مقالات

طلبگی چرایی؟؟ چگونگی؟؟

7بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:

شمع محفل یاران خدا

طلبگی چرایی؟؟ چگونگی؟؟

نگارنده:

حامد اسماعیلی مهر – پاییز 92

کلیدواژه:

 شمع،تلخی،اسلام ناب،سطحی نگری،تک روی،عمق دل

دانلود فایل PDF این مقاله ———————————–

مقاله دوم 


مقدمه:

                     دوست  دارم  شمع  باشم  تا  بسوزم               روشنی بخشم به جمعی وخودم تنها بسوزم

طلبه یعنی بصیرت ،بینش؛طلبه یعنی عاشق دل سوخته ؛طلبه یعنی درمان دردهای روح های تشنه؛طلبه یعنی شور وعشق؛طلبه یعنی عزت وسربلندی و افتخار؛طلبه یعنی شمعی که باسوختن خود محفل یاران خدا را روشنی می بخشد وبا خون خود،درخت تنومند اسلام را در میان مسلمانان آبیاری می کند؛طلبه یعنی پرچم دار اسلام…

طلبگی مسیر پرچم داری اسلام است وپرچم اسلام را کسی به دوش می کشد که بصیرت و بینشی نافذ وبرّنده داشته باشد واهل صبر وبردباری واستقامت باشد.

حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:  “الا لا یحملون هذا العلم الّااهل البصر واالصبر”

آگاه باشید که این پرچم را جز بینایان وبردباران بر دوش نمی کشند.

خداوند به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید: « استقامت کن وکسانی که با توهستندواز توتبعیت می کنند»

«آنان را (به سوی همان آیینی که به تو وحی شده) دعوت کن وهمانگونه که مأموری استقامت کن »

طلبگی مسیری است که مراحل وآفات ولوازم وروشهایی دارد که طلبه بدون طی آن مراحل ودوری گزیدن از آن آفات،به قلّه رفیع طلبگی نخواهد رسید.  برآنیم که بنگاریم اما فکرمان قاصر ودستمان کوتاه تر ازآن است که دراین موضوع خوب بنگاریم اما با این وجود در حد توانمان قلم فرسایی می کنیم.

الف:چرایی؟؟؟

  تعریف از مقدمه برآمدو به همان اکتفاوتفصیل را به ما بعدحواله می دهیم.

مردم در هر صورت سختی ها وتلخی ها ی زندگی را میچشند واز شیرینی ها ولذتهایش بهره های خود رامیبرندوشب و روز وماه وسال و عمر خود را می گذرانند،اما هر کس به گونه ای می چشدو بهره میبردو به وجهی می گذراند. سوال این جاست که چرا این تلخی ها را بچشیم؟چرا چنین بهره هایی را ببریم؟و در حقیقت چرا زندگی کنیم؟چگونه بچشیم؟چه بهره ای ببریم؟چگونه بگذرانیم ؟چند روز عمر خود را؟

جواب این چرا ها وچگونگی ها در پشت یک سوال دیگر است وآن این است که انسان چیست وکیست؟ازکجا آمده و به کجا می رود؟ زکجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟ به کجا میروم آخر ننمایی ووطنم؟

    بدبختی های بشر امروز در پاسخ ندادن به این سوالات نهفته است تنها راه نجات ازآنان،در پاسخ دادن به این سوالات است.

رهبرسیاه پوستان آمریکا گفت:«ما فرا گرفته ایم مانند پرندگان در اسمان پرواز کیم ومانند ماهی ها در دریا شنا نماییم ولی هنر ساده ای را که به کمک ان می توانیم مانند برادر با هم زندگی کنیم فرا نگرفته.»

واو به نقل از نویسنده ی شرقی می گوید:«شما می گوییدهزاران ماشین کارهایتان را انجام می دهند، ولی همیشه مشغول کار هستید.هرچه ماشین هایتان زیاد تر می شوند، خودتان خسته تر، مضطرب تر، عصبانی تر وناراضی تر می گردید.هر چه داشته باشید، بیشتر می خواهید وهر کجا که باشید.می خواهید به جای دیگر بروید.

سؤال خداوند:برای انسان چه سودی که بردنیای چیز های خارجی –هواپیما، برق،اتومبیل،تلویزیون رنگی-مسلط شود، اگر حقیقت درونی خود را در این را از دست بدهد؟

این چیستی وکیستی وچرایی وچگونگی را دین به انسان پاسخ می دهد ویگانه دینی که به طور کامل وبابینش وبرنامه ای جامع وصحیح می تواند پاسخ این سوالات را بدهد،دین مبین اسلام است؛اگرپاسخشان را یافتیم به جای تحمل تلخیها ،با عشق باآنها مبارزه می کنیم وازآنها استقبال خواهیم کرد وبا پاسخ این سوالات به زندگیمان وشیرینی ها وتلخی های آن جهت می دهیم.در حقیقت،جواب این سوالات است که به زندگی انسان معنا وجهت می دهد ودر غیر این صورت زندگی انسان پوچ و بی معنی خواهد بود.

 دین را پیغمبران به وسیله ی وحی دریافت کردند ودر توان خود آن را به مردم رساندند ودر میان  مردم به ودیعه اش گذاشتند ودر نبودپیغمبران این مسوولیت عظیم به عهده ی ائمه معصومین (علیهم السلام)است ودر زمان غیبت امام عصر عجل الله تعالی فرجه شریف بار این مسوولیت خطیر را طلبه ها به دوش می کشند.

 بنابراین معلوم شد که طلبه و مسیر طلبگی است که در زمان حاضر باید با استخراج دین  اسلام از منابعوبا توجه به شرایط و نیاز زمانه ،آن را به جا وبه موقع به دست تشنگان آن می دهد و به زندگی آنان معنا و مفهوم می بخشد.

ب)چگونگی؟؟؟؟

     برای چگونه طلبه شدن وموفق شدن در مسیر طلبگی ،بایدمعیارهای متفاوت وآگاهی متضادی رامورد توجه ودقت قرار دهیم ،تا هم خوب آن ها وفق دهیم.چون چیستی طلبگی با چگونگی اش پیوندی ناگسستنی داردما هردو را تلفیق داده ایم .با فهم قاصر خود به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم.

  1.شناخت مسیر:

 شناخت مسیر طلبگی وجهه های متعددی دارد از جمله:

1.1شناخت اهداف:

     اولین قدم شناخت این است که طلبه اهداف طلبگی را به درستی بشناسدو در میان آن هاسردر گم وسرگردان نشود .هدف طلبگی یک هدف مقدس است که هرکسی نمیتواند چنینی هدفی را آرمان خود قراردهدو هرکسی هم به آن نخواهد رسید .

معرفت درّگرانی است به هرکس ندهند                           پرطاووس قشنگ است به کرکس ندهند

  آرمان و هدف طلبه و مسیر طلبگی یکی شناخت درست از اسلام و به تعبیر قرآن،فهم عمیق از دین است.ودیگری ابلاغ و رساندن آن به فکر و اندیشه و قلب مردم و در آخر تلاش برای اجرای آن در میان مردم است.خدا وند متعال در قرآن می فرماید: «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ »122 توبه.

«چرا ازگروهی ازآنان،عده ای کوچ نمیکنند تا به طور عمیق دین خد ا را بشناسند وزمانی که برگشتندقومشان را بترسانند وانذار کنند؟امید است که آنان بترسند»

این آیه قرآن به دو هدف بزرگ طلبگی اشاره میکند و هدف سوم را نتیجه ی هدف و مرحله ی دوم قرار می دهد.

  2/1.شناخت سنگینی مسوولیت

    طلبه بزرگترین و سنگین ترین مسوولیت اجتماعی را به عهده دارد، جگر شیر نداری سفر عشق مرو.

جهاد سه نوع است:

1.جهاد اصغر :جهاد نظامی با دشمنان اسلام

2.جهاداکبر :جهاد با نفس امّاره و مبارزه با نفس حیوانی خویش.

3.جهاد کبیر:همان جهاد فرهنگی برای مبارزه ی دامنه دار با موانع سدّاسلام و مسلمین.

جهاد کبیراصطلاحی قرآنی است که خداونددر قرآن کریم به آن اشاره کرده است:« وبا قرآن با آنان جهادی کبیر انجام بده » 

از اینکه قرآن لفظ «کبیر» را برای این نوع جهاد فرهنگی انتخاب کرده فهمیده می شود که جهاد کبیر همیشگی است.جهاد کبیر ضامن بقای دو جهاد دیگر است.البته به نظر من،جهاد کبیر همان جهاد اکبر است اما جهاد اکبرشخصی ومحدود به شخص است اماجهاد کبیر در عرصه ای گسترده تر ودر سطح اجتماع تحقق پیدا میکندوجهاد کبیر شقه ای از خصوصیات جهاد اصغر را هم دارا است.

طلبه ،مرد میدان جهاد کبیر است،که وجود خود را برای این جهاد ارزشمند همیشگی وقف کرده است،وقف مبارزه با جهل و نادانی و خرافات؛وقف مبارزه با فقر  فکری؛وقف مبارزه با فقر اقتصادی؛وقف مبارزه با حق کشی ها و ظلم وستم های همه جانبه،وقف مبارزه با رفاه طلبی و دنیا طلبی و دنیا پرستی،وقف مبارزه با کج اندیشی های موجود،وقف مبارزه با موانع رشد انسانیت وخلاصه وقف مبارزه با هرآنچه که با دین اسلام وفرهنگ اسلامی درتضادو تناقض است ودر آخرتلاش برای جایگزین کردن فرهنگ وروح دین اسلام  به جای این فرهنگ های غلط که یا صادر شده از غربند ویازاده ی سنت های عقب مانده ی کهن و یاد زاده ی تعصب های کور و کج اندیشی های موجود.

     باپیروزی انقلاب اسلامی وبا وجود نعمت بزرگ جمهوری اسلامی ایران،مسوولیت طلبه و روحانی دو چندان می شودوعزمی راسخ وهمتی مضاعف وکوششی چند برابر واستقامتی هم چون کوه می طلبد .

آیة الله مصباح (حفظه الله) می فرمایند: ویژگی بارز انقلاب ما ،اسلامی بودن آن است وحافظ اسلامی بودن آن روحانیت می باشد.

باز می فرمایند:انقلاب ما خون بهای هزاران شهید مسلمان پاک باخته است،اگرکسانی نباشندکه اسلامی بودن آن را حفظ کنند،خون آن ها به هدر میرود.      

پس این طلبه و روحانی است که باید ار ارزش های این انقلاب که همان ارزش های اسلام است پاسداری کند وا زجان خود برای حفظ آنها وبرداشتن موانع آن ها،مایه می گذارد.           

3/1.شناخت شیرینی ها ی مسیر طلبگی

      شیرینی مسیر طلبگی وشیرینی های آن نوع  خاصی داردکه با شیرینی های بقیه ی مسیر ها متفاوت است؛اگر کسی در مسیر طلبگیدنبال شیرینی های مادی و دنیوی وشیرینی های بقیه ی مسوولیت های موجود در جامعه باشد،یقین بداند که در مسیر طلبگی باشکست مواجه خواهد شد . نگفتیم در زندگی طلبگی از این شیرینی ها خبری نیست ونخواهد بود،فقط می گوییم که طلبه نباید دنبال آن ها باشد،چون زندگی طلبگی دایر مدار تکلیف است و تکلیف اقتضائات متفاوتی دارد،گاهی اقتضا می کند در اوج رفاه ونعمت باشی وگاهی اقتضا می کند در کفّ فقر واوج سختی و مشقت باشی. 

در مسیر طلبگی شیرینی های درونی بسیار خواهد بود ،شیرینی های آن درونی است نه برونی،شیرینی های علمی وعملی،شیرینی های معرفتی و معنوی وشیرینی هدایت مردم به مسیر حق و…

به نظر بنده هیچ مسیری وهیچ زندگی شیرینی ،مشسیر وزندگی طلبگی را نداشته ونخواهد داشت.

4/1.شناخت تلاطم های مسیر طلبگی

       هر مسیری تلاطم ها وسختی ها وپستی وبلندی ها ی ویژه ی خودش را دارد؛مسیر طلبگی هم همین گونه است؛مسیری پرا زتلاطم هاوسختی ها وتلخی ها که اگر بادیدی روشن بین ونگاهی الهی ودرست،آن ها را ببینیم همه ی آنان شیرین ودرس آموزخواهند بود. گاهی این مشکلات باعث بی توجهی به اهداف و حتی گاهی موجب فراموشی اهداف می گردد،که بایدسخت و محکم وپابر جا باشیم ومواظب باشیم تا مبادا این سختی ها ما را از اهدافمان دور کند ویا باز داردوبایدبدانیم که این سختی ها لازمه ی خالص شدن وانسان شدن و کامل شدن ماست،که خدا آن ها را برای آزمایش وتربیت وپرورش ما قرار داده است. 

 گفته اند:«البلاءُ للولاء» بلا برای دوستان است.

                                    اگر بادیگرانش بودمیلی                  چرا جام مرا بشکست لیلی؟

 

    مسیر طلبگی،مسیر ایثار و فدارکاری واز خود گذشتگی و صبر وبرد باری وپایداری وپایمردی است.طلبه لحظه به لحظه در حال پیکار وجنگ با بیماری های اجتماعی است ،پیکار با خرافات و کج روی ها و حق کشی ها وستم های فکری و اجتماعی .. و طبیعتاً چنین راهی سختی ها ی زیادی به همراه خواهد داشت.

ویک طلبه ی نمونه ،تلخی وسختی راه را درعوض شیرینی هدف وآرمان خود،با جان ودل خریداراست وبا چنین بینش وچنین دید بازی نسبت به سختی ها ومشکلات (که همه آن ها برای آزمایش وپرورش و رشد وکمال ما هستند) لحظه ای تردید به دل خود راه نخواهد دادوهمه ی این سختی ها و تلخی ها برایش شیرین وگوارا خواهد بود. 

 2.فهم عمیق نسبت به دین

    فهم عمیق که در قرآن به آن اشاره شده ،چیزی است کع طلبه بدون آن ره به جایی نخواهد بردوشاید ضررچنین طلبه ای از نفعش بیشتر باشد و حتی شاید ضررش غیرقابل جبران باشد.

آیةالله مصباح می فرماید:شناخت ما ازاسلام از چند جهت دارای نقص است:

1.شناخت ما که شناختی پراکنده است ورابطه منطقی بین اجزاءآن (از عقاید ،احکام عملی ،سیاسی،اخلاقی…) را نمی دانیم.

2.اغلب شناخت ما تک بعدی است واز همه ی ابعاد آن خبر نداریم.

3.شناخت ما در بسیاری از موارد از قوت کافی بر خوردار نیست و به حد یقین نمی رسد.

4-.آگاهی نسبت به زمان

   امام صادق(علیه السلام) می فرماید:العالمُ بزمانهِ لا تهجُمُ علیه اللوابِس. کسی که به زمان خود آگاه باشد،دچار شبهه نخواهدشدوفریب نیرنگها را نمی خورد.

  شهید مطهری (ره) در مورد این حدیث فرمود:” کلمه هجوم” را در عرف فارسی خود،در مورد هر حمله ی شدید به کار می بریم ،امادر عربی به معنی حمله ای است که ناگهانی و غفلتاً بشود وطرف را غافلگیر کند.امام می فرماید:اگر کسی به وضع زمان خود آشنا باشد امور مشتبه ناگهانی بر سرش نمی ریزند که یک مرتبه دست و پای خود را گم کند ونتواند قوای خود را وفکرخودش را جمع کند وراه حلی پیدا کند.

اگر طلبه و روحانی،جامعه وزمان خود را به درستی بشناسد،در مواقع مختلف حق را از باطل و سره را از ناسره تشخیص میدهدودچار غفلت وشبهه نخواهد شد. بهترین طلبه ،طلبه ای است  که با قلبی پاک واندیشه ای متعالی ودیدی نیز بین ،زمان و جامعه ی خویش را می شناسد و به جوانب گوناگون آن آگاه است و همیشه موضع گیری وعکس العمل به جا ودقیق وبه هنگام دارد.

آیة الله مصباح (حفظه الله) در مورد این سه معیار اخیر (شناخت اسلام،معنویت وتقوا آگاهی به زمان) می فرماید: سه شرط اساسی برای ادای وظیفه در روحانیت:

1.شناخت کافی از اسلام ناب

2.صلاحیت اخلاقی به ویژه تقوا برای عهده دار شدن مناصب مربوط به روحانیت در جامعه.

3.آشنایی با وضع زمان ونیاز های جامعه وعوامل مخرب داخلی وخارجی بر ضد اسلام. روحانی اگر هریک از این سه شرط را نداشته باشد ضرری که به اسلام می زند بیش از نفعی است که به آن می رساند.

   4.دیدی عمیق و همه جانبه نگر

    بصیرت وروشن بینی علاوه بر روشن دلی یکی از ویژگی های یک طلبه است وطلبه ی بصیر وبینا طلبه ای است که همه ی جوانب مختلف یک جریان ویک قضیه را در نظر می گیرد وچشم بسته هیچ چیزی رانمی پذیردوچشم بسته هم آن را رد نمی کند. طلبه ی حوزه ی علمیه باید طلبه ای باشد دارای دیدی عمیق وهیچ وقت دچار نگرش سطحی وغیر مبنایی وغیر عقلایی نخواهد شد.سطحی نگری برای یک طلبه آفتی بزرگ به شمار می رود.

    شعار شاگردان امام صادق (علیه السلام) همیشه این بوده است که:”نحن ابناء الدلیل ،نمیل حیث یمیل ” ما فرزند زادگان دلیل واستدلال و برهانیم وهرجا برود دنبال او خواهیم رفت.این شعار همیشگی طلبه بوده وهست وخواهد بود.در جامعه ی ما افرادی وجود دارند کهحجاب  در زنان را مساوی اسلام می دانند واسلام را مساوی حجاب ودر مردان ریش گذاشتن را.

طلبه متوجه است که ریش وحجاب و ارزش اسلام را تشکیل می دهندوالبته دونشانه اسلامند،اما  همه ی اسلام که ریش گذاشتن وحجاب نیست،تازه این دو نشانه اند وکسانی هستندکه از این دو نشانه سوء استفاده می کنند.بد نامی این دو نشانه ی اسلام را درجامعه فراهم کرده اند.

البته حجاب یک ضروری دینی است ،نه تنها یک ارزش بلکه فراتر از ارزش است،انکار یک ضرورت همراه باآگاهی نسبت به ضروری بودن آن ،فرد رااز دایره ی اسلام خارج می کند نه مخالفت عملی صرف.

نماز هم یک ارزش ویک ضرورت برای دین اسلام است اما اگر فردی آن را ترک کردونماز نخواند این دلیل نمی شود که او از دایرهاسلام خارج است.

  3/3.روحیه ی توجیه وتسلیم

        روحیه ی توجیه ،روحیه ای است که برای تجزیه و تحلیل خیلی از مسائل علمی بسیار مفید است واین روحیه،نشانه ی فعّال بودن اندیشه وذهن هر انسانی است و روحیه ی تسلیم ،روحیه ای است که قلب هر انسان پاکی از آن برخوردار است که هرگاه به حقیقتیبرخورد کرد آن را بپذیرد ودر صدد سرباز زدن از ان حقیقت نباشد.

       ما طلبه ها از روحیه ی توجیه بسیار بالایی برخورداریم وواقعاًدر خیلی از موارد ذهن اندیشه ی فعّالی داریم که هر کسی آن را دارا نیست واین نعمتی است که برای رشد وبالندگی انسان در حوزه ی علم واندیشه و تجزیه  تحلیل دقیق بسیارمفید و دارای اهمیت است.

امام متوجه باشیم که همین روحیه ی توجیه در بسیاری از موارد با روحیه ی تسلیم مخالف و معارض است.” السلام هو التسلیم”

اسلام همان تسلیم است؛تسلیم حقیقت بودن و مسلمان کسی است که هر حقیقتی را دید آن را بپذیرد و هرکس به بهانه ای حقیقتی را ببیند واز پذیرش آن سرباز زند،باید بداند دچار نوعی روحیه ی کفر وسرپوش گذاشتن بر حقیقت است. روحیه ی توجیه که در مواقع زیادی مایه یرشد انسان است در مواقع زیادی هم،زنجیر پای انسان است که جلوی بالندگی وتعالی روح انسان را می گیرد.با توجیه های بی مورد،خود را به یک توجیه المسائل تمام عیار تبدیل نکنیم و به گونه ای باشیم که بخواهیم حرف خودمان را به کرسی بنشانیم وبا تعصب بر نظریه وسخن خودمان ،سخن ناحقی راتوجیه وحقی را پایمال کنیم. «  روزی که بجز قلب سلیم وپاک،هیچ چیز ازمال وفرزند،کارسازنخواهد بو د»

یکی از شیعیان حضرت نوح (علیه السلام)،حضرت ابراهیم (علیه السلام )بود،زیرابا قلبی پاک وسلیم به پیشگاه پروردگارش آمد.

   راغب در مفردات می گوید:” السّلمُ والسّلامة” در امان ماندن از آفات وبیماری های ظاهری وباطنی .  خداوند متعاال می فرماید:”بقلبٍ سلیمٍ” یعنی خالی از دغل که یک امر باطنی است[18]. پس قلب سلیم یعنی قلب خالی از دغل بازی ونیرنگ که در مقابل حقیقت بدون هیچ توجیه ونیرنگی آن رابپذیریم.

4.معنویت

  معنویت یکی از مهم ترین ویزگی ابعاد زندگی طلبگی است که بدون آن ،طلبه نخواهد شد.

                           یا ایها القوم الذی فی المدرسه    کلّماحصلتموهُ وسوسه

                                          علم نبود غیر علم عاشقی    ما بقی تلبیس ابلیس شقی

                                                        سینه خامی زمهر گل رخان       کهنه  مبانی بود پرز استخوان

   هر آنچه تحصیل می کنی وبر سهند اندیشه ات می نگاری ،تا بر صفحه ی دل و قلب وجانت ننگاری ،دردی از درد هایت را دوا نخواهد کرد.برایم دم زدن از معنویت خیلی سخت است ،چون پای خودم در آن می لنگد.

      معنویت میدانی است که بسیاری از شیران و پهلوانان عرصه ی علم واندیشه در این میدان زمین خورده اند ومی خورند.میدان خود سازی و معنویت میدان گسترده و همه جانبه ای است که طلبه جدای از این میدان هیچ وپوچ  است واین مفهوم محور زندگی طلبگی و یکی از ابعاد بسیار مهم زندگی طلبگی است که تمام ابعاد آن را تحت الشعاع قرار می دهد.در اهمیت این موضوع همین بس که “اذا فسدت االعالمُ فسَدَ العالَمَ[19]” هنگامی که عالم واندیشمندی فاسد شود ،عالَم هم فاسد می شود.

   تازه بدون خودسازی ومعنویت طلبه حتی نمی تواند شناخت جامع ودرستی از اسلام پیدا کند ،چون حقایق ارزشمند اسلام جز بر دلهای پاک وخداجونمی نشیند.

                                            حقیقت سرایی است آراسته     هواو هوس گرئ بر خاسته

    طلبه قصد دارد در جامعه بت شکنی کند وعملی ابراهییمی و خلیل وارانه  در زندگی داشته باشد وتا بت های درون خود را خلیل وارانه نشکنیم ،هرگز بت های موجود در جامعه را(که فقط پوست انداخته اند وشکل عوض کرده اند) نمی توانیم بشکنیم،هرچند آن بت

یک خرافه ی ساده وناچیز باشد.

    البته طلبه باید متوجه باشد که معنویت در عزلت و گوشه نشینی و گوشه گیری کامل نیست،همانطور که در کم خوری وضربه زدن به جسم نیست. خود سازی ومعنویت،جلوه های گوناگونی داردکه به اختصار بعضی از آن ها را ذکر می کنیم.

1/3.پنجره ای رو به خدا

    طلبه باید ازدرون به منبع فیض ورحمت بی پایان الهی متصل باشد تامانند چشمه ی جوشانی بجوشد وپرانرژی وپر تحرک باشد ودر تمام لحظه ها از خداوند منّان استمدادبجوید که مبادا لحظه ای و کمتر از آنی از خداوند غافل شود کهه شاید آن لحظه ،لحظه ی سقوط او باشد.

قلب وودل طلبه وبلکه هر انسانی باید به عظمت و رحمت بی کران الهی متصل باشد.

شهید مطهری (رحمة الله ) به نقل از اقبال لاهوری فرمود:در این گفته هیچ سرّومعمایی وجود نداردکه نیایش به عنوان یک وسیله اشراقی و نفسانی ،عملی حیاتی و متعارف است که به وسیله ی آن جزیره یکوچک شخصیت ما،وضع خود را در کل بزرگتری از حیات کشف می کند.[20]  خداوند بایددر فکروروح وقلب ما عظمت جلوه کرده باشد که تمام دنیا ومافیها وسختی ها ومشکلات آن آنقدر کوچک باشندکه حتی آن ها را نبینیم.

   امیرالمومنین (علیه السلام ) می فرمایند:

“لَولا الِاجل الذی کتب لهم اسّتقرَ ارواحَهُم فی اَجسامِهِم ؛عَظُمَ الخالِقُ فی اَنفُسِهم  فَصَغُرَ مادونَه فی اَعیُنِهِم ”  انسان های وارسته کسانیاندکه اگر نبود اجل و مهلتی که برای آن ها ثبت شده،هرآیینه روح آنان از قفس جسمشان پرواز می کرد؛خداوند در نفس و جان آنان  کوچک وناچیز شده است.

انسان اگر خدا را فراموش کند به خود فراموشی دچار می شود واین سنت الهی است که:” نسوالله فانسَهم انفُسَهُم ” خدا را فراموش کردندوخدا آنان را به خود فراموشی دچار کرد.

  به قول استاد شهید مطهری (رحمة الله): ” ” از اینجا {که خدا فراموشی=خدافراموشی} است معلوم می شود که چرا یاد خدامایه ی حیات قلب است،مایه ی روشنایی دل ،مایه ی آرامش روح است.

” الا بذکرالله تطمئن القلوب ” تنها یا د خداست که به قلبها آرامش می دهد. باز فرمود:به همان نسبت که وابستگی وغرق شدن در مادیات،انسان رااز خود جداوبا خویش بیگانه می سازد،عبادت انسان را به خویشتن باز می گرداند.

طلبه می تواند با توجه به خدا وعبادت ونیایش بااو،خود حقیقی خویش را پیدا کند وهمیشه به آن متصل باشدواز چشمه ی زلال رحمت الهی قوّت ونیرو بگیرد.

2/3.مبارزه با خودبینی وغرور

     طلبه باید تمام تلاشش را انجام دهدکه از هر رذیله ی اخلاقی خود را پاک کند،خصوصاًنباید اجازه دهد دچار خود بر تربینی وغرورشود،که ” غرور پاشنه ای است که با گرفتن آن همه ی پهلوانان زمین می خورند. “[26]  وما نباید اجازه دهیم چنین پاشنه ای پشتمان را به خاک بمالد.

قبل از هرچیزی وهرکس باید عیب های خودمان را ببینیم که ” بَلِ الِانسانُ علی نَفسِه بَصیرة [27]”  انسان بر نفس خویش بیناست وعیبهای خود را بیشتر از هرکسی می شناسد.

                                        عیب است بزرگ بر کشیدن خود را       از جمله ی خلق برگزیدن خود را

                                                                  از مردمک دیده بباید آموخت                دیدن همه کس وندیدن خود را

6. هم اندیشی

    محیط حوزه ی علمیه  با هم اندیشی یک محیط پویا ورو به رشد وتعالی خواهد بود وتک اندیشی برای طلبه یک سمّ خطرناک است. هیچ طلبه ای با تک روی کاری را به پیش نخواهد برد وپیشرفتی نخواهد داشت.

آیة الله مصباح می فرمایند :” یکی از بزرگترین عیب های  نظام آخوندی تک روی وتک اندیشی است. در حوزه ي علميه طلبه ها بايد گروه هاي مختلف فکری تشکیل دهند وبا هم اندیشی در مسائل مختلف،اندیشه ی خود را به رشد وکمال برسانندوبتوانند مسائل مختلف را از نگاه ها ودیدگاهها ی مختلف مورد دقت قرار دهند تا به رشد وپویایی وبالندگی دست یابند. دقیق ترین اندیشه ها با هم اندیشی به دست می آید .مباحثه در حوزه علمیه نمونه قدمت هم اندیشی در حوزه ی علمیه است  ولی متأسفانه به مرور دارد کم رنگ می شودوشاید روزی حوزه ی علمیه این مزیت وویژگی خاص خود را ازدست بدهد. هم اندیشی و اندیشه ی جمعی هم طلبه ها را به رشد وتعالی می رساند وهم برای به دست آوردن استعدادهای آنان بسیار مفید وحائز اهمیت است.

7.تبلیغ ورساندن پیام دین

         بزرگترین ومهم ترین هدف مسیر زندگی طلبگی بعد از رشد وتعالی خود طلبه ،تبلیغ ورساندن پیام اسلام راستین به اندیشه های تشنه ودل هاوقلب های پاک تشنگان معارف اسلامی است.   در آیه ی«نفر»به این هدف هم اشاره شده است که  وقتی به سوی قومشان باز گشتندآن ها را انذار کنند.

ودرد های دینی مردم را دوا می کند بیش از هرچیز به اخلاص نیاز دارد وباید با کوله باری از علم و معرفت ومعنویت به میان مردم خویش بازگرددودر عرصه ی تبلیغ ورساندن پیام زندگی اسلام از جان ومال وزندگی خود مایه بگذارد. طلبه در عرصه ی تبلیغ،لوازم دیگری هم نیاز دارد که در این بخش به لوازم وبعضی از روش های تبلیغ اشاره خواهیم کرد.

  لوازم تبلیغ

1/1خیرخواهی :

    در تبلیغ پیامبران نکته ای وجود داردکه قرآن ازآن به( نصح وناصح ) تعبیر می کند. درسوره ی اعراف از زبان حضرت نوح(علیه السلام) می فرماید:

 « پیام های پروردگارم را به  شما می رسانم وبرای شما خیر خواهی می کنم»

  حضرت هود(علیه السلام) فرمود:

«پیام های پروردگارم رابه شما می رسانم وبرای شما خیرخواهی امین هستم»

راغب در مفردات می گوید:النصح:انجام دادن کار یا بیان قولی که صلاح طرف مقابل در آن است.[32]پس نصح یعنی صلاح وخیر خواهی. بهترین مبلغ خیر خواه ترین آن ها نسبت به مردم است،اگر به لوازم این خیر خواهی پایبند باشد وهمانطوری که یکی ازویژگی های انبیاء علیهم السلام خیر خواهی آنان نسبت به مردم بوده است،خیر خواهی یکی از ارکان تبلیغ مفیدوموثرخواهدبود.

 2/1.بیانی نرم ولطیف:

   طلبه برای تبلیغ دین باید از بیانی نرم ولطیف برخوردار باشدوبا بیان حقایق وزبان شیرین خود، مردم را به دین اسلام جذب کند نه اینکه مردم را از دین براند. حضرت موسی(علیه اسلام) به خدا عرض کرد: «گره زبانم را بگشاتا سخنم را بفهمند.خدا به موسی و هارون علیهم السلام فرمود: « تو وبرادرت به سوی فرعون برویدکه او سرکشی وطغیان کرده،پس با گفتاری نرم با او سخن بگوییدامید است که هوشیار شود ویا بترسد»

 وقتی تکلیف مبلغ در مقابل سرکشی چون فرعون وفرعونیان این است،تکلیف نا با مردم مومن ومعتقد در تبلیغ دین سخت تر از اینها خواهدبود.پیغمبراکرم (صلی الله علیه واله )به معاذ ابن جبل فرمود : “یا معاذ!بشّرولا تُنَفُّریَسّرولا تُعسّروصلُّ بهم صلاةَ أضعَفهم” مژده ده اما نفرت ایجاد نکن ،آسان بگیر وسخت نگیروبا آن ها مانندضعیف ترینشان نماز بگذار.

2)چهار روش از روشهای تبلیغ

 1/2.تبلیغ با عمل

    طلبه ی خوب ،طلبه ای است که بیش از آن که خطیب و سخنور باشد ،اهل عمل باشد،بیش از آن که با سخن خود مردم را به دین خدا دعوت کند،با عمل  خود مردم را به سمت دین بکشاندوجذبه ی حقیقی دین ومعنی واقعی زندگی را با عمل خود به مردم نشان دهد. تأثیر تبلیغ عملی از هر تبلیغی موثرتر خواهد بود.اگر مردم را به خیرری دعوت کنیم که خودمان اهل عمل به آن نیستیم قرآن خطاب به ما می فرماید:لم تقولون ما لا تفعلون چرا آنچه را عمل نمی کنید بر زبان خویش جاری می کنید؟

2/2.روش حکمت وروش علمی برهانی

     اُدعُ إلی سبیل رَبّکَ بالحکمة  با حکمت وسخن محکم واستوار مردم را به سوی پروردگارت فراخوان.

در روش علمی برهانی توجه مبلّغ به اندیشه ی مردم و مخاطب است که باید با اندیشه های ناب اسلامی فکر وعقل مردم را قانع کنیم نه اینکه با جواب نقضی او را ساکت کنیم؛یعنی هدف ما اقناع مردم است نه اسکات آنان.

این روش بیشتر در محیط های علمی خصوصاًدانشگاه ها ومدارس قابلیت استفاده بهتر را دارد،امام باید بدانیم که همه ی مردم در مسائل دینی خود به ویژه مسائل فکری وعقیدتی به این روش نیازمندند. امروزه مردم جهان تشنه ی اندیشه ی پاک وپویای اسلامند وطلبه با این روش می تواند اسلام را به جهانیان بشناساند وباید بدانیم که دین اسلام بر عقل و اندیشه استوار است وتبلیغ اسلام هم باید بر پایه ی عقل و اندیشه استوار باشد.

آیةالله مصباح می فرماید:« عامل بقای فرهنگ اسلامی در جامعه،عقل ومنطق است که باید آن را تقویت کرده،احساسات وعواطف (هرقدرمقدس وپاک باشند) حالاتی زودگذراست،آن چه در دل ها باقی می ماند افکار وعقایدی است که بادلایل متقن همراه باشد.»

 3/2. روش خطابه

     خطابه سروکارش با احساسات وعواطف است،اما برای به هیجان آوردن آن ها،برای ایجاد حرکت وشور برای خیزش مخاطب به سوی جهتی که عقل واندیشه آن را نشان می دهد. خطابه باید در جهت عقل واندیشه باشد.توضیح بیشتر را به فرق بین موعظه وخطابه در کلام شهید مطهری (رحمةالله علیه) واگذار می کنیم که خواهد آمد .

2/4.موعظه

      میدان موعظه عرصه ی احساسات است وتکیه کردن بر عواطف ،اما برای آرام کردن ومطیع ساختن آنان؛برای بیدار کردن وجدان های خفته وسوق دادن آنان به سمت و سوی اهداف متعالی اسلامی.

خدا در قرآن می فرماید:ادعُ الی سبیل ربّک…والموعظة الحسنة…  مردم را با…وبا موعظه ی نیکو به سوی راه پروردگارت دعوت کن.  در حقیقت حکمت برای عرصه ی اندیشه ورشد عقلی انسان است وخطابه وموعظه برای عرصه ی عمل وحرکت به سمت ارزش ها وزیبایی هاودوری از زشتی ها ست.خطابه حرکت زاست وموعظه برای رام کردن حرکت ها ،اماخطابه برای حرکت به سمت کمال و موعظه تلنگری است برای تغییر رویه ی اشتباه زندگی انسان.

  فرق این سه روش از زبان شهید مطهری( رحمة الله) :

    « تفاوت موعظه وحکمت:حکمت تعلیم است وموعظه تذکار،حکمت برای آگاهی است وموعظه برای بیداری ،حکمت مبارزه با جهل است وموعظه مبارزه با غفلت ،سروکارحکمت با عقل وفکر است وسروکار موعظه با دل و عاطفه،حکمت یاد می دهد وموعظه یادآوری می کند،حکمت بر موجودیه ذهنی می افزاید وموعظه ذهن را برای بهره برداری از موجودیه خود آماده می سازد،حکمت چراغ است وموعظه برای به خود  آمدن ،حکمت زبان عقل است وموعظه پیام روح »

  موعظه با خطابه نیز تفاوت دارد:

     سروکار خطابه نیز با احساسات است اماخطابه برای تهییج وبی تاب کردن احساسات وموعظه برای رام ساختن وتحت تسلط در آوردن ،خطابه آن جا به کار می آیدکه احساسات خمود وراکد است وموعظه آن جا ضرورت پیدا می کند که حمایت،برتری طلبی،عزّت طلبی،مردانگی،نیکوکاری وخدمت را به جوش می آورد وپشت سر خودحرکت وجنبش ایجاد می کند،اما موعظه ،حرکت ها وجوششها وهیجان های بی جا را خاموش می نماید،خطابه زمام کار رااز دست حساب گری های عقل خارج می کندوبه دست طوفان احساسات می سپاردامّا موعظه طوفان ها فرو می نشاند وزمینه را برای حساب گری ودوراندیشی فراهم می کند.خطابه به بیرون می کشدوموعظه به درون می برد. خطابه وموعظه هردو لازم وضروری اند. 

   این چهار روش (تبلیغ عملی ،تبلیغ با حکمت ،تبلیغ باخطابه،تبلیغ با موعظه) برای تبلیغ اسلام ضروری است وغفلت از یکی از این ها نقصی بزرگ در تبلیغ ما محسوب می شودوکارآیی کمتری را به دنبال داردوبا این چهار روش می توان تبلیغ جامع وکاملی داشت.هرکدام از سه روش اخیر جای خود دارد.حکمت برای تبیین وروشنگری وبیان اندیشه ی راستین اسلام است وخطابه برای به حرکت درآوردن،ایجادجنبش وجوشش به سمت دین اسلام وموعظه برای رام ساختن شهوات واحساساتی است که جلوی رشد وتعالی انسان را می گیرد.

نتیجه گیری

   تبیین کردیم که مردم جهان در جواب یک چرا؟وبرای چه؟ مانده اند،که چه بگویندوچکار بکنندواگر جواب آن داده نشودزندگی مردم پوچ خواهد بود وآن کسی که می تواند جواب چنین سوالاتی را از متن دین بیرون بکشدوبه مردم هدیه بدهد،طلبه است یعنی این طلبه است که می تواند به زندگی مردم معنا ببخشدوروح وجانی دوباره برای مردم پاک دل وحقیقتت جوبه ارمغان بیاوردوجهت زندگی مردم رامشخص کند.و در حقیقت ،طلبه بزرگترین مسوولیت اجتماعی را به عهده داردوچنینی طلبه ای بعداز شناخت مسیر زندگی خود وشرایط ولوازم آن،حداقل باید از سه بعد برخوردار باشد.

یکی بعد شناخت اسلام ناب ودیگری صلاحیت اخلاقی(تقوا) وآشنایی با وضع زمان ونیاز های جامعه.در مسیر طلبگی موفق ترین ،طلبه،بهترین مبلّغ در میان آنان است وبهترین مبلّغ کسی است که با ایمان وتقوای لازم وشناخت صحیح از اسلام وآگاهی نسبت به زمان ،بتواند اندیشه ی اسلام را به فکر هاوعقل های بشریتوبعداز آن روح اندیشه ی اسلام را به اعماق دل وجان مردم برساندوبه زندگی مردم معنا وروح وجهتی توحیدی ببخشد. در این راه ،تک بعدی نگری ونگرش سطحی وغیر مبنایی وتک روی وتک اندیشی از افات ومضرّات طلبگی به شمار می رود.طلبه زندگی دنیایی خود را وقف مردم کرده است.

                                دوست دارم  شمع  باشم  تا  بسوزم                  روشنی بخشم به جمعی وخودم تنها بسوزم.

 

ومن الله التوفیق

حامد اسماعیلی مهر

پایان

هشدار:تمامی حقوق این مقاله مربوط به نویسنده ومبلغان سایبری می باشد.

هرگونه جعل وتغییر نام نویسنده به شخص دیگر شرعاً وقانوناً جایز نمی باشد.

منابع کلی———-

1.قرآن کریم

2.. نهج البلاغة( للصبحي صالح) نويسنده: شريف الرضى، محمد بن حسين‏محقق / مصحح: صالح، صبحي‏ ‏ ‏ناشر: هجرت‏ سال چاپ: 1414 ق‏

 3.مردی که می خندد،ویکتور هوگو،مترجم:جوادمحیی،انتشارات فرجام با همکاری انتشارات سپهر ادب،چاپ اول،1389

4.مباحثی درباره ی حوزه،ایةالله محمد تقی مصباح یزدی،انتشارات موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)،چاپ پنجم،پاییز1390

5.ده گفتار،شهید مرتضی مطهری،انتشارات صدرا،چاپ35شهریور1391

6.سیری در نهج البلاغه،شهید مرتضی مطهری،انتشارات صدرا،چاپ54،شهریور1392

7-نام كتاب: الكافي( ط- الإسلامية) نويسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق‏ محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى ‏ ناشر: دار الكتب الإسلامية سال چاپ: 1407 ق‏

8- بحارالانوار ، طبع بیروت ، نویسنده: محمد باقر مجلسی ناشر داراحیاء التراث العربی، چاپ : دوم ، سال1430 ق

9-ندای سیاه، مارتین لوتر کینگ، ترجمه منوچهر کیا ، انتشارات دریا وانتشارات گنجینه

منابع مطالب:


[1]نهج البلاغه ص 755

[2] هود/112

[3] .شوری/15

[4] توبه/122

[5] فرقان52

[6] لفظ کبیر بر وزن فعیل صفت مشبهه است که برای ثبوت و دوام به کار می رود.

[7] مباحثی درباره ی حوزه، ص 42

[8] همان،ص40

[9] البته با دید ضعیف،تلخی وسختی محسوب می شوند.

[10] برگرفته از کتاب مباحثی درباره ی حوزه،ص25-26

[11] برگرفته ا ز کتاب مباحثی درباره حوزه،ص25-26

[13] ده گفتار،شهید مطهری،ص213

[14] مباحثی درباره حوزه،ص68(مفهوم وخلاصه)

[15] شعراء88/89

[16] صافات83/84

[17] مفردات الفاظ قران کریم،ص379 واژه سلم سلامة

[18] آشنایی با قرآن،ج1،ص39

[19] حشر/19

[20] سیری در نهج البلاغه،ص290

[21] رعد/28

[22] سیری درنهج البلاغه،ص291

[23] مردی که می خندد،ص293

[24] قیامة/14

[25] مباحثی درباره ی حوزه ،

[26] توبه/122

[27] اعراف/62

[28] اعراف/68

[29] مفردات الفاظ قرآن کریم ص776

[30] طه 27/28

[31] طه43/44

[32] مباحثی درباره حوزه،ص38

[33] سیری در نهج االبلاغه،ص192

[34] همان.ص193

مطالب مرتبط

دیدگاهی در مورد “طلبگی چرایی؟؟ چگونگی؟؟

  1. سجاد آذرباد گفت:

    احسنت جناب اسماعیلی مقاله بسیار جالبی بود.وقابل استفاده مخصوصاً برای ما طلبه ها موفق باشید 😛

  2. هم وطن گفت:

    با سلام….با تشکر فراوان از زحمات شما…..مقاله بسیار جالبی بود…….انشاءالله اثرات بیشتری از شما در سایت مبلغان سایبری چهارده خورشید ببینیم…..

  3. سردبیر گفت:

    ُلام وعرض ادب….همیشه موفق وپیروز باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *