آیا عطش ظهور در دلت شعله ور شده است؟
نهم ربیع الاول فرا می رسد و همه خودشان را برای جشن آماده می کنند. ما هم به تبع جامه ای که در آن زندگی می کنیم، منتظریم که این روزفرا برسد تا همرنگ و هم صدا با دیگر محبّان اهل بیت(ع)، کوچه ها را چراغانی کنیم، حجله ی امام زمان برپا کنیم، در جشن هایی که مولودی خوانده می شود شرکت کنیم و شاد باشیم از اینکه در جشن آغاز امامت اماممان شرکت کرده ایم. در سال های اخیر به خاطر رغبت فراوان و احساس مسئولیت نسبت به اینکه من هم باید برای امامم کاری انجام بدهم و دستی بر آتش داشته باشم، با چند نفر از دوستانم در هیئت متوسلین به حضرت فاطمۀالزهرا(س) هر سال در حیاط مسجد جامع حجله ی امام زمان برپا می کردیم، برای طرح سیصد و سیزده هزار صلوات ثبت نام می کردیم، اطراف مسجد را آزین بندی می کردیم و برای شب میلاد و آغاز امامت ، سخنران و مداح دعوت می کردیم. در پایان مراسم هم به همه شربت و شیرینی تعارف می کردیم و می گفتیم الحمدلله که امسال هم جشن با شکوهی برپا شد و به اصطلاح در حریم اهل بیت(ع) آبروداری کردیم.
اما آخرین سالی که در چنین حال و هوایی سیر می کردم ، بعد از اینکه با کمک دوستان، وسایل را جمع و جور کردیم، اصلاً درون خودم احساس شادی و رضایت نمی کردم و مدام یک نهیب درونی آزارم می داد. احساس می کردم تنها راهی که می تواند نجاتم دهد، تفکر و تعقل پیرامون این موضوع است که آیا آنچه را که انجام داده ایم مورد رضایت و خواست امام(ع) بوده است؟ با خودم فکر کردم که اگر امام روی این برنامه ها نظر دارند، چرا حتی اختلافات بین دوستان برطرف نشد؟ چرا مردمی که هر سال در این جشن شرکت می کردند، قبل و بعد از این برنامه ها هیچ تغییری نکردند؟ اگر به قائم آل محمد(ص) می پرداختند، چرا هیچ قیامی درون وجودشان به پا نشد؟ چرا در این مدت هیچ تحولی در من ایجاد نشد و اگر نسبت به سال گذشته ام بدتر نشده باشم، بهتر نشده ام؟ چرا هنوز رفتارهایم تغییر نکرده است؟ چرا عطش ظهور مولایم هر لحظه درون وجودم شعله نمی کشد؟ و چندین چرایی دیگر… .
هر چه با فطرتم دنبال می کردم، اصلاً رضایت و خواست امام را در این کارها نمی دیدم. تا اینکه دوستی مرا متوجه این موضوع کرد که بجای کوچه و خیابان محلّه و شهرمان، بیائیم کوچه و خیابان دلهایمان را برای امام چراغانی کنیم! تا کی می خواهیم برای امام زمان(عج) جشن آغاز امامت بگیریم و آنطور که خودمان می خواهیم و دوست داریم، در قبال ایشان رفتار کنیم؟! کی می خواهیم رفتار شیعی را جایگزین رفتار محبّانه کنیم؟! آنقدر با فهم و خواست خودمان پیش رفتیم، تا اینکه افسار حبّمان را نیز به دست شیطان سپردیم و او ما را به هرسمتی که می خواهد می کشاند! در حالی که برای امام جشن می گیریم، از امام غافلیم! در حالی که برای امام شادی می کنیم، از امام غافلیم! در حالی که به زعم خودمان داریم به اماممان می پردازیم، حجابهای درون وجودمان را در مقابل نور امام(ع) قطورتر می کنیم! به جای اینکه به اصلاح ایمانیّات، تفکرات و اخلاقیات و رفتارهایمان بپردازیم، خودمان را مشغول انجام یکسری رفتارهای کم قیمت کرده ایم! شیعه کسی است که به دنبال برپایی ظهور مولایش باشد، نه اینکه دست به زانو بنشیند به امید اینکه روزی مولایش ظهور کند. شیعه ی حقیقی کسی است که آنچنان ابعاد وجودی اش بر اساس خواست امامش شکل گرفته، که هیچ تاریکی و حجابی در مقابل نور امام درون وجودش نیست؛ مانند سلمان(ره) که امام(ع) به ایشان می فرمایند: « یا سلمان إنّ غائبنا لم یَغب » ؛ یک شیعه ی حقیقی اول به دنبال ظهور امام درون وجود خودش می گردد!
با خودم فکر کردم که چگونه می توانم کوچه های دلم را برای امام چراغانی کنم! مگر می شود بدون اتصال به منبع نور، چراغی را روشن کرد؟! مگر بجز امام در عالم نوری هست که بتوانم با اتصال به آن ، وجودم را نورانی کنم؟! اگر حتی یکی از ایمانیّات من جزء ایمانیات مهدوی باشد، همان یک ایمان می شود چراغی که وجودم را روشنی خواهد بخشید! پس تا ایمانیاتم، تفکراتم، اخلاقیاتم و رفتارهایم مهدوی نباشد، هیچ چراغی درون وجودم روشن نخواهد شد و هیچ تاریکی و ظلمتی از وجودم رخت بر نخواهد بست !!!….
خدایا ایمانیّاتمان را ایمانیّات مهدوی قرار بده!
خدایا تفکراتمان را تفکرات مهدوی قرار بده!
خدایا اخلاقیاتمان را اخلاقیات مهدی قرار بده!
خدایا ما را جزء برپا کنندگان ظهور مولایمان قرار بده!
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم
سلام وعرض ادب احسنت بر شما خیلی جالب بود.موفق باشید. 😛