حیات طیبه علماء, نیاکان پاک

شیخ بهائی (رضوان الله تعالی علیه)

62_big

حیات طیبه شیخ بهاء الدین عاملی.
چند قرن است که آثار شیخ بهائی مورد استفادۀ اقشار مختلف مردم است.تودۀ مردم،از «جامع عبّاسی»،اهل ذکر و دعا از «مفتاح الفلاح»،مجتهدین از «زبدة الاصول»،اخباریّین از «حبل المتین»،دوستداران ریاضی از مجموعۀ آثار ریاضی و زاهدان از «نان و حلوا»ی او بهره برده و می برند.
شیخ بهائی،در مواردی از از دنیای پرپیچ و خمِ کشکولش و کوچه هاییاز دریای این نوشتۀ ناپیدا کران،ردّ پاهایی از سفرهای دنباله دار خود بر جای گذاشته است که به عنوان سرنخ هائی کوتاه می توان به وسیلۀ آنها «خودِ» او را یافت و دنبالش کرد.
از قرار معلوم، او در سال 992هـ . ق ،هنوز مشغول تنظیم و نگارش کشکول بوده و از آن فراغت حاصل نکرده بود.چون در یادکرد از گنبد شافعی اشاره می کند:امسال که 992 هـجری است،به بازدید آن رفتم.
شیخ بهائی،از تابناک ترین چهره های علم وادب عصر صفوی است. او را «بزرگ ترین چهرۀ علمی و اسلامی مشرق زمین و در قرن یازدهم» و «فقیه و دانشمند ذو فنون» عصر خودش دانسته اند.
خاستگاه اصلی شیخ بهائی ،«جبع» یا «جبّع» از روستاهای جبل عامل بوده است و نسبتش نیز به صحابی بزرگ امیرالمؤمنین علی علیه السلام – موسوم به حارث همدانی – می رسید.بعد از آن، در جریان نقل و انتقال هایی که با سر انگشت سیاست های شیعی اندیشانۀ دربار صفوی،از جبل عامل به ایران صورت گرفت و طیّ آن، علماء وفقهای لبنانیّ الاصل و خصوصاً جبل عاملی به ایران راه یافتند.توسّط پدر – که خود جزو مدعوّین شاه طهماسب بود – به سرزمین های باختر انتقال یافت که بعدها نسبت به این انتقال،عمیقاً اظهار تحسّر معنوی و اخلاقی می کرد:
اگر پدرم – که خداوند روح او را قُدسی گرداند – از بلاد عرب به دیار عجم نمی آمد و من در زادگاه خودم می ماندم، و اگر با سلاطین نشست و برخاست نمی کرد، بدون تردید من از متّقی ترین مردمان و عابدترین و زاهدترین آنها بودم، امّا افسوس که پدرم از آن بلاد مهاجرت نمود و در این دیار اقامت نمود و من بی اختیار، با اهل دنیا آمیزش نمودم و اخلاق ناشایستۀ آنها در من تأثیر نهاد و صفاتشان در من نیز راه یافت.
این، جدّی ترین و آشکارترین اشاره ای است که شیخ بهائی در کشکول نسبت به خود،زندگی و سرگذشتش کرده و با حسرتِ تمام،در خصوصِ سرنوشت خویش،سخنی به غایت اساسی را مطرح کرده است.
او با ادب و تحفّظ تمام،تلویحاً پدرش را مسئول آنچه نمی پسندد و از آن اظهار کراهت می کند،ذکر کرده است.امری که به نظر می رسد به راحتی بتوان حق را در خصوص آن،تماماً به او داد و پدرش را از بابت آن،قابل ملامت دانست.
کودکی و تربیت های یک پدر
از کودکی شیخ بهائی، اطّلاعی در دست نیست جز اینکه در 13 سالگی رونویسی کردن نسخه ای از «رسائل» عزّالدین حسین – پدر خود – را،در ماه شوّال966 هجری، به پایان برد و در سال969 – به سنّ شانزده سالگی – نسخۀ کتاب «اشکال التأسیس» تألیف قاضی زادۀ رومی را – که از کتاب های معتبر نجومی است – از آغاز تا انجام نوشت.
او عمیقاً تحت تأثیر پدری قرار داشت که بسیاری از دانش ها و فنونش را از او آموحته بود،چه اوّلین و مهمّ ترین استاد بهائی پدرش بوده که نزد وی تفسیر،حدیث و ادبیات عرب و مقداری معقول خواند و اجازۀ روایت دریافت کرد:
آیاتی که پدرم مرا به اندیشه و تأمّل در مضمون آنها و تدبّر و تفکّر د رمدلولشان توصیه می کرد اینها هستند:اوّل آیۀ « إن أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقَاکُم» (حجرات/13)،دوّم آیۀ «تِلکَ الدّار الآخِرَةِ نَجعَلُهَا لِلَّذِینَ لَایُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الأرضِ وَ لَا فَسَاداً وَ العَاقِبَةُ لِلمُتَّقِینَ» (قصص/83)،سوّم آیۀ «أو لَو نُعَمَّرَکُم مَایَتَذَّکَّر فِیه مَن تَذَکَّرَ وَ جَائَکُمُ النَّذِیرُ» (فاطر/38).
پدر او م ردی شاعر،عالم،ریاضی دان و ادیب،دانا و فرهیخته بوده است.او در فقه و ادب،از کم نظیرانِ روزگارِ خویشمعرّفی شده است.ریاضی دان بودنِ پدر،از مسئله ای دانسته می شود که فرزندش بهائی در«کشکول» به آن پرداخته است.وی از لحاظ سنّتهای دانش اسلامی،در ردیف فقهاء قرار داشت و از فقیه بزرگی چون شهید ثانی اجازه داشت.در مباحث فقهی، از او به عنوان «اوّلین کسی که در بحث استصحاب،به اخبار تمسّک جست»،یاد می شود.
شیخ،البته اساتید دیگری نیز داشته است که در کتاب های مربوطه نام و اسامی آنها آمده است:کسانی مانند ملاعبدالله (عبدالله بن شهاب الدین حسین الیزدی) که منطق و کلام ومعانی و بیان را از او آموخت،حکیم عماد الدین محمود که از او طبّ فرا گرفت،و مولانا افضل قاینی که با او ریاضی و فلسفه خواند و میرمرتضی شیرازی که در قزوین از او استفاده کرده بود.
گفته شده است:بیشتر تحصیلات بهائی در قزوین – که در آن زمان حوزۀ علمیۀ فعّالی داشت – صورت گرفت و سپس در اصفهان ادامه یافت.از طرف دیگر ،شیخ بهائی از علماء و فقهاء اهل تسنّن نیز استفاده کرده بود و استاد او در فقه شافعی،محمّد بن محمّدذ ابی اللطیف مقدسی شافعی بوده است.
مقام علمی شیخ بهائی
…روز و شب،بامداد و شامگاه،همزمان با هم،بر روی زمین وجود دارند.هنگامی که در یک نیمۀ کرۀ زمین ،نور پریده رنگِ غروب آفتاب،بر دشت و جنگل می تابد،در نیمۀ دیگر سپیده دم است.فرهنگ نیز در آغاز این چنین بود.
به هنگامی که فروغِ فرهنگ باستانی،در ایتالیا و روم شرقی رو به زوال بود،در کی یف و دورتر از آن ،در عربستان،تمدّنی طلوع کرد…در زمانی که تاریکی سراسر غرب را فرا گرفته بود،در شرق،روشنائی اندکی هنوز می تابید.همانگونه که به هنگام غروب،خورشید قلّۀ کوه ها را روشن می کند و در همین حال،ظلمت،دامنۀ کوه ها و دامنه ها را فرا می گیرد.
اصفهان،به گاه حضور شیخ بهائب در آن،صاحب و پیشرو یک نهضت علمی جدید بود که دامنه های آن،تا عراق و سوریه اثرهای مستقیم بر جای گذاشت.
شخصیت شیخ بهائی از آن نظر،مورد توجّه خاصّ و اعجاب است که وی در تمام علوم رسمی زمان خود،دست دارد و در شماری از آنها ،منحصر به فرد است:
…شیخ بهائی،نه تنها در فقه و حکمت و ریاضی و لغت و حدیث،دست داشته،بلکه واجد کمالات و حائز جمیع علوم معقول و منقول بوده و حتّی در عجائب و طلسمات هم چیره دست و سِحرآفرین است.هنوز داستان های حیرت آوری که از مُعجزات علمی اوست،در افادۀ مردم ،سائر است و حقاً می توان گفت:شیخ بهائی نه تنها عالم کم نظیری است،لبکه در نوع خود،شخصی بی مانند است،اطّلاعات وسیعی که شیخ بهائی در رشته های مختلف داشته ،به شهرت او کمک زیادی کرده است…
در عین حال،ناگفته نباید گذاشت:بخش مهمّی از شهرت زیاده از حدّ شیخ بهائی،مرهون نوع خاصّ و سیستم مخصوص تاریخ نگاری های غیرعلمی – و تا حدودی دو راز واقعیّت – عصرِ صفوی است.با توجّه به اینکه شیخ بهائی در کانون قدرت قرار داشت و با حکومت شاهان صفوی،مورد حمایت شدید و ترویج بوده و بعد از صوفیّه نیز،جای تاریخی خود راباز کرده و ماندگار شده است.
امّا با این حال،امری که در میان تاریخ نگاران غیر قابل تردید است،این است که شیخ بهائی،در علومی جون ریاضی،نجوم،جغرافی،علوم غریبه،مهندسی و امثال آنها،دارای ممارست بوده است:
1. ریاضی
از قرارِ معلوم بهائی دانشمندی بود ریاضیدان.
او صاحب «خلاصة الحساب» است و اروپائیان در ابتدا با ترجمۀ آثار علمی وی با دانشمندان و ریاضیدانان مسلمان آشنا شدند.
باری،معروف ترین اثر علمی وی و ریاضی شیخ «خلاصة الحساب» است که یک دورۀ ریاضی مقدّماتی و متوسطه را شامل می شود و شروح بسیاری بر آن نوشته شده است.
دیدگاه ریاضی بهائی،تنها به مطالب «خلاصة الحساب» محدود نبوده بلکه وی در حلّ مسائل فلسفی نیز از دانش «ریاضی« بهره جسته است.او در حلّ مسائل فقهی نیز از ریاضی به نحو مطلوبی بهره جسته که نمونۀ آن : تعیین حجم و وزن آب کر و تعیین نصاب در زکات است.
در «خلاصة الحساب»، او طریقۀ استخراج مجهولات را به خوبی توضیح داده و نام مجهول را «شیء» نهاده است که دانشمندان اروپائی آن را «شی»،«خی» و یا «ایکس» تصوّر می کنند و علامت معروف ایکس را برای مجهول عدد در علم ریاضی بکار برده و وضع نموده اند که در واقع همان «شیء» شیخ بهائی است.
در قدرت و تسلّط و تضلّع شیخ بهائی بر علوم هندسی و ریاضی،همین بس که او علاوه بر تألیف کتاب و کتاب هایی در این زمینه ،در جای جای آثار دیگرش نیز مسائل مهمّ و عمدۀ این علوم را مورد اشارۀ مکرّر قرار داده و در واقع بر بسط و توسعۀ فرهنگ این قبیل علوم در میان مسلمانان،پای فشرده و احتمالاً مهمّ ترین گام را برداشته است و از این رو،یکی از پیشگامان این وادی حسّاس به شمار می رود.
او در جاهایی از کشکولش ،برخی از مسائل فنّی ریاضی را به سادگی مطرح و در جایی بر ریاضی دان بزرگی چون خواجه نصیر الدین طوسی در مسئلۀ «تنهای ابعاد» ایراد کرده و اشکال گرفته و از جمیع شارحان حاشیه نگاران خواجه که بعد از او،از آن موضوع غفلت نموده اند،اظهار تعجّب و شگفتی نموده است که فی حدّ ذاته نشانی است از توانایی های علمی فوق العادۀ او در این قلمروها.
2. علوم غریبه
معروف است که شیخ بهائی در علوم غریبه (جفر و رمل)،شاگرد علّامه محمود دهدار – متوفی 1016- بوده است.هر چند این مطلب در منابع معتبر نیامده ولی احتمالاً بهائی علوم غریبه را از کتاب هائی که پدرزنش شیخ علی منشار از هند آورده بود،آموخته است.
3. جغرافیا
بهائی در علوم مربوط به جغرافی و جغرافیا،آثار متعدّدی دارد که معروف ترین آنها «تضاریس الارض» یا «رسالة فر کرویّة الارض» است.
4. تفسیر
بهائی،یک فقیه شیعی معتدل بود و به شیوۀ قدماء به اقوال و آثار عامّه نظر داشت.وی از بیست سالگی تا پنجاه سالگی،به خوض و تدقیق در تفسیر قرآن پرداخته و آن را «اشرفِ علوم» می دانست.
او برای «تفسیر کشّاف» و «تفسیر بیضاوی» حاشیه نوشته و حاشیه اش بر «تفسیر بیضاوی» علی رغم اینکه ناتمام مانده،از بهترین حواشی این تفسیر برشمرده می شود.
5. معماری و مهندسی
مهمّ ترین حوزۀ فعّالیّت علمی شیخ بهائی،ریاضی و سپس معماری و مهندسی بوده است.تصریح اهل اطّلاع براین است که شیخ بهائی،علاوه بر آگاهی از علوم اسلامی و ریاضی،طبیب و معمار نیز بوده است. نقل است که می گویند:
او دیوار صحن مرتضوی را طوری ساخته بود که در تمام فصول،وقت نماز ظهر گزاران را مشخّص می کرد. تعیین قبلۀ مسجد شاه اصفهان،تقسیم آب زاینده رود،ساختمان گلخن حمّامی در اصفهان که با یک شمع آب را گرم می کرد،همگی از کارهای وی است.
اصولی که پخش آب «زاینده رود» بر پایۀ آن استوار است،به «طومار شیخ بهائی» شناخته می شود.از روزگار صفویه با گسترش کشت و توسعه یابی های باغ های اصفهان،شیخ بهائی با گونه ای شبکه بندی فنّی،تقسیم آب زاینده رود را بر عهده گرفته و آن را به نظم و قاعده ای تازه درآورد که هنوز هم به شیوۀ آن عمل می شود.
شیخ بهائی همانند فیض کاشانی،آثار زیادی در حکمت ندارد ولی یکی از بزرگان ریاضیات است. از آثار فلسفی او جز رساله ای به نام «وحدت وجود» چیزی در دسترس نیست که انتسابش به شیخ بهائی،موردِ تردیدِ شدید است.
ابعاد یک ماجرا: رابطه با سلاطین و دربار!
شیخ بهائی در دورۀ صفویان،به ایران عصر صفوی آمد و موقعیّت یافت و «شیخ الاسلام» اعلام گردید و همو بود که اوّلین رسالۀ علمیۀ فقهی به نام «جامع عبّاسی» به افتخار شاه عبّاس – که گفته می شود روابط خوبی با او داشته و در بعضی از سفرها و جنگ ها،او را همراهی می نمود و با او به صورت پیاده به مشهد مسافرت می کرد و سه ماه نیز در آنجا توقّف کرده بود – نوشت. نقل است: شاه عبّاس،به مقام علمی شیخ بهائی اعتقاد ژرفی داشت تا به آن حدّ که در امور شرعی خانوادگی خود به او رجوع می کرد.
شیخ،به روزگار جوانی،به منصب شیخ الاسلامی منصوب گشت و ریدگی به کلیّۀ امور شرعی و نیابت حکومت خراسان عمدتاً و دارالسلطنۀ هرات خصوصاً،به او واگذار شد و بعدها منصب شیخ الاسلامی و وکالت «حلالیّت» یافت ورسیدگی به امور شرعی دارالسلطنۀ اصفهان نیز بر عهدۀ او بود و برای مدّتی – نسبتاً طولانی- مستقلاً تمام این وظائف را بر دوش می کشید و اداره می نمود.
نزدیکی شیخ بهائی به هستۀ اصلی و مرکزی کانون قدرت،چنان زیاد قریب بوده است که مورّخان،خواسته و ناخواسته به وی «افادت دستگاه» لقب داده اند.
تقبیح سلاطین،چرا و چگونه ؟
بهائی به تقاضا و درخواست شاهان صفوی،عهده دارِ بالاترین منصب رسمی دینی شد و تا پایان عمر،در آن منصب باقی ماند،امّا موضوع شایان دقّتو امر قابل توجّه این است که این منصب، مورد علاقه ورضایت او نبود و وی به «عزلت» ،گرایش بیشتری نشان می داد و ترجیح می داد در زیّ زهد و درویشی خویش به سر برد.
با این همه احوال شیخ بهائی طیّ گفتارهای متعدّد و مکرّر که آنها را در جای جای اشعار گفتارهایش پراکنده ساخته است،هم نشینی خود با پادشاهان را به صورتی دامنه دار،زشت و ناروا شمرده و حتّی پا را از این فراتر نهاده و به صورتی مطلق پدیده ای به نام «هم اندیشی با سلاطین» را آشکارا با بیانات و نقل و اقوالی تقبیح کرده است.
آشکارتر و صریح تر از این،سخنی است که شیخ در آن، همنشین پادشاه را «دزد» و «نابکار» معرفی می کند و اظهار می دارد:
هرگاه عالم و دانشمندی را دیدی که همنشینی با سلطان را اختیار کرده است،بدان که دزدی بیش نیست و مراقب باش با این کلمات که «ستمی را رد می کند» یا «از مظلومی دفاع می نماید»،فریبت ندهد! به درستی که اینها،فریب هخای شیطان است که دانشمدان نابکار،آن را نردبان خویش قرار داده و به بالا صعود کرده اند.
در مجموع باید دانست: شیخ بهائی از نزدیکی خود با اصحاب سیاست و قدرت،قویاً پیمان بوده است.این موضوع،از آنچه با او باحسرت در ذیل حدیثی از امام صادق علیه السلام در نهی از نزدیکی با اصحاب قدرت و بی برکتی اموالی که از این راه بدست می آید،نوشته است.با دلالت قطعی و غیر قابل انکاری که دارد،ظاهر و آشکاراست:
امام صادق علیه السلام فرمودند: بدان آن کس که نزد صاحبان قدرت یا هر کس دیگری که مخالف دین اوست به چشمداشت مال دنیا فروتنی نماید،پروردگار او را به ورطۀ مشکل انداخته و بر او غضب می کند.
شیخ بهائی در اینجا اضافه کرده است:
می گویم: امام علیه السلام راست می فرماید. ما خود این موضوع را آزمودیم و پیشینیان ما نیز آن را آزمودند و به اتّفاق کلمه، به این نتیجه رسیدیم که: در اموال یاد شده برکتی وجود ندارد و خیلی زود نابود می شود.
جایگاه فقهی و حدیثی
علی رغم اینکه از شیخ بهائی،به عنوان «خاتمة الادباء و کعبة الظرفاء» یاد شده است،در عین حال،مقام فقهی و حدیثی وی محلّ تردید و مناقشه نمی باشد و او را از محدّثان والامقام شیعی و نیز از فقهاء توانمند تاریخ تشیّع محسوب داشته اند.
محمّد بن علی خوانساری،در آغاز «اربعین» از او به عنوان: «خلاصۀ علمای زمان و یگانه فقهای رفیع مکان،خورشید سپهر دانش و افضال، و مرکز دایرۀ فضل و کمال،حاوی مآثر السلف علی النهج المُبین و جامع معالم الکلّ علی وجه المُستبین،شیخ الاسلام و المسلمین بهاء الملّة و الدّین و الدّنیا:محمّد عاملی – اعلی الله شأنه و رفع مسند العزّ و الفضل مکانه – نام برده است.
شاگردان شیخ بهائی
بعد از مرگ میرداماد،شاگردش ملاصدرا او را در خواب دید و گفت: مردم، مرا تکفیر کردند و شما را تکفیر نکردند،با اینکه مذهب من از مذهب شما خارج نیست،علّت چیست؟
میرداماد در جواب گفت: من مطالب حکمت را چنان نوشته ام که علماء از فهم آن عاجزندذ و غیر اهل حکمت،کسی نمی تواند آن را فهمید، و تو! مطالب حکمت را «مبتذل» کردی و به نحوی بیان نمودی که اگر «ملا کتبی»ها هم کتاب تو را ببینند،مطالب آن را نی فهمند و لذا تو را تکفیر نمودند و مرا ننمودند.
ملاصدرا،از شاگردان شیخ بهائی و میر محمّد باقر داماد است و این هر دو اندیشمند در علم حدیث،صاحب اجازه شناخته می شوند.
مشهور است که ملاصدرا،سال های نخستین را نزد یخ بهاء الدین عاملی تحصیل کرد و پس از آنکه شیخ او را به حدّ کمال دید،به نزد میرداماد راهنمائیش کرد.
به طور کلّی می توان گفت که بسیاری از بزرگان عصر صفوی از شاگردان شیخ بهائی بوده اند. برخی از منابع تعداد شاگردان او را 33 تن فاضل و دانشور دانسته اند که هر یک،سرآمد زمان خود بوده و در رشته ای از «دانش» شهرت یافته اند.
این عالم بزرگوار نخستین کسی است که بعد از فتح بحرین – توسّط سلاطین صفوی – اخبار و آثار اهل بیت علیهم السلام را در بلاد مزبور منتشر ساخت و به ریاست علمی و دینی شیعیان آن دیار نائل گشت و دستِ حکّام و ظلمه را از سرِ مردم آن سامان،کوتاه نمود.
شیخ جواد بن اسد الله بغدادی کاظمی معروف به فاضل جواد،ملامحسن فیض کاشانی،سیّد رفیع الدین محمّد بن حیدر طباطبائی حسینی نائینی،شیخ محمّد بن علی تبیینی،زین الدّین محمّد بن حسن بن زین الدّین عاملی،سیّد ماجد بحرانی و… از شاگردان شیخ بهائی شمرده می شوند.
مردی جهان دیده
او مردی جهان دیده و پرسفر بوده است. گفته اند: در حدود سی سال در سفر بوده است.
علاوه بر سفرهائی که در موکب شاه کرد،خود به اختیار به :مکّه،مصر،عراق،شام،قُدس شریف،دیار عرب،حلب،آسیای صغیر،آذربایجان،آمویا،کاشان،هرات،دیار بکر،شیروان و بارها مشهد و قم را دیده و صحبت دانایان و بزرگان و عارفان را دریافت.
به گزارش برخی منابع شیخ بهائی در سال992 در راه بازگشت از حجّ،به تبریز رفته و تا مدّتی (تا سال 993) در آنجا مانده است و بالاخره در سال 1112هـ دار فانی را وداع گفت.رضوان الله تعالی علیه.

—————————————————————

  • تهیه وتنظیم:مبلغان سایبری چهارده خورشید(حامد نیکویی)
  • کاربران گرامی جهت حمایت از ما لطفاً مطالب سایت را بدون ذکر منبع کپی نکنید.

—————————————————————

author-avatar

درباره یاسین مدرس

سلام بر شما کاربران گرامی//من یاسین مدرس طلبه پایه پنج حوزه علمیه کاربر سایت چهارده خورشیددر زمینه های مختلف ازجمله کار های فرهنگی فعالیت می کنم،از شما عزیزان درخواست داریم درزمینه معرفی سایت وانجام کار هاوفعالیت های فرهنگی با ما مشارکت کنید/فی امان الله.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *