رساله توضیح المسائل آیت الله مکارم شیرازی مد ظله العالی:احکام تقلید:
مسئله ۱ تا ۲۰:
مسأله ۱ـ [۱]هیچ مسلمانى نمى تواند در اصول دین تقلید نماید، بلکه باید آنها را از روى دلیل ـ به فراخور حال خویش ـ بداند ولى در فروع دین یعنى احکام و دستورات عملى، اگر مجتهد باشد (یعنى بتواند احکام الهى را از روى دلیل به دست آورد) به عقیده خود عمل مى کند و اگر مجتهد نباشد باید از مجتهدى تقلید کند، همان گونه که مردم در تمام امورى که تخصّص و اطّلاع ندارند، به اهل اطّلاع مراجعه مى کنند و از آنها پیروى مى نمایند.
و نیز مى تواند عمل به احتیاط کند، یعنى در اعمال خود طورى رفتار نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر بعضى از مجتهدین کارى را حرام و بعضى مباح مى دانند آن را ترک کند و یا اگر بعضى، آن را مستحب و بعضى واجب مى دانند آن را حتماً به جا آورد، ولى چون عمل به احتیاط مشکل است و احتیاج به اطّلاعات نسبتاً وسیعى از مسائل فقهى دارد، راه براى توده مردم غالباً همان مراجعه به مجتهدین و تقلید از آنهاست.
مسأله ۲ـ حقیقت تقلید در احکام، استنادعملى به دستور مجتهد است، یعنى انجام اعمال خود را موکول به دستور مجتهد کند.
مسأله ۳ـ مجتهدى که از او تقلید مى کند باید داراى صفات زیر باشد: مرد، بالغ، عاقل، شیعهی دوازده امامى، حلال زاده و همچنین بنابراحتیاط واجب عادل و زنده باشد. (عادل کسى است که داراى حالت خداترسى باطنى است که او را از انجام گناه کبیره و اصرار بر گناه صغیره باز مى دارد).
مسأله ۴ـ در مسائلى که مجتهدین اختلاف نظر دارند باید از «اعلم» تقلید کند.
مسأله ۵ـ «مجتهد» و «اعلم»[۲] را از سه راه مى توان شناخت:
اوّل: این که خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
دوم: این که دو نفر عادل از اهل علم به او خبر دهند، به شرط این که دو نفر عالم دیگر برخلاف گفته آنها شهادت ندهند.
سوم: این که آنچنان در میان اهل علم و محافل علمى مشهور باشد که انسان یقین پیدا کند او اعلم است.
مسأله ۶ـ هرگاه شناختن «اعلم» بطور قطع ممکن نشود، احتیاط آن است از کسى تقلید کند، که گمان به اعلم بودن او دارد و در صورت شک میان چند مجتهد و عدم ترجیح آنها از هرکدام بخواهد مى تواند تقلید کند.
مسأله ۷ـ براى آگاهى از فتواى مجتهد چند راه وجود دارد: اوّل، شنیدن از خود مجتهد یا ملاحظه دستخطّ او; دوم، دیدن در رساله اى که مورد اطمینان باشد; سوم، شنیدن از کسى که مورد اعتماد است; چهارم، مشهور بودن در میان مردم بطورى که سبب اطمینان شود.
مسأله ۸ـ اگر احتمال دهد فتواى مجتهد عوض شده، مى تواند به فتواى سابق عمل کند و جستجو لازم نیست.
مسأله ۹ـ در جایى که مجتهد صریحاً فتوا ندارد، بلکه مى گوید احتیاط آن است که فلان گونه عمل شود، این احتیاط را «احتیاط واجب» مى گویند و مقلّد یا باید به آن عمل کند و یا به مجتهد مساوی یا مجتهدی که بعد از مرجع تقلید فرد، اعلم از دیگر مجتهدان باشد مراجعه نماید ولی اگر فتواى صریحى داده، مثلاً گفته اقامه براى نماز مستحبّ است، سپس گفته احتیاط آن است که ترک نشود، این را «احتیاط مستحبّ» مى گویند و مقلّد مى تواند به آن عمل کند یا نکند. و در مواردى که مى گوید «محلّ تامّل» یا «محلّ اشکال» است مقلّد مى تواند عمل به احتیاط کند یا به دیگرى مراجعه نماید. امّا اگر بگوید «ظاهر چنین است» یا «اقوى چنین است»، این تعبیرها فتوا محسوب مىشود و مقلّد باید به آن عمل کند.
مساله ۱۰ـ هرگاه مجتهدى که انسان از او تقلید مى کند، از دنیا برود باقى ماندن بر تقلید او جایز است؛ بلکه اگر اعلم باشد واجب است در مسایلی که به فتوای او عمل کرده و مورد اختلاف با دیگران است باقی بماند.
مسأله ۱۱ـ عمل کردن به فتواى مجتهد مرده ابتداءً جایز نیست هرچند اعلم باشد بنابر احتیاط واجب.
مسأله ۱۲ـ هرکس باید مسائلى را که معمولاً مورد احتیاج او واقع مى شود یاد گیرد یا طریقه احتیاط آن را بداند.
مسأله ۱۳ـ اگر مسأله اى پیش آید که حکم آن را نمى داند مى تواند عمل به احتیاط نماید، یا اگر وقت آن نمى گذرد صبر کند تا دسترسى به مجتهد پیدا کند، و اگر دسترسى ندارد یک طرف را که بیشتر احتمال صحّت مى دهد انجام مى دهد و بعداً سؤال مى کند، اگر مطابق فتواى مجتهد بود صحیح است وگرنه باید اعاده کند.
مسأله ۱۴ـ هرگاه کسى مدّتى اعمال خود را بدون تقلید انجام داده، سپس تقلید کند، اگر اعمال سابق، مطابق فتواى این مجتهد باشد صحیح است و گرنه نظر مرجع خود را دربارهی آن سؤال کرده و مطابق آن عمل میکند، همچنین است اگر بدون تحقیق کافى از مجتهدى تقلید نموده باشد.
مسأله ۱۵ـ هرگاه کسى در نقل فتواى مجتهدى اشتباه کرده باید بعد از اطّلاع، صحیح آن را بگوید، و اگر در منبر و سخنرانى گفته باید آن را در جلسات مختلف تکرار کند تا کسانى که به اشتباه افتاده اند از اشتباه درآیند، امّا اگر فتواى آن مجتهد تغییر کرده، اعلام تغییر بر او لازم نیست.
مسأله ۱۶ـ عدول، یعنى تغییر تقلید از مجتهدى به مجتهد دیگر، جایز نیست بنابر احتیاط واجب، مگر آن که مجتهد دوم اعلم باشد و اگر بدون تحقیق عدول کرده باید بازگردد.
مسأله ۱۷ـ هرگاه فتواى مجتهد تغییر کند باید به فتواى جدید عمل شود، امّا اعمالى را که مطابق فتواى سابق عمل کرده (مانند عبادات یا معاملاتى که انجام داده) صحیح است و اعاده لازم ندارد، همچنین اگر از مجتهدى به مجتهد دیگر عدول کند، اعاده اعمال سابق لازم نیست.
مسأله ۱۸ـ هرگاه مدّتى تقلید کرده امّا نمى داند تقلید او صحیح بوده یا نه، نسبت به اعمال گذشته اشکالى ندارد، امّا براى اعمال فعلى و آینده باید تقلید صحیح کند.
مسأله ۱۹ـ هرگاه دو مجتهد مساوى باشند، مى توان بعضى از مسائل را از یکى و بعضى را از دیگرى تقلید کرد؛ ولی هرگاه در مسألهای یکی عمل کرد، عمل به فتوای دیگری در آن مسأله، جایز نیست.
مسأله ۲۰ـ فتوا دادن و اظهار نظر کردن در مسائل شرعى براى کسى که مجتهد نیست (یعنى قادر به استنباط احکام از مدارک و دلایل آن نمى باشد) حرام است و هرگاه بدون اطّلاع اظهار نظر کند، مسؤول اعمال تمام کسانى است که به گفته او عمل مى کنند.
۱٫ ملاک انجام عبادات و تکالیف شرعى از نظر قرآن و روایات رسیدن به «بلوغ شرعى» است. یکى از نشانه هاى بلوغ در پسران کامل شدن ۱۵ سال قمرى و وارد شدن در ۱۶ سالگى است؛ و در دختران کامل شدن ۹ سال قمرى و وارد شدن در ۱۰ سالگى است. هر سال شمسى ۱۱ روز بیشتر از سال قمرى است بنابر این با محاسبه این تفاوت و احتساب سال کبیسه، زمان بلوغ در پسران به سال شمسى حدوداً ۱۴ سال و ۶ ماه و ۲۰ روز و زمان بلوغ در دختران ۸ سال و ۸ ماه و ۲۵ روز مى باشد. براى آگاهى از دیگر نشانه هاى بلوغ به بخش محجورین در صفحه ۳۷۷ مراجعه شود.
۲٫ اعلم کسی است که در استخراج احکام شرعی از ادلّهی شرعیّه، داناتر باشد.
منبع:http://makarem.ir/