%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%d8%a8%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85-%d8%b5

 

۱ – چهره پیامبر(ص): پیامبر خدا(ص) سیماوچهره پر اُبهّت وجذّاب داشتند ، صورت مبارکشان چنان ماه شب چهار ده در خشان ورنگ چهره شریفش سپیدمایل به سرخی بود، درتعابیری هم داردکه: «چهره اش سپید،اما نمکین بود.»
چهره مبارکش گردبود ؛ برلب پائین وگونه راست حضرت خالی سیاهی نقش بسته بود . طبق روایات حضرت بانمک تر از حضرت یوسف (ع)بود .
۲ -پیشانی پیامبر(ص): یشانی اش بلند ، وکمی به جلو متمایل بود چون چراغی درخشان توجّه همگان را جلب می نمود .
۳ -موهای پیامبر ص :: موی سرحضرت(ص) نه حالت دار بود ونه لخت وافتاده ، موهایش تانرمه گوش می رسید )،چون شانه می شد، بسان دانه های شن(ازهم جدا)بود ؛ اُم هانی می گوید: «دیدم پیامبر(ص) موهای خودرا به صورت چهار گیسو بافته بود » .
محاسن مبارکش پر پشت وپرمو بود.شاربش بلند نبود ولی پرپشت بود.تعداد موی سفید در سر مبارک ومحاسن شریف آن حضرت نمودارگردیده بودکه به علت خضاب،سبزه به نظر می آمد ؛ انس بن مالک می گوید:در همه سر وصورت رسول خدا(ص)فقط چهارده تار موی سفید وجود داشت .
۴ -ابروان پیامبر(ص)

ابروان آن حضرت به هم پیوسته،باریک وکشیده بودند .
۵ -مژّگان پیامبر(ص): مژگان بلند وانبوه یکی از جلوهای زیبای انسان است که خداوند متعال به بند گانش عطا می کند؛طبق روایت: پیامبراعظم(ص)دارایی مُژّه های بلند وانبوهی بود .
۶ – چشمان پیامبر(ص): پیامبر خاتم(ص) چشمانش بزرگ وسیاه بود ؛حدقه چشمانش نیز سیاه بود؛ (چه بسا به خاطر شب زنده داری)قر مزی کمی در سفیدی چشمانش، دیده می شد .
۷ -گونه های پیامبر (ص): رسول خدا(ص)دارای گونه های بر جسته بود ؛گونه های آن حضرت نه کم گوشت ونه پر گوشت، بلکه معمولی بودند .
۸ -بینی پیامبر(ص): پیامبر خدا(ص)دارایی بینی متناسب وزیبای بود که درروایتی آمده است: بینی رسول خدا(ص)باریک وکشیده بود ؛ سوراخ بینی شان تنگ نبودند .
۹ – دهان پیامبر(ص): دهن مبارکشان ،از زیبایی خاصی برخوردار بود در روایت است که :خاتم پیامبران (ص)دارای دهانی فراخ امّا متناسب بود ند .
۱۰ -چانه پیامبر(ص): چانه پیامبر (ص)به تناسب قد وقامتش بود، نه کوتاه بودونه بلند.طبق روایت پیامبرخدا(ص)دارای چانه ای کوتاه و متناسب بودند .
۱۱ -دندان های پیامبر(ص): دندان های پیامبر (ص)از هم جداوسفید بودند(مفلج الاسنان) در هنگام لبخند، دندان های مبارک شان چون دانه های تگرگ جلوه کرده و نمودار می شد وخیلی زود سپیدی دندانهایشان مانند برقی در زیر لبانش پنهان می شد .
۱۲ -گردن پیامبر(ص): پیامبر اعظم (ص) گردن بسان نقره داشته است :«کأنَ عُنُقهُ جیدُ دُمیه فی صفاء الفضَّه » گردن آن حضرت در زیبایی چون نقره سفید بود؛ «کأنّ (ص) من احسنِ عبادالله عُنَقاً لاینسبُ الی الطول و لا الی القصر » گردن رسول خدا(ص) از همه زیبا تر بودو نه خیلی بلند بود و نه خیلی کوتاه.
۱۳ -اندام پیامبر(ص): پیامبر(ص) اعضا و اندام معتدل داشت ، شکم آن حضرت با سینه اش مساوی بود ؛ اعضاء و جوارحش سخت و محکم بود ،نه دراز قد بود ونه کوتاه ، ازنظر اندام انسانی معتدل بود، در اواخر عمر اندکی چاق شد، امّا از نظر گوشت بدن ،چنان محکم و قوی بود که براساس روایات گویی پیری در او اثر نکرده است .
۱۴ -شانه پیامبر(ص): شا نه پیامبر خدا (ص) که نماینگرتوانای وقدرت جسمی حضرت بود، طبق احادیث چنین تبین شده است که: حضرت چهار شانه بود و شانه های پهنی داشت .
۱۵ -سینه پیامبر(ص): رسول خدا (ص) دارای سینه پهنی بود ، شکم و سینه شان مو نداشت ؛از وسط سینه تا ناف خط باریکی از مو وجود داشت .
۱۶ -دستان مبارک پیامبر (ص): کف دست مبارکش فراخ و همچون کف دست عطاران خوشبو و معطر، همچنین کلفت ومحکم بود؛ مچهای دستانشان پهن و ساعد های کشیده داشت. ؛ ساعدش مو نداشت ؛ هنگامی به چیزی اشاره می کرد با دست اشاره می کرد نه با چشم و ابرو
۱۷ -پاهای پیامبر(ص): پاهای پیامبر(ص) استخوان های قلمی داشت وپایش کشیده بود ، ساق های پای شریفش در حد واندازه وکم گوشت بود ؛ استخوان مفاصلش درشت وهنگام حرکت کاملاً در اختیارش بود .

آراستگی ظاهری پیامبر اعظم(ص)

۱۸ — آراستن سر وصورت 

پیامبرخاتم(ص)علاوه بر اینکه موهای سر وصورت را اصلاح می کرد به دیگران نیز توصیه به چنین اعمال می نمود؛ امام علی(ع)می فر ماید که رسول خدا(ص)پس از شانه زدن مو،آن را با آب صاف ومرتب می کرد ؛
ومی فرمود: کسی که موی دارد،یاآن راکوتاه کندیا آن را به خوبی سامان دهد اصلاح سر وصورت به زیبایی انسان می افزاید
رسول خدا(ص)به مردی نگریست که محاسن بلندی داشت،فرمود: چه می شداگر محاسنش را اصلاح می کرد؟ خبربه آن مرد رسید.محاسنش را به گونه ای اصلاح کردکه نه بلند بود ونه کوتاه، سپس به دیدار حضرت آمد،پیامبر(ص) بادیدن او،فرمود: این گونه اصلاح کنید .
پیامبر(ص) در مقدار واندازه محاسن وریش می فرماید: «وقتی محاسن را در مشت گیرند،هرچه از مشت بیشتر باشد باید کوتاه شود حضرت اصلاح شارب وسبیل را مستحب اعلان کرد وفرمود: «کسی از شما شارب خود را بلند نکند؛ زیرا شیطان آن را پناهگاه خود قرار می دهد،چیدن مو از بینی را نیز مستحب دانست وفرمود: شارب وموی بینی خود رابیچینید وخود را براین کار ملزم کنید. این کاربرزیبایی شما می افزاید .گرفتن موی بالای لب به گونه ای که لب نمایان گردد از سنت پیامبر(ص)است.

۱۹ – شستن موهای سر وصورت
.پیامبر خاتم(ص)برای آراستن خود، موهای سر وصورت را شستشو می داد؛گاهی رسول خدا(ص)موی سر ومحاسن مبارک را باسدر سشتشو می نمود . امام کاظم(ع)می فرماید: رسول خدا(ص)غمگین شدوجبرئیل اورا واداشت تاسرش رابا سدر بشورد
براساس روایات،هرکه سرش رابا برگ سدر شستشو دهد خداوند هفتاد روز وسوسه شیطان را از او دور می کندوهر که هفتاد روز این کار را انجام دهد،خدارا نا فر مانی نکند وهر که نا فر مان خدانباشدبه بهشت می رود .
پیامبر(ص)سر وصورت راباخطمی نیز شستشو می داده است؛طبق روایت هرکه سرش را در روز جمعه باخطمی بشویدثواب کسی راداردکه یک بنده آزاد کرده باشد .

۲۰ — روغن مالیدن به سر
پیامبر اعظم(ص)می فرمود:«مالیدن روغن شور بختی را می برد»چون می خواست روغن بیمالد،از سر ومحاسنش آغاز می کرد، ومی فرمود:«سرجلوترازمحاسن است». ابتدا ابروها وبعدشاربش راروغن می مالید،آن را بو می کشید، سپس موی سرش راروغن می زد . مالیدن روغن بنفشه را مستحب اعلان کرد وآن رابرروغن های دیگر بر تری می داد .ومی فر مود:روغن بنفشه بمالید که در تابستان خنک ودر زمستان گرم است.
۲۱ –خضاب کردن
رسول خدا(ص)،موهای سر ومحاسن شریفش را خضاب می کرد.انس بن مالک می گوید: «رأیت شعر رسول الله(ص)مخضوباً » موی پیامبر خدا را در حالی که خضاب شده بود،دیدم.آن حضرت، موی خودرا باحنا خضاب ورنگ می کرد .
از صحابه آن حضرت می گوید:« به حضور پیامبر(ص)رفتم دیدم که محاسنش را خضاب کرده بود .
خضاب باهر رنگی باشدعیبی ندارد. چنانکه مردی که بارنگ زرد محاسن خود را خضاب کرده بود نزد رسول خدا(ص)آمد،حضرت فرمود:این زیبااست. بعد باریش سرخ حنایی آمد حضرت با تبسم به اوفرمود: این بهتر است. هنگامی که باریش سیاه شده بر حضرت وارد گردیدحضرت با چهره خنده ناک به او فر مود: این از آن دوبهتر است .
پاداش وثواب خضاب: 
خضاب برای مردان وزنان سنت مؤکداسلام است.خضاب دست وپا برای مردان کراهت دارد وباید مردان موی سر ومحاسن را خضاب نماید،زنان علاوه بر موی سر،دست وپا را نیز باید خضاب نمایند ؛خضاب که یکی ازتوصیه های اسلام به پیروانش می باشد،دارایی اجر وپاداش فراوان می باشد؛رسول خدا(ص)به علی(ع)فرموده است:«یک در هم در راه خدا خضاب مصرف کردن،بهتر از هزاردر هم است که در راه غیر خدا انفاق ومصرف شود .
۲۲ — سرمه کشیدن:
پیامبراعظم(ص) علاوه بر اینکه خودش به چشمان مبارکشان سرمه می کشیدبه دیگران نیزبه این عمل توصیه می نمود.امام صادق(ع) فرمودند:هنگامی که رسول خدا(ص)به رختخواب خویش می رفتند با«سرمه سنگ»سرمه می کشید وعددآن را طاق قرار می داد . قبل از خوابیدن، چهار باربه چشم راست وسه باربه چشم چپ خودسرمه می کشید ،دربرخی روایات دارد که رسول خدا(ص) به چشم راستش سه بارسرمه می کشیدوبه چشم چپش دوبار.حضرت سرمه دانی داشت که هرشب با آن سر مه می کشیدوسرمه اش سرمه سنگ بود .

۲۳ — آئینه و شانه: 
پیامبر خدا(ص) در آئینه نگاه می کرد، موی سر خود را شانه می زد، گاهی به جای آئینه ،در ظرف آب نگاه می کرد و موی سر خود را مرتب می ساخت وعلاوه بر این که خود را برای خانواده آراسته و مهیا می کرد، برای برادران دینی هم خود را می آراست .
پیامبر اعظم روزی در ظرف آبی که در اتاق قرار داشت نگاه می کند و خود را می آراید ، وقتی همسرش عایشه او را می بیند می گوید: پدر و مادرم فدایت !تو پیامبری و بهترین آفریدگان ،چرا چنین می کنی ؟حضرت فرمود: «إِنَّ الله تعالی یُحِبُّ مِن عبدِهِ إذا اَخرَجَ الی اخوانه اَن یتَهَیَّأَ لَهُم وَیتَجمَّل »خداوند از بنده اش این را دوست دارد که هر گاه نزد برادران دینی اش بیرون میرود خود را برای آنان آماده وآراسته سازد. از امام صادق(ع) روایت شده است که پیامبر(ص) فرمود: خداوند بهشت را برای جوانی که بسیار در آینه نظر می کند و حمد خدا را بسیار می گوید که خدا او را به صورت نیکو آفریده ومعیوب نگردانیده،واجب می گرداند .

رسول خدا(ص)،باشانه سر مبارکش را شانه می کرد. همسرانش مراقب ومنتظربودندکه وقتی از موهای سر وصورت حضرت می ریخت،آن هارا جمع می کردند،تار مو های که گاهی نزد مردم به عنوان تبرّک مانده بود،از همان موهابود.وی،گاهی روزی دوبار، محاسن خودرا شانه می زد وپس از شانه زدن،شانه رازیر تشک وبالش خود می گذاشت . رسول خدا(ص)باشانه مخصوص به نام«مدری»سرش راشانه میزد،وچه بسا که محاسن شریف راهرروز دوبار شانه می زد .

۲۴ — لباس وپوشش 
؛پیامبر(ص) از ساده ترین پوشاک آن زمان استفاده می کرد ودرمواردی هم لباس های درشت وخشن بر تن می کرد .عایشه می گوید: «کان علی رسوا الله (ص) ثوبان خشنان غلیظان »رسول خدا(ص) دو لباس درشت و خشن داشت .البته آن حضرت لباس پشمینه زخیمی نیز می پوشیده است . حضرت به اندازه نیاز و ضرورت می پوشید و هر نوع لباس که برایش فراهم می شد ،استفاده می کرد. در بیشتر موارد، لنگ ،پیراهن زبر و خشن وعبای زمخت بر تن می کرد .آنچه برای پیامبر(ص) اهمیت داشت پاکیزگی ومعمولی بودن لباس بود،نه گرانبها بودن آن .
رسول خدا(ص) از میان جامه های گوناگون ،پوشیدن پیراهن را بیشتر دوست می داشت (زیرا آن در مقایسه با ردا و لنگ ، پوشاننده تر بود و نیازی به بستن و باز کردن و مانند آن نداشت)هنگامی که هیأتی بر حضرت وارد می شدند، هم خود زیبا ترین لباس را می پوشید ، و هم مهتران اصحابش را به این کار دستور می داد . همواره لباسش پاکیزه بود؛ می فرمود: از عوامل ارجمندی مؤمن نزد آفریدگار والا ،پاکیزگی لباس اوست.
الف_جنس لباس 
.لباس ازجنس پنبه ای بیشتر مورد علاقه آن حضرت بود ، امام علی(ع) می فرماید: «لباس پنبه بپوشید ،چرا که آن لباس رسول خدا (ص) بود وآن حضرت ،لباس پشمین و مویین نمی پوشیدند مگردرحال ناچاری »وبهترین جامه ها جامه ای است که از پنبه بافته شده باشد، لباس پنبه ای لباس اهل بیت (ع) است »پیامبر(ص) هم لباس برد یمانی می پوشید و هم در حال اظطرار جبّه ای پشمین بر تن می کرد .
بنا بر این بهترین جنس لباس از نوع پنبه است که برای بدن مفید می باشد و از مام صادق (ع) روایت شده است که:
«پوشیدن کتان (از جنس پنبه) بدن را فربه می کند ».
ب- رنگ لباس
پیامبر اعظم (ص) که الگوی زندگی است رنگ هایی برای لباس خود انتخاب می نموده است که اینک به اختصار برخی آنها ذکر می گردد:
  سبز:
رنگ سبز ،رنگ مورد پسند پیامبر(ص)برای لباس بود . پیامبر(ص) عبایی به رنگ سبز داشت که گاهی آنرا برشانه خود می انداخت .
طبق نطرروانشناسان امروزه هریکی ازرنگها ازلحاظ روحی وروانی آثار مخصوص به خودرا دارند،رنگ سبز از نظرروان شناسی نمایان گرهدف واراده درعمل است.سبز نمودار ثبات واستقا مت درمقابل تغیرات است.رنگ سبزبرای
درمان بیماریهای عصبی واختلالات روانی توصیه شده است وقدرت تحمل وصبوری را افزایش می دهد . خشم وفشارها ی عصبی را می کاهدوفشار خون را کاهش می دهد وخون بافت هارا ازمیکروبها پاک می سازد، این رنگ مسکن وهیپنو تیک است ودرتحریکهای عصبی، بی خوابی ها وتشنگی ها مؤثر است. فشار خون را کم می کند میگرن را تسکین می دهد .
سفید:
طبق روایات بیشتر جامه های پیامبر (ص) سفید بود ومی فرمود: لباس سفید را بر زندگانتان بپوشانید و مردگانتان را هم با پارچه سفید کفن کنید . هیچ لباسی زیبا تر از سفید نیست ، پس آن را بپوشید و مردگانتان را درآن کفن کنید .
زیبا ترین رنگی که در گورها ومساجدتان با آن خداوند را ملاقات خواهید کرد (رنگ) سفید است .

 زرد:
طبق روا یا ت پیامبرخدا(ص) ملحفه ای داشت که با زعفران رنگ آمیزی شده بود و گاهی تنها با پوشیدن همان با مردم نماز می خواند زیدبن اسلم می گوید: «کان رسول الله (ص) یصبغ ثیابه کلها بالزعفران حتی العمامه ». پیامبرهمه لباس هایش حتی عمامه اش را بازعفران رنک می کرد.

 قرمز:
رنگ قرمز رنگی بود که پیامبر(ص) برای لباس آن را نمی پسندید «انه کره الحمره فی اللباس ».
روان شناسان درمورد رنگ قرمز می گویند:» رنگ قر مز محر ک است وبرای افرادی که عصبا نی هستند نبایستی در منازل ازآن استفاده کنند.«
 سیاه:
رسول خدا(ص) جز در سه چیز رنگ سیاه را خوش نداشت: چکمه ،عمامه و عبا .ازنظر روان شناسان رنگ سیاه حزن آور است،آلودگی وچرک رابه آسانی نشان نمی دهد .
– اندازه و بی تکلفی در لباس

جامه بلندی که بر زمین کشیده شود نشانه تکبر است و در جاهلیت ، شیوه اشراف جاهلی بوده است.پیامبر(ص) ضمن اینکه از پوشیدن آن گونه جامه ها، نهی می کرد ،خود جامه ای می پوشید که از نظر بلندی به قوزک پاهایش نمی رسید: «کانت ثبابه ُلُّها مُثمِرّه فوق الکعبین » پیامبر اعظم(ص) به ابوذر فرمود هرکه از روی تکبر جامه اش رابرزمین کشد ،خداوند در قیامت به او نظر رحمت نفرماید. ازار(شلوار) مرد…تا بند پا جایز است نه بیشتر از آن ؛ پیامبر (ص) در وصیتی به شخصی فرمود: مبادا که پیراهن و شلوار خود را بلند کنی که این نشانه تکبر است و خداوند تکبر را دوست ندارد.

برای رسول خدا (ص) مقید شدن به نوع خاص لباس مطرح نبود .چنانکه پیامبر گاهی عبای کهنه و وصله داری داشت که آن را بر تن می کرد و می فرمود: من بنده ام و لباس بندگان را می پوشم .دو جامه داشت که ویژه ای روز جمعه بود، غیر از لباس های دیگری که در روزهای غیر جمعه برتن می نمود. چه بسا که فقط یک روپوش بدون لباس دیگر برتن می کرد و دو سوی آن را میان شانه اش گره می زد و با همان لباس برجنازه ها با مردم نماز می خواند و چه بسا که با همان یک لباس روپوش در خانه خود نماز می خواند وآن رادورخود می پچیدو… ای بسا که باهمان لباس ، نماز شب می خواند و هم چنین گاهی یک طرف لباس را بر تن می نمود و طرف دیگرش را بر روی بعضی از زنان خود می انداخت و به این ترتیب در آن نماز می خواند
ـ ساده پوشی

پیامبر اعظم (ص) چنان ساده زندگی می کرد که در طول حیات مبارکش به هیچ جلوه ای فریبنده ای دنیا وابسته وعلاقه مند نشد وچنان ساده پوش بود که هرچه فراهم بود می پوشید، چه قطیفه ای که به برکند،یابرد عالی بپوشد، چه جبّه پشمین. هرچه که از حلال میافت می پوشید: «ما وجد من المباح لبس » مهم برای پیامبر(ص) مباح بودن جامه بود،نه قیمت،جنس،دوخت وجذاب بودن آن.در سخن دیگر آمده است که پیامبر(ص) عبای داشت که هر گاه می خواستند نمازنافله بخوانند،آن رادولا کرده وزیرش می انداخت. پیامبر(ص)برروی حصیر، وبدون هیچ فرش دیگری می خوابید .

ـ کفش و
پیامبر خاتم(ص) همه نوع کفش ودمپایی می پوشید .کفش آن حضرت، دوبند داشت که انگشت پا در آن ها فرو می رفت؛ جنس کفش او بیشتر، از پوست موی گاوبود رسول خدا(ص)کمر بندی داشت که از چرم دباغی شده ودربالای آن یک گره وجود داشت ودر طرف دیگرش نقره بودوسه حلقه نقره ای هم به آن آویزان بود انگشتر آن
حضرت نیزاز نقره بوده است ،که نگین آن مدور ونقش آن«محمد رسول الله»بود .
۲۵ – آداب لباس پوشی
پیامبرخاتم(ص)هرگاه پیراهن می پوشیدآن راقبل ازشلوار می پوشید ،وابتدا سمت راست را بر تن می کرد وهر گاه جامه از تن در می آورد، از سمت چب شروع می کرد . هر گاه لباس نو می پوشید، لباس های کهنه خود را به فقیر می داد ومی فر مود: هر مسلمانی که در راه رضای خدا، لباس های کهنه خود را به یک مسلمان بپوشاند، تا آن زمان که آن لباس در تن آن فقیر است اودر ضمانت ونگهداری خداوند است .
آن حضرت، انجام کار را با دست راست وشروع از سمت راست را در همه امور دوست داشت وحتی در پوشیدن جامه وکفش، در شانه کردن موی . لباس که می خرید، اگر آستین آن بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را می برّید نمی گذاشت لبه آن را هم بدوزند وبه همان حال می پوشید ومی فر مود:کار،خیلی زودترازاین هاست! ؛پیامبر(ص) می فرماید: هر که لباس می پوشد باید پاک وپاکیزه باشد .
در پا کردن کفش پای راست را بر پای چب باید مقدم کرد وهنگام در آور دن آن،باید بر عکس عمل شود ؛ در هنگام خوردن غذا کفشرا از پای در آورند .
۲۶ -انگشتری : رسول خدا(ص) انگشتری به دست راست می کرد ؛ انگشتری بانگین عقیق ؛ عقیق سرخ ؛ یاقوت ؛فیروزه بلور ،جزع یمانی ، وزمرد را مستحب شمرد. هنگام وضوء سه بار انگشتر را حرکت می داد ؛ همواره نگین رابه طرف کف دست می چرخاند وبسیار به آن می نگریست .
امام صادق(ع) نیز روایت کرده که رسول خدا(ص)نهی می کردکه مردان،در لباس پوشیدن خودراشبیه زنان سازند ونهی می کرد که زنان، در لباس پوشیدن شبیه مردان شوند

۲۷- لباس های ویژه:
رسول خدا(ص) علاوه بر لباس های که پوشاننده بدن بوده است ونقش در آراستگی داشته،از کلاه ،عمامه، دستار، عرق چین،و… نیز استفاده می کرده است،گرچند آنهاپوشاننده بدن نیستندونمی شودکه بصورت مستقیم ازآراستگی ظاهری به حساب آورد. ولی به نحو ی ازویژه گی های ظاهری آن حضرت محسوب می گردد که چند مورد آن ذکر می گردد:
کلاه وعرقچین: کلاه وعرق چین بعنوان پوشیش برای سر، درحالت های عادی واستفاده کردن آن زیر عمامه برای جلوگیری ازعرق سر،از ویژگی های است که آن حضرت بدان توجّه داشته است وپوشاندن سررا درنمازبه همه توصیّه کرده است.پیامبر اکرم (ص)عرقچین وکلاه سفید راه راه می پوشید ودر هنگام جنگ،عرقچین بر سر می گذاشت که دو گوش داشت وروی گوشها را می پوشاند ؛گاهی زیرعمامه عرقچین برسر می کرد .
عمامه : ازسنت های اسلامی،پوشاندن سر است چه هنگام عبادت ونماز،چه در مواقع دیگر.پوشش پیامبر برای سر ،اغلب عمامه بود.عمامه سیاهی داشت که برسرمی پیچید وبا آن نماز می خواند . عمامه رسول خدا(ص) به اندازه ای بودکه آن راسه دور،به سرش می پیچید .
حوله: اگر استفاده از دستمال وحوله رابرای خشک کردن دست وصورت هنگام وضو،وارد بحث پوشش ولباس کنیم،در این زمینه مناسب است که بدانیم که رسول خدا(ص)حوله های متعددی داشت با نام های مختلف وکار برد های گوناگون که به مراعات بهداشت نظافت و نظم هم مربوط می شود.در حدیث است که آن حضرت دستمال و حوله ای داشت که پس از وضو چهره خود را با آن خشک می کرد واگر حوله یا دستمالی همراه نداشت ،با گوشه لباس خود صورت را خشک می نمود
۲۸ -نظافت وپاکی پیامبر(ص)

رعایت نظافت وپوشیدن لباس های تمیز واستعمال بوی خوش علاوه بر اینکه بر شادابی خودشخص می افزاید، وموجب تنفرودوری دیگران نمی گردد،بر روح وروان دیگران نیز اثر مثبت گذاشته وزمینه مقبولیت اورا فراهم می نماید.امام علی(ع) می فرماید: از بدن خویش مراقبت کنید، خدا مبغوض می دارد بنده اش را که هرکس کنارش بنشیند،بینیش رابیگیرد ».

 بهداشت بدن
حمام کردن، شستشو، نظافت بدن وزدودن موهای آن، عوامل تأمین سلامتی ونظافت واز نشانه های آراستگی است. گرفتن ناخن، چیدن موی سبیل وشارب،زودودن موهای زیر بغل وشرمگاه نیز از همین نمونه هااست.
امام صادق(ع) می فر ماید: «خداوند به ابراهیم(ع)فرمود:پاکیزه شو! ابراهیم(ع) سبیل خودرا اصلاح کرد.باز فرمود:پاکیزه شو! ابراهیم موهای زیر هردوبغلش را اصلاح نمود.باز فرمود: پاکیزه شو!ناخن هایش را گرفت و…» .
در روایت آمده است که خداوند به ابراهیم(ع)حنیفیه وپاکیزگی رافرستاده وآن ده چیز است که پنچ تادرسر وپنچ تاهم در تن می باشند که عبارتند از: گرفتن سبیل،آراستن ریش، خواباندن مو، مسواک کردن، خلال نمودن،ستردن مواز تن،ختنه،چیدن ناخنها، غسل جنابت وشستشو باآب .
رسول خدا(ص)جمعه به جمعه، موهای زیر بغل وزهار رامیزدود،ناخن هایش رامی گرفت وآن رادفن می کرد،شاربش را کوتاه می کرد وبربدن خودنوره می کشید،تاموهایش زایل شود .
امام صادق(ع)می فر ماید:«آن حضرت روزجمعه،پیش از آنکه برای برپایی نماز جمعه از خانه بیرون رود،ناخن هایش رامی چید وشارب خودرا کوتاه می کرد.» بلند شدن ناخن یاسبیل، موجب آمادگی وجمع شدن چرک ومیکرب درآن می گردد. چیدن وکوتاه کردن آن ها، به بهداشت کمک می کند.پیامبرخدا(ص)به این نظافت،حتی در مسافرت هاهم توجه داشت وهر گاه به سفر می رفت،پیوسته پنج چیزراباخودداشت: آینه،سرمه دان،شانه،مسواک وقیچی ؛ آن حضرت علاقه داشت که بر موی سر وصورت خود،روغن های خوشبو کننده بزند،حتی به ابروها وسبیل هم میزد. در سفر ها هیجگاه شیشه روغن وسرمه دان وقیچی ومسواک وشانه را ازخود دور نمی داشت .
بنابراین پیامبر بهداشت بدن را مهم می شمرد وبه مو قع حمام می کرد ومو های زاید بدن را می زدود وروغن های خوشبو به موهای سر وصو رت می زد ومسواک را نیز اهمیت فراوان می داد.
 مسواک:
ازنشانه های بارز ومهم نظافت وپا کی مسواک کردن است؛پیامبر(ص) اهمیت فراوانی به مسواک وبهداشت دهان می داد؛ دندان هایش پیوسته برّاق وسفیدبود وامت خویش را هم به مسواک زدن دستور می داد ومی فرمود:«طیّبوا افواهکم بالسّواک »، دهانتان را با مسواک خوشبوکنید. مسواک کردن سنت حسنه از پیامبراکرم(ص) است که مورد تأکیدفراوان قرار گرفته وبر آن ثواب فراوان بیان گر دیده است.امروزه پزشکان نیز سفارش زیاد به آن می کند تا اینکه سلامت دندان وبدن به شکل مطلوبی تأمین گردد. البته تأکید وسفارش زیاد پیامبر(ص)به آن، بیان گرعمق تدبیر وغنای فرهنگ اسلام است که هنوزاطباءبه دقایق آن دست نیافته اند.
رسول خدا(ص) هرگاه می خوابید،مسواک را بالای سر خود می گذاشت،قبل از خواب مسواک میزد، وقتی از خواب بیدار می شد مسواک می زد ومی فر مود: آنقدر(ازسوی خداوند)به مسواک فرمان داده شدم که تر سیدم بر من واجب شود .
نسبت به امت خویش نیز فرموده است که: اگر نبودکه بر امتم دشوار سازم،آنان را امر می کردم که باهر نماز مسواک بزنند ؛ اگر مردم از (فواید) مسواک آگاه بودند،آن را با خویش به بستر می بردند .
آداب مسواک نمودن:
پیامبر اعظم(ص) مسواک را به عرض دندان ها می کشید ؛ وباچوب اراک مسواک می زد،چرا که جبرئیل این گونه به او امر نموده بود ؛ چوب مبارک زیتون برای مسواک مناسب است زیرا باعث خوشبو شدن دهان می شود ؛ وپیامبر(ص)برای هر نماز مسواک می زدند.
خوشبویی

پیامبر اعظم(ص)آن قدر عطر ومواد خوشبوکننده برسر وصورت خودمیزد،که گاهی با«عود»و«غالیه » خود را معطر می ساخت ، مصرف کردن در جهت معطرکردن،پسندیده ونیکو است واسراف هم به حساب نمی آید.
امام صادق(ع)می فرماید:«پیامبرخدا(ص)بیش ازآنچه که برای خوراکی وطعام خرج کند،درراه عطریات خرج می کرد . اگر عطری را به پیامبر(ص)تعارف می کرد، خودرا عطر آگین می نمود ومی فرمود:بویش پاکیزه وحمل آن آسان است واگر از معطر ساختن خود باآن عذری داشت،تنهابه گذاشتن سر انگشت خود بر آن اکتفا ،می فرمود ؛ وبیان می کرد:بهترین بندگان خدا آن های هستندکه …خوشبویند . چه عیب دارد که امت پیامبراعظم به پیروی از سیره ای اخلاقی پیشوایش،بخش از مخارج روزانه خودرا،هزینه های بهداشت وتمییزی وخوشبویی نمایند.امام صادق(ع) می فر ماید: «آنچه در راه عطریات خرج کنی، اسراف نیست .
رسول خدا(ص)به مسأله عطریات آن قدر اهمیت می دادومعطر وخوشبومی زیست که هر گاه از کوچه وگذرگاهی می گذشت، پس از عبورش،آنان که از آن مسیر می گذشتند، ازرایحه وبوی خوش بر جای مانده،پی می بردند که پیامبر از این کوچه عبور کرده است . به فر موده امام صادق(ع)پیامبراعظم(ص)هر جمعه عطر می زد وخودراخوشبو می ساخت واگر عطریاتی هم در اختیار نداشت،روسری بعضی از همسرانش را با آب پاشیده برسر وروی خود می کشید، تاخوشبو گردد .
۲۹ – بهداشت محیط
.پیامبر اعظم(ص) اهمیت فراوان به بهداشت محیط زیست داده وفرموده است: «خاکروبه (زباله های منزل)راپشت در نریزید که جایگاه شیطان است »، ونیز توصیه به جاروب نمودن وتمیزکردن جلوی منزل فرموده که:«آستانه خانه خود را بروبیدومانند یهود نباشید »
رسول خدا(ص) دستور داده که:«خاکروبه(زباله های منزل) راشب در خانه نگذاریدوآن را بیرون ببرید که نشیمن شیطان است . ودستمال چرک گیری را درجای نگذاریدکه خوابگاه شیطان است . جارو کردن وپاکیزه نمودن حیاط را مستحب اعلان نمود ؛رها کردن ظرف های نشسته راناخوش می شمرد . می فر مود: شب ها پیش از خواب سر ظرف هارا بیپوشانید . ادرار کردن درآب راکد راجفا(برموجودات زنده در آب)می دانست ، ومردمان را از این کار باز می داشت
بخاطر بهداشت وحفظ محیط زیست «اجازه نمی دادکسی کنار چاه آب آشامدنی،زیر درخت میوه دار،میان قبر ها،در جاده ها وحیاط خانه ها قضای حاجت کنند ، همواره دستور می داد که هفت چیزآدمی را در زمین دفن کنند: مو،ناخن،خون حیض، بچه دان،دندان وعلقه .
۳۰ -وقتی عطسه می کرد، دست یا پیراهنش را جلوی دهانش می گرفت وآهسته عطسه می کرد ؛چون خمیازه می کشید، دستش را بردهان مبارکش قرار می داد. فر مان داده بود کسی درچاهی که آب آشامیدنی دارد،آب دهان در آن نیندازند .

—————————————————————————–
فهرست منابع مورد استفاده
۱- آیین سخنرانی، دیل کارنگی،ترجمه مهرداد مهرین،تهران،نشر آریان۱۳۵۷ش.
۲- أثرات تر بیتی رنگها ازمنظر اسلام ورون شناسی ،محمد امین حجتی گروه پژ و هشی تعلیم وتر بیت اسلا می، آما ده چاپ.
۳- بحارالانوار،محمد باقرمجلسی،مؤسسه الوفاء بیروت،۱۴۰۳هه۱۹۸۳م.
۴- بحارالانوار،محمد باقر مجلسی،ترجمه محمدباقرکمره نزیل شهری،تصحیح محمد بهشتی،انتشارات کتابفروشی اسلامیه،چاپ ایلامیه تهران ۱۳۶۵ش.
۵- تحف العقول عن ال الرسول(ص)،الحرّانی،تحقیق:علی اکبرغفاری،مؤسسه النشر الاسلامی لجماعه المدرسین،الطبعه الثانیه۱۳۶۳ش۱۴۰۴ق،قم.
۶- تحفهالاحوذی فی شرح الترمذی، المبارکفوری،دارالکتب الاسلامیه،الطبعه الاولی ۱۴۱۰ق، بیروت.
۷- تاریخ یعقوبی،احمد بن ابی یعقوب،ترجمه محمد ابراهیم آیتی،شرکت انتشارات علمی وفرهنگی،تهران۱۳۷۴٫
۸- ثواب الاعمال،الصدوق،منشورات الرضی،الطبعه الثانیه۱۳۶۸ش قم.
۹- الجامع الصغیر،جلال الدین السویطی،دار الفکر،الطعهالاولی۱۴۰۱۰ق،بیروت.
۱۰- حلیهالمتقین،محمدباقرمجلسی،انتشارات کتاب فروشی اسلامیه.
۱۱- الخصال،الصدوق،التحقیق:علی اکبرالغفاری،جماعه المدرسین فی حوزهالعلمیه۱۴۱۴ق قم.
۱۲- دعایم الاسلام،نعمان بن محمد بن منصوربن احمدبن حیون التمیمی المغربی،التحقیق:آصف بن علی اصغر فیضی،دارالمعارف۱۳۸۳-۱۹۶۳ م.
۱۳- روضهالواعظین،محمد بن فتّال النیسابوری،التحقیق:السید محمد مهدی-السید حسن الخراسانی،منشورات الرضی،قم.
۱۴- سنن ابی داود،سلیمان بن الاشعث السجستانی،التحقیق:محمدسعیداللحام،دارالفکر،بیروت.
۱۵- سنن النسایی، النسایی،بشرح الحافظ جلال الدین السیوطی،داراحیاءالتراث العربی ،بیروت.
۱۶- السنن الکبری،احمدبن الحسین بن علی البیهقی،دارالفکر.
۱۷- سفینهالبحار،محدث قمی.
۱۸- سنن النبی(ص)،علامه سید محمدحسین طباطبایی،ترجمه عباس عزیزی،انتشارات صلاه چاپ هفتم،۱۳۸۵٫
۱۹- الشمایل النبویه والخصایل المصطفویه،محمدبن عیسی تر مذی،مصحح، فوازاحمد زمرلی،طه۲،دار الکتاب العربی،بیروت۱۴۱۸ق.
۲۰- الطبقات الکبرای،محمد بن سعد،طبع الاول،دار الفکر،بیروت۱۴۱۴ق.
۲۱- غررالحکم،آمدی،ترجمه سید حسین شیخ الاسلامی،انتشارات انصاریان،چاب ششم۱۳۸۲،قم.
۲۲- الغارات،ابواسحاق ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی اصفهانی،مقدمه، حواشی وتعلیقات: میرجلاالدین حسین ارموی.
۲۳- کنز العمال،محمدتقی هندی،مؤسسه الرساله،الطبعه الخامسه۱۴۰۵هه-۱۹۵۸ م.
۲۴- من لایحضره الفقیه،الصدوق،التحقیق:علی اکبرغفاری،جامعهالمدرسین،الطبعه الثانی۱۴۰۴ق،دارالاضواءبیروت.
۲۵- مکارم الاخلاق،حسن بن فضل طبرسی،مؤسسهالاعلمی بیروت؛مؤسسه النشر الاسلامی التابعه لجماعهالمدرسین،الطبعهالاولی۱۴۱۴قم .
۲۶- المحجه البیضاء،مولی محسن فیض کاشانی،التحقیق: علی اکبرالغفاری،دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین،الطبعهالثانیه.
۲۷- نهج الفصاحه،ابوالقاسم پاینده،انتشارات جاودان،۱۳۴۶٫
۲۸- الوفاءباحوال المصطفی،عبدر الرحمن ابن جوزی،التحقیق:مصطفی عبدالقادرعطا،طه ۱ ،دارالکتب العلمیه بیروت۱۴۰۸ق.
۲۹- الوسایل الشیعه،حرعاملی،چاب اسلامیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *