از چهار حالت: علم و جهل و تذکر و غفلت، جهل را هیچ گونه سودی و تذکر را هیچ نحوه زیانی نیست؛ اما علم و غفلت، هر یک می تواند به دو بخش سودمند و زیانبار تقسیم شود. علم سودمند، آن است که انسان را در مسیر ترقی و تعالی دنیا و آخرت یاری کند و علم زیانبار، آن است که آدمی را درگیر فساد و بطلان نماید. غفلت زیانبار، نقطه مقابل ذکر و یاد خداست که به هیچ میزان روا نیست؛ اما غفلت سودمند آن است که در اخلاق اسلامی، تغافل نامیده می شود و به تعبیر بزرگان دین، یک سوم زندگی صالحانه را برای مومن فراهم می آورد.
به گزارش تبیان به نقل از خبرگزاری شبستان – سرویس قرآن و معارف: “امام سجاد (ع) در آستانه شهادت و رحلت به سوی پروردگار خطاب به فرزند برومندشان امام باقر (ع) چنین می فرمایند: «إعلم یا بنی أن إصلاح الدنیا بحذافیرها فی کلمتین إصلاح شأن المعایش مل ء مکیال ثلثاه فطنه و ثلثه التغافل لأن الإنسان لایتغافل إلا عن شی ء قد عرفه ففطن له/ سامان یافتن امور زندگی و دنیای انسان در گرو آن است که پیمانه وجودش از دو قسمت زیرکی و یک قسمت تغافل لبریز گردد زیرا تغافل جز این نیست که آدمی چیزی را بشناسد و نسبت به آن بهوش و زیرک باشد و از افشای آنکه مصلحت نیست خودداری نماید و چنین سلوکی، صلاح دنیای انسان را در پی خواهد داشت.“آیت الله جوادی آملی، اندیشمند برجسته دینی در کتاب “حیات حقیقی انسان در قرآن“ به تشریح تمایز میان غفلت رحمانی و شیطانی و مثال هایی در این رابطه می پردازد. آنچه در ادامه می آید اشاراتی به این بحث دارد.
از غفلت شیطانی تا غفلتی که رحمانی است
آنچه تاکنون مطرح شد، غفلت انسان در قبال ذکر و یاد خدا بود که به غفلت از مبادی فاعلی، داخلی و غایی انسان می انجامد و هر مقدار از آن اگرچه اندک، زیانبار و خسارت آفرین است؛ اما گاه سخن از نوعی غفلت است که می تواند سودمند باشد؛ مانند غفلت از رویدادهای تلخ و مصیبت های جهان و نیز غفلت از بدی های برخی از انسان ها؛ به شرط آنکه در صورت نخست، مانع از پندگیری و عبرت آموزی انسان نشود و در صورت دوم به تربیت بدکاران و هدایت آنان انجامد. پیامبران و امامان (ع) در برخی موارد ممکن است وظیفه آگاهی از نهفته های درونی بعضی از انسان ها را نداشته باشند و در این صورت نیز غفلت آنان که در حقیقت تغافل است، امری ناپسند به شمار نمی آید.
گذر کریمانه نمونه ای از غفلت سودمند
پیامبر اکرم (ص) با اینکه می تواند از همه اعمال و احوال مردمان آگاه باشد و قرآن کریم نیز این حقیقت را تأیید می کند: “قد نبأنا الله من أخبارکم و سیری الله عملکم و رسول/ خدا ما را از خبرهاى شما آگاه گردانیده و به زودى خدا و رسولش عمل شما را خواهند دید.” با این حال برای داوری در دعواهای حقوقی، از علم خدادادی خویش بهره نمی گرفت و خود می فرمود که تنها با ابزارهای قضایی، یعنی بینه و یمین (شاهد و سوگند)، میان شما قضا و داوری می کنم: «إنما أقضی بینکم بالبینات و الأیمان.» چنین غفلتی در حقیقت، به «تغافل» باز می گردد و بدین جهت، گاه در سخنان اهل بیت از تغافل به غفلت تعبیر شده است؛ چنان که امیرمؤمنان (ع) می فرمایند: «من أشرف أعمال الکریم غفلته عما یعلم؛ غفلت انسان کریم از آنچه می داند در شمار شریف ترین کارهای اوست.» و روشن است که غفلت از دانسته ها در حقیقت، خود را به غفلت انداختن و در اصطلاح، تغافل است و نه غفلت صرف.
نمونه دیگری از غفلت سودمند، گذار کریمانه بندگان رحمان از کنار بیهودگی وبیهودگان است: “و الذین لایشهدون الزور و إذا مروا باللغو مروا کراما/ و کسانى اند که گواهى دروغ نمى دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى گذرند.”
رسول الله (ص) تذکر می دادند اما بدون پرده دری
نمونه دیگر که روایت های فراوانی بر آن دلالت دارد، سنت کریمانه رسول خدا (ص) است که هرگاه شیوه نادرستی را در بعضی از اطرافیان خود می دید، بدون پرده دری و افشاگری با لحن کلی می فرمود برخی را چه شده است که چنین و چنان می کنند؛ کان رسول الله (ص) إذا کره من إنسان شیئا قال: «ما بال أقوام یفعلون کذا وکذا» پس این نحوه غفلت یعنی تغافل، نه تنها مذموم نیست، بلکه ما را بدان فرمان داده اند. از امام سجاد و امام صادق (ع) نقل شده است: «مؤمن باید یک سوم پیمانه زندگی خویش را از تغافل و دو سوم دیگر را از فطانت و زیرکی پرکند.»
وصیت امام سجاد (ع) درباره میزان زیرکی و تغافل
امام سجاد (ع) در آستانه شهادت و رحلت به سوی پروردگار خطاب به فرزند برومندشان امام باقر (ع) چنین می فرمایند: «إعلم یا بنی أن إصلاح الدنیا بحذافیرها فی کلمتین إصلاح شأن المعایش مل ء مکیال ثلثاه فطنه و ثلثه التغافل لأن الإنسان لایتغافل إلا عن شی ء قد عرفه ففطن له/ سامان یافتن امور زندگی و دنیای انسان در گرو آن است که پیمانه وجودش از دو قسمت زیرکی و یک قسمت تغافل لبریز گردد زیرا تغافل جز این نیست که آدمی چیزی را بشناسد و نسبت به آن بهوش و زیرک باشد و از افشای آنکه مصلحت نیست خودداری نماید و چنین سلوکی، صلاح دنیای انسان را در پی خواهد داشت.”
علم و غفلت سودمند و زیانبار
همچنین از شمار مواعظ امام صادق (ع)، این سخن حکیمانه آن حضرت است: «صلاح حال التعایش و التعاشر مل ء مکیال ثلثاه فطنه و ثلثه التغافل/ زندگی اجتماعی انسان و همزیستی اخلاقی او با دیگران، نیازمند پیمانه لبریزی است که دو سوم آن زیرکی و یک سوم آن تغافل باشد. اگر فطانت را زرنگی و تغافل را زیرکی بدانیم، دو سوم زندگی صالحانه را زرنگی و یک سوم دیگر را زیرکی تشکیل می دهد.”
نتیجه این بحث نسبتا طولانی آن است که از چهار حالت: علم و جهل و تذکر و غفلت، جهل را هیچ گونه سودی و تذکر را هیچ نحوه زیانی نیست؛ اما علم و غفلت، هر یک می تواند به دو بخش سودمند و زیانبار تقسیم شود. علم سودمند، آن است که انسان را در مسیر ترقی و تعالی دنیا و آخرت یاری کند و علم زیانبار، آن است که آدمی را درگیر فساد و بطلان نماید. غفلت زیانبار، نقطه مقابل ذکر و یاد خداست که به هیچ میزان روا نیست؛ اما غفلت سودمند آن است که در اخلاقاسلامی، تغافل نامیده می شود و به تعبیر بزرگان دین، یک سوم زندگی صالحانه را برای مؤمن فراهم می آورد.