص 52-53.

مطالب مرتبط

دیدگاهی در مورد “تحقیق دروغ درخانواده

  1. الی ناز گفت:

    باعرض سلام وخسته نباشید .مطلب مقاله بسیار مفید بود .بنده نیز در این مورد درحال تحقیق هستم .میخواستم اجازه کپی برداری بدهید البته
    اگر از این مقاله مطلبی بیاورم حتما بنام نویسنده اصلی خواهد بود .بنده خودم نیز طلبه هستم .التماس دعا

  2. سلام کپی برداری کامل تحقیق جایز نمی باشد ولی قسمت هایی از مقاله را می توانید باذکر منبع سایت ونام نویسنده کپی نمایید.موفق باشید.

  3. سید عبدالله بحرینی گفت:

    سلام از مقاله می خواستم استفاده کنم که متاسفانه قابلیت دانلود نداشت.زکاه العلم نشره!!!!!

  4. سردبیر گفت:

    سلام وعرض ادب…بله زکات علم نشر آن است به همین دلیل ما منتشر کردیم….جهت محفوظ ماندن حق نگارنده قابلیت دانلود را حذف کرده ایم امیدوارم مورد بخشش واقع شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *