طبیعت انسانی اینگونه است که هرازگاهی خودخواه و خودستا باشد، اما یک خودشیفته واقعی در حد افراطی خودخواه و خودستا است. افراد خودشیفته نهتنها اعتمادبهنفس زیادی دارند، بلکه برای احساسات و نظرات دیگران ارزش قائل نیستند و نیازهای دیگران را نادیده میگیرند. اما میان خودبین بودن (غالبا به این دست از افراد خودشیفته هم گفته میشود) و داشتن اختلال شخصیت خودشیفتگی (که یک بیماری روانی است) تفاوتی وجود دارد.
بهطورکلی، اگر یک فردی تنها شمار معدودی از ویژگیهای مطرحشده در این مقاله را داشته باشد میتوانیم به او خودبین یا خودشیفته بگوییم. اما اگر شخصی تعداد زیادی از ویژگیهای مطرحشده را داشته باشد، میتوان گفت که بهاحتمالزیاد آن شخص مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفتگی است. تشخیص وجود این ویژگیها بهآسانی میسر نمیشود و یک رواندرمانگر میتواند به خوبی وجود این ویژگیها را در شخص تشخیص دهد.
آیا یک فرد خودشیفته کسی است که مردم غالبا از دست او ناراحت هستند؟ آیا یک فرد خودشیفته در حفظ روابط خود دچار سختی میشود؟ آیا یک فرد خودشیفته در همهجا خود را دخالت میدهد و فکر میکند که او تنها راه را میداند؟
فرد خودشیفته ممکن است ویژگیهای زیر را نیز داشته باشد:
در اکثر اوقات در مورد خودش فکر میکند و درباره خودش زیاد صحبت میکند.
محتاج توجه و تحسین است.
در مورد استعدادها و موفقیتهایش گزافهگویی میکند.
بر این اعتقاد است که آدم خاصی است.
اهداف نامعقول یا غیرواقعبینانهای را طرحریزی میکند.
تغییرات خلقوخویی شدید و سریعی دارد.
وقتیکه احساسهای دیگران را جدی میگیرد اوقات خوشی ندارد.
برای بردن تلاش میکند، حال میخواهد هر اتفاقی رخ دهد.
در مورد موفقیت، پول و قدرت نامحدود خیالبافی میکند.
یک شخصی که ویژگیهای بالا را دارد، ظاهر عزتنفس بالایی دارد، اما یک فرد دارای عزتنفس بالا ممکن است ویژگیهای مطرحشده را نداشته باشد. فرد خودشیفته یک حس ناایمنی عمیقی دارد. او میخواهد که دیگران حسود باشند، اما اغلب اوقات خود او حسود است. او رقابتطلب است و موفقیت دیگران تهدیدی برای او محسوب میشود. روابط او معمولا پرآشوب هستند و عمر کوتاهی دارند. او معمولا به احساسات دیگران لطمه میزند.
او نیز از نظر احساسی بهآسانی لطمه میخورد، اما سعی میکند که این لطمه را یا نشان ندهد یا بیشازاندازه جلوه دهد. او نمیتواند انتقاد را تحمل کند. او برای بر عهده گرفتن ضعفها و شکستهای خود عذر و بهانههایی میآورد. او خود را به عنوان یک رهبر طبیعی میبیند که میتواند بهآسانی دیگران را تحت تاثیر قرار دهد. او به حرف دیگران گوش نمیدهد و غالبا وسط حرف آنها میپرد. بهطورکلی، یک فرد خودشیفته انعطافپذیر نیست.
چطور خودشیفتگی را تشخیص میدهند؟
هیچ نوع تست آزمایشگاهی برای تایید وجود اختلال شخصیت خودشیفتگی وجود ندارد. اگر پزشک با تغییر چشمگیر در شخصیت فرد مواجه شد، میتواند یک معاینه جسمی، آزمایش خون یا اسکنهای مغزی انجام دهد تا از عدم وجود بیماری جسمی در فرد مطمئن شود. اگر روانپزشک یا روانشناس دلیل واضحی را از وجود این اختلال در شما مشاهده نکند، مجموعهای از سوالهای هدفمند را میپرسد تا شخصیت فرد را بسنجد. بسیاری از افراد حرفهای یا متخصص از پرسشنامه شخصیت خودشیفتگی استفاده میکنند. این پرسشنامه حاوی ۴۰ سوال است که مسائلی همچون اشتیاق یک فرد به توجه و قدرت زیاد را موردسنجش قرار میدهد. ویژگیهای خودشیفتگی معمولا در طول دوران پیش از نوجوانی یا سالهای نوجوانی شکل میگیرند، چون در این دوران شخصیت فرد بهتر شکل میگیرد. اما ویژگی خودشیفتگی حتی ممکن است در سنین پایینتر همچون سن ۸ سالگی نیز شکل بگیرد که در این سن فرد آگاهی بیشتری نسبت به نحوه واکنش دیگران به خود پیدا میکند.
علت خودشیفتگی چیست؟
علت دقیق خودشیفتگی نامشخص است، اما در مورد دلیل خودشیفتگی چندین نظریه مطرح است. بسیاری از محققان فکر میکنند که علت خودشیفتگی آمیختهای از چیزهای مختلف است که برای نمونه میتوان به نحوه مدیریت استرس و نحوه تربیت فرد اشاره کرد. نتایج یکی از تحقیقات اخیر نشان داد که والدینی که از فرزندان خود بت میسازند و آنها را غرق در تمجید و ستایش بیاندازه میکنند بذر خودشیفتگی را در فرزندان خود میکارند. بهطورکلی، میان حمایت بیشازاندازه و افزایش خودخواهی ارتباطی وجود دارد. برعکس این قضیه نیز صادق است، یعنی کودکانی که نادیده گرفته میشوند یا مورد سوءاستفاده قرار میگیرند، تمایل به خودخواهی پیدا میکنند که بهنوعی این خودخواهی یک غریزه بقا برای آنهاست. این کودکان احساس میکنند که خودشان باید مراقب خودشان باشند، چون هیچکسی از آنها مراقبت نخواهد کرد.
چطور خودشیفتگی را کنترل میکنند؟
هیچ علاجی برای خودشیفتگی وجود ندارد، اما درمانهایی برای کنترل خودشیفتگی وجود دارد. هدف این درمانها این است که عزتنفس ضعیف افراد را افزایش دهند و کاری کنند که انتظارات واقعبینانهای نسبت به دیگران داشته باشند. هیچ دارویی برای درمان این اختلال شخصیتی وجود ندارد، اما گاهی از اوقات افسردگی و اضطراب نیز همراه خودشیفتگی رخ مینمایند که برای درمان افسردگی و اضطراب میتوان داروهایی را مصرف کرد. اگر فرد خودشیفته به الکل یا مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد که یک عارضه شایع در میان افراد خودشیفته است، برای درمان این اعتیادها میتواند تحت درمانهایی قرار بگیرد. افراد خودشیفته میتوانند نحوه برقراری ارتباط به شیوههای مثبتتر را یاد بگیرند، اما این برقراری ارتباط مثبتتر وابسته به این است که آنها تا چه حد نسبت به نظرات انتقادی انعطافپذیر و تا چه حد خواهان تغییر هستند.