خواهران مبلغ, مقالات

مقاله هویت زن

برغمدیبسم الله الرحمن الرحیم

  • موضوع:هویت زن در اسلام
  • استاد راهنما:خانم رومینا
  • پژوهشگر:نسرین خلفی
  • پشتیبان:حوزه علمیه فاطمیه سلام الله علیها

♦———————————————————————————-

 


چکیده

تبیین و تدوین شخصیت زن و هویت زنانه در اسلام و دیگر ادیان،نه تنها یکی از بایسته های علمی و اجتماعی روزگار ماست.

   موضوع تحقیق هویت زن در اسلام و اندیشه بشریت می باشد. زن در تاریخ بشریت،نقش مهم و عمده ای در پیدایش تمدن ها و شیوه ها ی زندگی جوامع و تحولات تأثیر گذار تاریخ ایفا کرده است. هر تمده وجامعه ای،گونه ای خاص به زن نگاه می کرده است.اگرچه مرد همواره نقش اول هر اتفاق مهم تاریخی را در ظاهر ایفا می کرده است اما زن ها پشتیبان وبه عبارتی محرک این اتفاق ها بوده اند. با این حال هیچ گاه جایگاه وشأن زن رعایت نشده است.ادیان آسمانی سعی در چنین تحولی داشته اند. دین اسلام بیشترین توجه واهمیت را به حفظ جایگاه و شأن واقعی زنان نموده است. با تمام تأکیدی که این دین درحفظ جایگاه زنان در جامعه نموده است،با این حال گاهی شاهد برخی ناعدالتی ها در این حوزه هستیم. این تحقیق باهدف بررسی هویت زن و وضعیت زن انجام گرفت. در این تحقیق از منابع دست اول ودست دوم جهت کسب اطلاعات استفاده گردیده است. و روش این تحقیق  به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است. به هر حال یافته ها نشان می دهد دین اسلام همواره بر جایگاه و هویت زن تأکید نموده است.

مقدمه

 حقوق و جایگاه زن موضوعی است که دشمنان اسلام تبلیغات کاذب فراوان دراطراف آن به پا کرده اند. مصونیت زن را با محدودیت وی اشتباه گرفتند و رفتار برخی از مسلمین را با قوانین اسلام یکی دانستند وسیمای مهربان اسلام و دست نوازش قرآن و بازوی حمایت مسلمانان  راستین را در دفاع از نوامیس مسلمین ندیدند وتلاش کردند این قشر وسیع و موثر جامعه ی بشری را به مکتب حیات بخش اسلام بدبین سازند، رسانه های گروهی وابزارهای تبلیغاتی غرب، بلندگوی وسوسه های شیطانی شدند وخواستند همچون شیطان که به اغوای آدم و حوا چشم امید داشتند. زنان و دختران پاک دنیای شرق را به خوردن میوه ممنوعه وادارند ولباس نجابت و کرامت را از پیکر آنان درآورند وآنان  را از آسمان ارزش های ملکوتی و صحنه خدمات علمی واجتماعی به لجن زار خود نمایی و خود فورشی وابتذال و هرزگی بکشانند. سوء استفاده از صفای فطری و صداقت اولیه قشر مظلوم زن شیوه ی تاریخی شیطان است. وتقویت و آگاهی و ایمان بانوان بهترین راه مقابله با این نیرنگ ها ی شیطانی است.

الف) جایگاه زن

1. زن در میان اعراب

عرب از همان زمان قدیم در شبه جزیره ی عربستان زندگی میکرد؛سرزمینی که بی آب و علف و خشک و سوزان بود،و بیشتر سکنه ی آن ،از قبائل صحرا نشین و بی تمدن بود.زندگیشان با غارت و شبیخون اداره می شد. عرب از طرف شمال شرقی به ایران واز طرف شمال به روم واز ناحیه ی جنوب به شهر های حبشه و از طرف غرب  به مصر وسودان متصل بودند. عمده ی رسومشان رسوم توحشی ،و در میان آن رسوم ، احیانا ًاثری از عادات روم و ایران وهند ومصر قدیم هم دیده می شود.

عرب برای زن نه استقلالی در زندگی  قائل بود و نه حرمت و شرافتی. تنها حرمتی که قائل بود برای خانه و خاندان بود. زنان در عرب ارث نمی بردند، و چند همسری آن هم بدون حدی معین،جایز بود. همچنان که در یهود نیز چنین بود. همچنین در مسأله ی طلاق ، زن اختیاری نداشت. دختران زنده به گور می شدند. اولین قبیله ای که چنین عملی را مرتکب شد ،قبیله ی بنی تمیم بود،وبه خاطر پیشامدی بود که در آن قبیله رخداد. پیشامد این بود که با نعمان بن منذر جنگ کردند ،وعده ای از دخترانشان به اسارت گرفته شدند ، از شدت خشم تصمیم گرفتند دختران خود را به قتل برسانند و زنده دفن کنند. این رسم ناپسند،به تدریج در دیگر قبائل عرب نیز معمول گردید.عرب هرگاه دختری برایش متولد میشد به فال بد گرفته وداشتن چنین فرزندی را ننگ می دانستند،به طوری که قران می فرماید:« یتوری من القوم فی السوء ما بشر»[1] پدر از شنیدن ولادت دختر ،خود را از مردم پنهان می کرد.[2]

2. هویت زن

اسلام می گوید که زن مانند مرد ،انسان است و هرانسانی ،چه مرد وچه زن ،فردی که در ماده و عنصر پیدایش او دو نفر ،نرو ماده شرکت و دخالت داشته اند،وهیچ یک از این دو بر دیگری برتری ندارد؛ مگر به تقوا.  همچنان که در کتاب اسمانی خود می فرماید: « یا ایها الناس  انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا   ان اکرمکم عند الله اتقاکم»[3]

ای مردم ما شمارا از مرد وزن آفریدیم،وشما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا بایکدیگر شناسایی متقابل حاصل کنید. در حقیقت ارجمند ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. بی تردید،خداوند دانای اگاه است.

خداوند متعال هرانسانی را گرفته شده وتألیف یافته از دو انسان نروماده می داند،که هردو به طور مساوی ماده ی وجود او هستند وانسان چه مرد وچه زن،پدید آمده از مجموع ماده ای است که از آن دو گرفته شده است.

عمل هیچ یک از زن و مرد نزد خدا زایل وباطل نمیگردد،وعمل کسی به دیگری داده نمی شود. «کل نفس بما کسبت رهینه» [4] ؛ هرکس در گرو دست آورد خویش است. نه مانند پیشینیان که می گفتند : گناه زنان به عهده ی خود آنان و عمل نیکشان  و سود وبهره شان مال مردان است!

پس وقتی عمل هریک از مرد و زن –چه خوب و چه بد-به حساب خود او نوشته می شود،و هیچ مزیتی برای کسی جز باتقوا نیست،وا زمراحل تقوا،اخلاق فاضله ،مانند ایمان با درجات مختلفش و عمل سودمند و عقل استوار وپخته و اخلاق خوب وشکیبایی و بردباری است،پس زنی که درجه ای ازدرجات بالای ایمانی را دارد، و یا سرشار ازعلم است،ویا عقلی استوار وپخته دارد،ویا سهم بیشتری از فضایل اخلاقی را دارا می باشد، ذاتاً گرامی تر و از حیث درجه،برتر از مردمی است که هم تراز اونیست؛آن مرد هرکه می خواهد باشد. پس هیچ کرامت ومزیتی جز به تقوا وفضیلت نیست.

3. مظلومیت زن در تاریخ

در ادوار پیش از تمدن،نه تنها زن را از جنس مرد و انسان نمی دانستند،بلکه با وی هم چون یک حیوان بهره برده، برخورد می کردند. فیلسوف معروف فرانسوی دکتر گوستاولوبون می نویسد: « زن را یک مخلوق پست وفرومایه خیال می کردند که فایده ی وجودی اش تنها در خدمت خانه و تکثیر نسل بوده است».[5]

فیلسوف شرق، عارف بزرگ اسلامی مرحوم استاد علامه طباطبایی « قدس سره»  می نویسد:

«در قبائل دور از تمدن مانند وحشیان آفریقا .استرالیا وجزائر مسکونی اقیانوسیه واهالی بومی آمریکای قدیم و غیره، زندگی زنان نسبت به مردان،مانند زندگی چارپایان وسایر جانوران اهلی نسبت به انسان بوده است.

چنانکه انسان از روی غریزه استخدام  به خود حق می دهد که در چارپایان وسایر حیوانات اهلی به هر نحو و برای هرکاری که بخواهد تصرف کند،از پشم وکرک گوشت و پوست و خون واستخوان شیر وسایر منافع آنها استفاده نماید، و آن ها را برای نگهبانی و باربری و کشاورزی و اغراض بیشمار دیگر به کار گیرد،و این جانوران بی زبان از مزایای زندگی و آرمان های حیاتی در خوراک ومسکن واستراحت جفت گیری جزآنچه  انسان راضی باشد،بهره ای ندارند والبته انسا هم جز به چیزهایی که برای زندگی اش سودمند است ومنافاتی با اغراض وی در تسخیر آنها ندارد راضی نخواهد شد. وگاهی کار به گزاف کاریها وزورگویی ها ی عجیبی میکشد که اگرآن حیوان استخدام شده ناظر کارهای خودش بود برایش بسی مایه ی شگفتی میشد، مثلاً بی گناهی، بدون کوچکترین جرمی مورد ظلم وستم واقع می شود وهرچه فریاد میکند کسی به فریادش نمی رسد، وستم کاری بدون هیچ مانعی مشغول تعدی به دیگران میگردد، واز طرفی یک حیوان، بدون هیچ استحقاقی در راحت ترین ولذیذ ترین وضع زندگی خویش به سر می برد مانند حیوان نری که برای جفت گیری آماده شده واز طرفی دیگر،حیوان بارکش اسب آسیاب باید بدون هیچ گناهی دائماًرنج ببرد.

حیوان بیچاره از حقوق حیاتی بهره ای ندارد جزآنچه را انسان از حقوق خودش بشمارد، ودراین صورت اگر کسی به آن تعدی کند از اینکه به ملک مالکش تعدی نموده مورد مواخذه قرار می گیرد نه از نظر اینکه به حیوان بی گناهی تعدی کرده است وهمه ی این ها روی این اصل است که انسان، وجود حیوانات را تبعی و طفیلی وفرع وجود خویش میداند.»[6]

4. آیا زن از آن مرد است

حیات زنان هم در میان قبائل وحشی نسبت به حیات مردان یک زندگی تبعی به شمار میرفت و اعتقادشان این بود که زن برای مرد خلق شده است، وبه طور اجمال زن در وجود وزندگی تابع مرد بودو هیچ گونه استقلالی از خود نداشت. مادامی که ازدواج نکرده بود پدر ،وبعد از ازدواج شوهر ولی مطلق او بود. مرد می توانست زنش را به هرکس بخواهد بفروشد ویاببخشد!  یا او را برای فرزند آوردن وخدمت کردن قرض بدهد!و می توانست به هر نحوی بخواهد او را مجازات کند وحتی او را بکشد!ومی توانست رهایش کرده و او را به حال خود بگذارد  بمیرد یا زنده بماند!  ومی توانست او را مانند گوسفندی بکشد وگوشتش را بخورد بخصوص در هنگام قحطی و میهمانی!   اموال و حقوق زن هم در خرید و فروش وداد وستد متعلق به مرد بود .

بر زن لازم بود که هر امری راپدر یا شوهرش می کند اطاعت نماید ودر هیچ کاری استقلال نداشته باشد، و تمام امور خانه داری و بچه داری و کلیه ی  احتیاجات زندگی مرد را متحمل شود. باید از کارها سخت ترین آن ها را مانند باربری وگل کاری وغیره انجام بدهد،واز صناعات وحرفه ها پست ترین آنها را پیشه نماید، و کار به جایی رسیده بود که زن می بایست پس از وضع حمل بلافاصله پی وظایف خدمتکاری می رفت و مرد چند روزی به جای او مانند بیماری بر بستر می خوابید و خود را مداوا می کرد!

ب) هویت زن هویت جامعه

1. شأن ومنزلت زن

زن در جاهلیت پیش از اسلام،در بد ترین دوران عمر خودبه سر می برد در سرزمینی که برای زنان حقوق طبیعی و شوون انسانی قائل نبودند. نور اسلام درخشیدن گرفت وزن را ازافکار جاهلی خلاصی بخشید و او را به عروج ملکوتی و افق های روشن نائل گردانید. آری،زن حقیقتی است که در طول تاریخ فراز و نشیب های فراوانی را تحمل کرده واز زنده به گور شدن تا خدایی شدن را به خود دیده است.

آنگاه که اسلام درآسمان تاریک جاهلیت درخشید به زن عزت بخشید فرزند دختر را حسنه و برکتخواند.[7]    و زنان را ریحانه معرفی کرد.[8] زن غیر از حقیقت انسانی ، چهره های مختلف دیگری را نیز در خود نهفته دارد که باید آن جلوه های مختلف کشف وآن صورت های گوناگون هویدا شود. تا آن گونه که هست، شناسایی و معرفی گردد.

2. حیا وعفت ،اساس حفظ عزت وشخصیت

زن جامعه ی اسلامی ، با آگاهی کامل از شخصیت والای خویش و با علم به مسائل ضروری زندگی در بعد معنوی و مادی،و با شناخت دنیا وفرهنگ خود باید به پاسداری از اصیل ترین فضیلت،یعنی حیا و عفت بپردازد و در پرتو آن، سعادت دنیا وآخرتش را تأمین کند.  هیچ عامل معنوی چون حفظ حیا وعفت در سعادت زن موثر نیست. ظهور فعلی این ویژگی ها در زنان، اساس حفظ عزت وشخصیت انسانی است. امیر مومنان علی(علیه السلام) درباره ی این دو صفت انسانی فرموده اند: حیا،کلید هرخوبی[9]و عفت، منشأهرخیری است.[10]

3. الگو در قرآن

قران کریم،پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) را الگو وانسان کاملی معرفی می کند.[11]و در این جهت میان زن و مرد فرقی نیست ولی خلق وخوی ویژه ی زنانه و احساسات لطیف وعواطف رقیق زن ومسولیت هایی که در نظام آفرینش بر دوش او نهاده شده،ایجاب میکند که زنان نیز الگوی کامل و اسوه­ای بی بدیل از جنس خود داشته باشند تا بتوانند آنچه را از زن انتظار می رود وقران وسنت نیز آنها را تأیید می­کند درسیره­ی اخلاقی،  اجتماعی و خانوادگی او تبلور یافته بنگرند وبه او تأسی جویند.

زهرای مرضیه (سلام الله ) نسخه ی وجودی پیامبر اکرم( صلی الله علیه وآله ) است ولی در این نسخه ی وجودی، مسائل بیشتری برای زنان تبلور یافته که در عرصه ی خانواده وقلمرو اجتماعی مفیدتر و آمرزنده تراست.[12]

4. الگوی زنان امت اسلامی

امت اسلامی،همواره زنانی تربیت کرده که شایسته است الگوی دیگران باشند.زنان مسلمان معاصر از این الگوها کم ندارد:چرا که زنانی از بستر تاریخ برخاسته اندکه بشریت به وجود آنان افتخار می کنند و امت اسلامی از داشتن آنان به خود می بالد. ولی همه ی این ها باید به یک الگوی مطلق منتهی شودکه کسی جز دخت والا گهر پیامبر ( صلی الله علیه وآله ) ومادر حسین و زینب قهرمان وام کلثوم نام اور نیست او کسی است که یازده امام معصوم که الگوهای کامل همه ی انسان ها هستند، از نسل پاک اویند وجز او ، کسی شایسته ی چنین مقامی نیست. آری، اگر زهرا نبود،راه بی نشان بود وزنان خداجوی ، سرگردان وگمراه می ماندند.[13]

5. مقام زن در فرهنگ وحی

زن در فرهنگ اسلامی ما،مظهر قداست و پاکی وموجب خیر و برکت شناخته شده و ارزش واحترام فوق العادده ای برخوردار است هویت زن هویت جامعه است ودر وافع ارزش گذاشتن به زن و کمالات وخدمات بی پایان او، ارزش نهادن به همه ی جامعه است.این ارزش قائل شدن برای زن،فقط در دین مبین اسلام نیست وبه طور کلی در فرهنگ وحی، از زن به عظمت یاد شدده است برای نمون می توان به داستان حضرت مریم اشاره کرد. مریم مقدس،تجلی گاه  بکلی از بزرگترین اعجازهای آسمانی معرفی می شود و وجود  عیسی( علیه السلام) یکی از تجلیات کمال روحانی این زن به شمار میرود.

مریم،باتقوا ودرایت بود ولحظه ای از توجه به پروردگارش باز نمی ماند بر اساس همین فضائل، آغوشش

مهد پرورش عیسی مسیح گردید[14]

6. حجاب تدبیر آفرینش

اسلام که زن را گوهر گران بهای هستی می داند. حجاب را همنچون صدف،بهترین وسیله برای حفظ و ثبات شخصیت او معرفی کرده است.اسلام مقام زن را در جامعه بالا برده وبرای ترقی وسعادت او، خدمات شایان و قابل توجهی انجام داده است .حجب وحیا که از ویژگی های فطری زن است تدبیر نیکوی آفرینش برای حفظ و موقعیت زن دربرابرمرد است. زنان مسلمان در پرتو پوشش وحجاب اسلامی، نقش سازنده خود را ایفا نموده اند

7. نقش زن در فرهنگ  جامعه

فرهنگ جامعه که برآیند ارزش ها،اندیشه هاوخواست های یک ملت است،به میزان وسعت واعتبارش همواره درمعرض  آفات گونگونی بوده است.در اغلب جوامع از جمله ایران قبل از انقلاب زنان به عنوان هدف، ابزار و موضوع اصلی این آفات بوده اند.در واقع زنان به جهت تأثیر گذاری عمیق وگسترده ای که می توانند در سطوح مختلف جامعه داشته باشند به عنوان بهترین راه جهت انتقال آفات فرهنگی انتخاب می شوند و از ویژگی های جسمی، عاطفی و نقش اجتماعی بانوان برای تهاجم به فرهنگ سوء استفاده می شود.

در این زمانه حساس،این بر عهده ی زنان ایرانی است که به وظیفه ی حیاتی خود در مقابل این آفات آگاهی یافته و با پیروی از رهنمود های بزرگان دین به آن عمل کنند.

8. موقعیت زن ایرانی

زن ایرانی در مقایسه با وضع زن در جهان امروز،بهترین موقعیت را درحرمت گذاری به حدود و حقوقش دارد و واقعیت های افتخار برانگیزی چون مشارکت های بی نظیر سیاسی واجتماعی که همه به برکت انقلاب و اسوه گیری از وجود گران قدر حضرت زهرا(سلام الله علیها) به دست آمده،به طور انکار ناپذیری موید و گواه آن است.[15]

انقلاب شکوهمند اسلامی ایران،حرکت زنان و نهضت موثر آنان را در میدان های مختلف فرهنگی، سیاسی و علمی به عنوان یکی از بهترین  شاخص های انقلاب عظیم اسلامی اعلام داشته و بسیاری از شکوفایی های جامعه را در پرتو حکمت وحرکت خردمندانه وهوشیار زنان جامعه اسلامی معرفی می کند.[16]

9. حضور اجتماعی زنان

تردیدی نیست که حضور اجتماعی زنان وفعالیت آن ها در عرصه های سیاسی به خودی خود،نه تنها ممنوع نیست بلکه مطلوب هم هست؛ مگر اینکه به وظایف خانوادگی زنان لطمه زده وجنبه های اصیل مادری و همسری آن ها را به خطر اندازد زن مسلمان امروز، باید خطبه ها و خطابه های زهرا و زینب(سلام الله علیها) را که در شرایط سخت روحی ایراد کرده اند،نه یک بار بلکه بارها وبارها بخواند تامتوجه شود که الگوها ی واقعی زن مسلمان، چگونه در کنار وظایف مادری وهمسری، به بیان حقایق پرداختند وراز ورمز زندگی معنوی زن را آشکار ساختند.زن مسلمان امروز، با داشتن الگوها ی برجسته ای چون زهرا و زینب( سلام الله علیها) باید در مسائل سیاسی و اجتماعی بی تفاوت نبوده و وظایف خویش را با پاس داشت از وظایف مادری و همسری انجام دهد.[17]

10 . خانواده،جامعه

بی تردید سعادت هرجامعه، در گرو سعادت خانواده ی آن است.خانواده، کانون پرورشی نسل آینده است وزن در خانواده،مرکز اصلی مهر وعاطفه می باشد.کمبود عواطف در جامعه زندگی افراد را خشک و بی روح می­کند و نسل بعد را روز به روز از سعادت فردی واجتماعی دور می سازد.

امام خمینی(ره) که با قیامش، حیاتی دوباره به شخصیت زن ایرانی بخشید.در پیامی زن را به عنوان مربی صلاح وفساد جامعه معرفی می فرماید:  نقش زنان در عالم از ویژگی هایی خاص برخوردار است .

صلاح و فساد یک جامعه از صلاح وفساد زنان در آن جامعه سرچشمه میگیرد.زن یکتا موجودی است که می­تواند ار دامن خود افرادی را به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان جامعه به استقامت و ارزش های والای انسانی کشیده شوند ومی تواند برعکس آن باشد.[18]

ج) زن در اندیشه ی بشر

1. زن عنصر گناه و شیطان کوچک

” زن مورد لعن ابدی خدا قرار گرفته است، زیرا گناه از زن آغاز شد وبه وسیله ی زن است که ما می میریم.” !!

گفته ی بالا گوشه ای از بینش اعتقادی یهودیان درباره ی زن می باشد که وی را موجودی پست و سبب همه ی بدبختی ها تلقی می کنند، وبر این عقیده اند که اولین کسی که میوه ممنوعه را خورد و مرتکب گناه شد، زن بود وسبب اخراج حضرت آدم ( علیه السلام) نیز از بهشت،حضرت حوا بوده است.

2. زن مسوول گناهان

مسیحیت هم مانند یهودیت، زن را مسوول گناه کاری دانسته اند.در سفره ی پیدایش جمله11و 12 چنین می خوانیم: «زنی را که تو به من دادی تا همراه من باشد، از میوه آن درخت به من داد و من آن را خوردم.»

بنابراین باعث سقوط آدم،حوا گردید ودر حقیقت او مسوول گناه کاری بشر است وخدا ناگزیر شد تا تنها پسرش را به نام عیسی مسیح بفرستد تا به دار آویخته شود وبا خون خودش گناهان بشر را که زن مسوول آن است،بشوید!!

هندوها، علاوه براینکه حتی حق حیات برای زن قائل نبوده ونیستند، معتقدند که این فقط روح گناه کار است که به صورت زن، متولد می شود.[19]

از دیدگاه بوداییان نیز، طبق گفته ی مورخ معروف وستر مارک « همه ی زن ها دام های اغواکننده و فریبنده ی شیطان  هستند که برای مردها گسترده ونیروی فریبندگی در نهاد زن ها با خطرناک ترین شکل مجسم شده است به طوری که مرد ها را شیفته وفریفته ی خود می سازند وهمین فریبندگی زن ها است که فکر عالمی را کور می کند .»

به هرحال این نظریه ی سخیف وناآگاهانه در میان اقوام وملل وبه اصطلاح صاحبان ادیان، شایع گشت که

شیطان  یا مار حوا را فریفت وسپس حوا آدم را به گناه وادار ساخت.

ترتولین مقدس به زن ها می گوید: «آیا می دانید که هریک از شما حوایی هستید؟مجازات خدا برجنس  شما تا این زمان ادامه دارد، در این صورت شرارت بالضروره باید باقی باشد، شما زن ها دروازه های شیطان هستید، شما کسانی هستید که از آن درخت ممنوع میوه چیدید،شما هستید که قانون الهی را شکسته اید، شما کسانی هستید که آدم را فریفته اید آن هم هنگامی که شیطان هنوز حمله نکرده بود، شما هستید که با آن سهولت، صورت خدا را در نهاد بشر،ضایع وفاسد کرده اید!بدبختی ومرگ مربوط به شما است و حتی  مرگ پسر خدا مربوط به شما است.[20]

3.  زن وجودی ناقص

در یونان

 ” یونانیان، عموماً زن را یک مخلوق بسیار پست وفرومایه خیال می کردندکه فائده ی وجودیش فقط خدمت خانه وتکثیر نسل بوده است، واگر از یک زن بچه ی ناقص الخلقه ای به دنیا می آمد او را به قتل می رساندند.”

   « مسیوتروپ نیک» می نویسد: « اسپارت» اگر از یک زن بدبختی چنین امیدی نبود که از وی سرباز قوی پنجه ای به وجود بیاید،آن زن را اعدام می نمودند…زمان اوج تمدن یونان هم غیر از زنان نوازنده و سازنده، به  هیچ زنی احترام نمی کردندو به همین جهت غیر از زنان طبقه ی مزبور در هیچ طبقه هم،رسم آموزش و پرورش و تعلیم وتربیت جاری نبوده است.!

در رم

   در نظر رومیان،زن مظهر تام شیطان و انواع ارواح موذی بود که باحیله ونیرنگ خویش، همیشه دامی در راه صید دلها و عقل ها و انحراف مغز ها در دست دارد به همین جهت از آزردن او کوتاهی نمی کردند و حتی از خندیدن و سخن گفتنش جلوگیری می کردند،زنا ن رومی به عنوان« اشخاص» نبودند بلکه «اشیاء» به شمار می آمدند.[21]

 در هند وایران

   در هند و ایران باستان نیز زن وضع رقت باری داشت تا آن جا که از وحوش و بهائم کمتر به شمار می آمد، در این دو کشور هم نژاد، مانند سایر نقاط جهان در آن زمان، زن هم چون اسیر و برده بود… و زنان اهدائی و پیشکشی معمولاً ار گرجستان و لار ستان تهیه می شدند!   و تجارت عمده ی آنان  زنان زیبا روی کلشیری وگرجی بود،تنها از یک ناحیه کلشید،سالانه متجاوز از دوازده هزار زن صادر می گردید، زیرا خرید و فروش زن در آن جا قانونی بود…[22] خسرو پرویز،بیست و سومین پادشاه ساسانی، در کاخ مخصوص فقط سه هزار زن داشته که اینان علاوه بر دختران زیبا رو ومطرب ها و آواز خوان ها ورقاص ها ی مخصوص بودند.[23]

  در تمدن چین

  در کتاب های مذهبی چینی ها، زن ها آبهای درد آلودی نامیده شده اند که نیکبختی و ثروت را میشویند. مرد هروقت می خواست، می توانست اورا مانند کنیزی بفروشد،زن پس از آن که بیوه میشد در حکم مالی  بود متعلق به خانواده ی شوهر وبه هیچ وجه امکان نداشت بتواند دوباره شوهر کند  وبا تمام این حقارتها در حکم برده ای بود که حق حیاتی از خود نداشت و شوهر می توانست او را زنده به گور کند و تا سال 1937 در چین دو میلیون دختر کنیز وجود داشت.

   از همه عجیبتر وفجیعتر اینکه تا چندی قبل برای کفش دختران چینی در آن کشور قالبهای فلزی مخصوصی ساخته بودند واجازه نمی دادند که پای دختران از حد معینی بیشتر رشد کند، به همین جهت پای زنان چینی نمی توانست به حد رشد طبیعی برسد، بلکه بایستی کوچک و فشرده بماند…

و بالاخره زن در نظر مردان چینی،شرّی ضروری،وسوسه ای طبیعی،مصیبتی مطلوب،خطر خانگی،جذبه  ای مهلک و آسیبی رنگارنگ بود.[24]

4.  غرور و خود خواهی مرد

    ناظم نظام احسن،تنظیم زیبایی کرده است واگر خوب بنگری چیزی جز زیبایی نخواهی یافت واین غرور و خودخواهی که بگوییم چرا شقایق ها به این اندازه خوشرنگ وزیبا هستند؟ چراتوجه مرا جلب می کنند؟ چرا ارغوان، گل سرخ و یاسمن،در میان گیاهان به این اندازه جلوه  دارند؟چرا اینقدر خوشبو هستند که باید من بروم ویک دامن بچینم؟ این گناه گل است که زیباست یا گناه تو که نمی گذاری زیبا، زیبا بماند؟و با تجاوز گری آن را پژمرده وافسرده ونابودش می کنی؟توخود را دریاب و زیبایی را تحقیر نکن،توخود بدان که چگونه وچه کسی باید از گل بهره ببرد؟اگرچنین کردی هرگز گل های معصوم را گنه کار فرض نخواهی کرد. تو حداقل مثل«بابا» باش واز دیده ودلت فریادبکش نه از آنکه ددیده ات می بیند ودلت یاد میکند، اگر دیده ودل را انسانی ساختی،راحت هستی و نیاز به فریاد هم نداری. این از انانیت و خودخواهی انسان است که بنفشه ولاله را گنهکار بداندوآن ها را مقصر بشماردکه چرا بنفشه معطر است ونشاط آور وچرا لاله خوشرنگ،زیبا،پرمعنی،و باب خوی است؟ تواگر مبتلابه بیماری زکام هستی وبوی خوش گل به مشامت نمی سازد،خود را معالجه کن وبه رائحه ی گل بد مگو که اگر خودر امعالجه کنی وبا دیده ومشام سالم به گل بنگری وبو کنی وتقوای دل و دیده داشته باشی،آن گاه هرچه را می بینی خوب و زیبا می بینی و در مقابل ناظمش کرنش و تواضع می کنی و تبارک الله احسن الخالقین می گویی.

ومن الله التوفیق

پایان

نسرین خلفی

  • کپی برداری بدون ذکر منبع جایز نمی باشد.
  • لطفاٌ توجه فرمایید:تغییر نام نویسنده به شخص دیگر شرعاً وقانوناً جایز نمی باشد.

منابع مطالب:


[1] نحل/16

[2] محمد حسین طباطبایی،زن در اسلام،ص33-34

[3] حجرات/13

[4] .مدثر/38

[5] تاریخ تمدن/ص519

[6] تفسیر المیزان،ذیل آیات 228-243بقره.

[7] بحار الانوار،علامه مجلسی،ص26،جلد78

[8] وسائل الشیعه،ص168،جلد2

[9] شرح غررالحکم،ص306و168

[10] همان ص93

[11] احزاب/22

[12] احمد بهشت،فصلنامه ی کتاب زن،ص26

[13] همان،ص27

[14][14] خلیل خلیلیان،سیمای زنان در قرآن،ص66

[15] مهدی سویزی،فصل نامه کتاب زنان،ص7

[16] عبدالله جوادی آملی،زن در آیینه جمال وجلال،ص235

[17] احمد بهشتی،فصل نامه کتاب زن،ص24

[18] پیامی در تاریخ،25فروردین،تبیان،ص68

[19] مانو/جمله140

[20] نقل از دکول توفیمارانون

[21] اسلام وعقاید وآراءبشری،ص30

[22] همان

[23] تاریخ طبری

[24] تاریخ ویل دورانت،عصی ایمان،جلد3،ص405

author-avatar

درباره بسیجی

حب الحسین رشته تحصیل ماست. دانشجوی کارشناسی ارشد شیعه شناسی-کلام... طلبه سطح سه حوزه http://karbala-2.kowsarblog.ir/

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *