تابوت فاطمه (علیهاالسلام)
در یکی از روزها حضرت زهرا(علیهاالسلام) به اسماء فرمود: «ای اسماء من آنچه در باره ی تشییع جنازه زنان انجام می شود دوست ندارم ، چرا که روی جنازه پارچه ای می اندازند وبدن پیدا می شود ومن دوست ندارم بدنم دیده شود .»
اسماءعرض کرد: به جان خودم قسم ، هرگزنمی گذارم این اتفاق برای شما بیفتد. آیا می خواهید برای تابوت روپوشی بسازم که در حبشه هنگام تشییع زنان استفاده می شد؟ فرمود:آری .
اسماء کسی را به بازار فرستاد وشاخه های تر خرید . سپس ان ها را خم کرد ودو سرشان را به دو طرف تخته ی تابوت نصب کرد وبا چیدن ان ها در کنار یکدیگر سایه بانی ساخت وپارچه ای روی ان انداخت .جنازه با قرار کرفتن داخل چنین تابوت با حفاظی دیده نمی شد.
حضرت زهرا (علیهاالسلام) که بعد از شهادت پیامبر(صلی الله علیه واله) تا ان روز محزون بود، بادیدن ان تابوت تبسم کرد وخوشحال شد وان را پسندید وفرمود:خدا شما را بپوشاند که مرا پوشاندید . چقدر خوب است که بدن زن پیدا نباشد. همین تابوت را برای من قرار بده.
تاریخ ولادت
پنج سال پس از بعثت رسول خدا (صلی الله علیه واله)، فاطمه زهرا(علیهاالسلام) به دنیا امد. این تاریخ سه سال بعداز معراج رسول خدا(صلی الله علیه واله) واقع شد وهنگامی که پیامبراکرم ازدنیا رفتند، فاطمه زهرا(علیهاالسلام) هجده ساله بود.
تازیانه
در مسجد رول خدا(صلی الله علیه واله) به جمعی رسیدم که همه هاشمی بودند، جزسلمان، ابوذر ومحمدبن ابوبکر وعمربن ابوسلمه وقیس بن سعدبن عباده ، عباس به علی (علیه السلام) گفت: به نظر شما، چرا عمر با اینکه از تمام عمال خود، مالیات گرفت ، از قنفذ چیزی مطالبه نکرد؟ علی (علیه السلام) به اطرافش نگاه کرد. چشمانش پراز اشک شد، فرمود: به سبب تشکر از ضربه ای که او با تازیانه به فاطمه (علیهاالسلام) زده بود. فاطمه (علیهاالسلام) در حالی از دنیا رفت که بر بازویش اثران مثل بازوبندی مانده بود.
تدفین فاطمه (علیهاالسلام)
یکی از وصایای حضرت زهرا(علیهاالسلام) درباره ی تدفین وساعات بعداز ان بود .حضرت در این باره به امیرالمومنین (علیه السلام) وصیت کرد:
هنگامی که از دنیا رفتم تو غسل مرا به عهده بگیر وبربدن من نماز بخوان .تو مرا در قبر بگذاروسنگ های لحد را بچین وخاک بر روی ان بریز .ان گاه بالای سرم مقابل صورتم بنشین وقران ودعای زیاد بخوان که میت در ان ساعت به انس با زنده ها نیاز دارد .
یا علی ، هنگامی که مرا در قبر گذاشتی زود مرو ودقایقی صبر کن . من تورا به خدا می سپارم ودرباره ی فرزندانم وصیت به نیکی می کنم.
هنگامی که تشییع کنندگان به محل قبررسیدند صدایی از گوشه ای شنیدند که می فرمود:«نزد من بیاور . نزد من بیاور که تربت او از من است .» امیرالمومنین (علیه السلام) وهمراهیان به سوی صدا نگاه کردند وقبری اماده دیدند.
ان گاه تابوت را به سوی قبر بردند وبر زمین گذاشتند . هنگامی که حضرت جنازه را کنار قبر اورد وخواست بدن را وارد قبر کند ، دستی از خاک بیرون امد وبدن مطهر حضرت زهرا(علیهاالسلام) را تحویل گرفت .
ان گاه در حالی که امیرالمومنین (علیه السلام) بدن را درون قبر می گذاشت فرمود:« بسم الله الرحمن الرحیم . بسم الله وبالله وعلی ملة رسول الله محمدبن عبدالله . ای صدیقه ، تورا تسلیم کسی کردم که از من به تو سزاوارتر است وبه انچه خدا برایت رضایت دارد راضی هستم .
پس از امیرالموالمومنین (علیه السلام) سنگ های لحد راچید وروی قبر را پوشاند. سپس کمی اب بر روی قبر پاشیدند وپارچه ای برروی ان انداختند . ان گاه حضرت کنار قبر نشست وفرمود:« ای زمین ، امانتم را به تو سپردم .این دختررسول خداست .»
در جواب امیرالمومنین (علیه السلام) ، اززمین صدایی شنیده شدکه عرض کرد:« یا علی ، من ازتوبه او مهربانترم .برگرد ونگران نباش .»
انگاه محل قبر با زمین اطراف یکسان شد که تا روز قیامت هیچ کس نتواند قبر حضرت زهرا (علیهاالسلام) را پیدا کند.
تذکر فاطمه (علیهاالسلام)
حضرت فاطمه (علیهاالسلام)فرمود: « ایا فراموش کردید، سخنان رسول خدا را در روز غدیر خم که فرمود :هر که من مولا ورهبر او می باشم ، علی (علیه السلام) نیز مولای اوست ، و ایا فراموش کردید که به علی (علیه السلام) فرمود : یا علی (علیه السلام) موقعیت تو نسبت به من همانند هارون به موسای پیغمبر(صلی الله علیه واله) است .»
تشییع فاطمه(علیهاالسلام)
پس از نماز، امیرالمومنین (علیه السلام) دورکعت نماز دیگر خواند ودستانش را به سوی اسمان بلند کردودعایی خواند. سپس با همان چند نفر که در نماز حضور داشتندتابوت را برداشتند وبه سوی قبر تشییع کردند؛ در حالی که شاخه ای از نخل را برای روشنایی اتش زده بودند وهمراه تابوت حرکت می کردند تا به محل قبر رسیدند.
در هیچ یک از مراحل تجهیز وتشییع بدن مطهر، طبق وصیت صریح حضرت زهرا(علیهاالسلام) دشمنان حضور نیافتند ونتوانستند بربدن دختر رسول خدا(صلی الله علیه واله) نماز بخوانند.
تقسیم کار
سلمان فارسی می گوید: فاطمه زهرا(علیهاالسلام) را دیدم که با دستان مبارک وبا اسیاب دستی گندم را ارد می کند ، جلو رفته پس از سلام ، گفتم: ای دختر رسول خدا(صلی الله علیه واله) خود را به زحمت مینداز ، در کنار شما خدمت کار منزل شما فضه ایستاده است کار منزل را به ایشان واگذار؟
حضرت زهرا(علیهاالسلام) پاسخ داد: رسول خدا(صلی الله علیه واله) به من سفارش فرمود که کارهای خانه را با فضه تقسیم کنم ، یک روز او کار کند وروز دیگر من ، دیروز نوبت اوبود وامروز نوبت من است .
