با نزدیک شدن به عصر غیبت امام زمان(عج) به‌عنوان آخرین منجی بشریت در عصر امام حسن عسکری(ع) ناخودآگاه تهدیداتی را متوجه خاندان وحی و شیعیان کرده بود. فشار و اختناق حکومت عباسیان از یک سو و وجود فرقه‌های منحرف و مدعیان دروغین مهدویت از سوی دیگر، از جمله این تهدیدات محسوب می‌شد.

در یک نمونه از دشمنی حکومت عباسیان می‌خوانیم: ابوهاشم جعفری می‌گوید: «با امام حسن عسکرى(ع) در حبس مهتدى‌بن واثق بودیم; حضرت به من فرمود: “این جنایتکار قصد کرده است که امشب با خواست خدا بازى کند (کنایه از این که اراده کرده است که من را بکشد و از ولادت فرزندم جلوگیری کنند); ولى عمر او کفاف نمى‌دهد و به‌زودى صاحب فرزندى خواهم شد”. فرداى آن شب ترک‌ها به او حمله کردند و او را به‌قتل رساندند و خدا ما را به‌سلامت نگاه داشت.»

فرقه‌های منحرف مهدویت افرادی بودند که یا خود را جانشین امام حسن عسکری(ع) می‌دانستند و یا متوقف بر امامت امام عسکری(ع) به‌عنوان آخرین منجی شدند، به این ترتیب افرادی مثل جعفر کذاب پس از شهادت امام عسکری(ع) ادعای امامت کرد و با انکار تولد فرزندی برای ایشان، به‌عنوان تنها وارث، مدعی میراث آن حضرت شد. همچنین نمونه‌ای از وقف کنندگان در امامت امام حسن عسگری «لاأدریه» بودند که خود را متهم به «ندانستن» می‌کردند. آن‌ها گمان می‌کردند حضرت رحلت کرده، ولی مطمئن نبودند جانشین امام چه‌کسی است؛ پسرش یا برادرش. بنابراین در امام عسکری(ع) متوقف شدند تا موضوع برای این‌ها روشن شود.

در چنین جوی امام حسن عسگری به تبیین معارف مهدوی می‌پرداخت و یا با تشکیل نظام وکالت عملاً شیعیان را برای عصر غیبت که باید به نواب و فقها رجوع کنند، آماده می‌کرد. برای نمونه یکی از روایات امام حسن عسگری(ع) درباره معارف مهدوی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

حسن بن محمد بن صالح بزاز می‌گوید شنیدم امام حسن عسکرى(ع) فرمود: فرزند من همان قائم بعد از من است و همان کسى است که داراى علائم پیغمبران یعنى طول عمر و غیبت طولانى خواهد بود. بر اثر طولانى بودن مدت غیبتش، دلها را قساوت میگیرد و جز افرادى که خداوند مهر ایمان بر دلشان زده و با امداد غیبى مؤید داشته کسى در راه اعتقاد به وى ثابت نمی‌ماند؛ سمعت حسن بن علی یقول «إِنَّ ابْنِی هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الَّذِی یَجْرِی فِیهِ سُنَنُ الْأَنْبِیَاءِ(ع) بِالتَّعْمِیرِ وَ الْغَیْبَهِ حَتَّى تَقْسُوَ قُلُوبٌ لِطُولِ الْأَمَدِ وَ لَا یَثْبُتَ عَلَى الْقَوْلِ بِهِ إِلَّا مَنْ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْه‌».

این روایت را می‌توان از یک منظر به سه بخش تقسیم‌بندی کرد که در این مطلب  به یک بخش آن می پردازیم:

در امام زمان(عج) دو سنت از انبیاء وجود دارد: عمر زیاد و غیبت.

بر اساس این فراز از کلام امام عسگری می‌توان وجود امام عصر(عج) را اثبات کرد؛ چرا که بر اساس آیات قرآن و روایات تفسیری پیامبری همچون نوح(ع) دارای عمری طولانی است؛ آنجا که خداوند فرمود: «ما نوح را به سوى قومش فرستادیم و او را در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال(یعنی ۹۵۰ سال)، درنگ کرد، اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فراگرفت در حالی‌که ظالم بودند؛ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‌ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَهٍ إِلاَّ خَمْسِینَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ».

درباره غیبت پیامبران(ع) می‌توان به غیبت موسی(ع) از قوم خود به مدت ۴۰ روز و نیز غیبت عیسی(ع) از دیدگان تا به امروز اشاره کرد. درباره غیبت موسی(ع) از قوم خود در آیه۵۱ سوره بقره می‌خوانیم: «وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‌ أَرْبَعینَ‌ لَیْلَهً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ؛ و آنگاه که با موسى چهل شب قرار گذاشتیم؛ آنگاه در غیاب وى، شما گوساله را [به پرستش‌] گرفتید، در حالى که ستمکار بودید.» و درباره غیبت عیسی(ع) در آیات۱۵۷ و ۱۵۸ نساء می‌خوانیم: وَ قَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسیحَ عیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَ ما قَتَلُوهُ‌ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فیهِ لَفی‌ شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ‌ یَقیناً(۱۵۷)»، «بَلْ رَفَعَهُ‌ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزیزاً حَکیماً (۱۵۸)» و گفته ایشان که: «ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم»، و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند، لیکن امر بر آنان مشتبه شد؛ و کسانى که در باره او اختلاف کردند، قطعاً در مورد آن دچار شکّ شده‌اند و هیچ علمى بدان ندارند، جز آنکه از گمان پیروى مى‌کنند، و یقیناً او را نکشتند بلکه خدا او را به سوى خود بالا بُرد، و خدا توانا و حکیم است.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *