مقدمه نامه:
«وَ لا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُون؛[هود/۱۱۳]و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب مىشود آتش شما را فرا گیرد و در آن حال، هیچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت و یارى نمىشوید».
یکی از مهمترین و زیباترین آموزههای و فرامین قرآنی موضوع اجتناب و بیزاری و مبارزه با ظلم، ستم، و طاغوت است. با نگاه به تاریخ وسیره مباره روحانیون شیعی و با بصیرت به خوبی میتوان این شاخص ارزشمند را در زندگی ایشان مشاهده نمود. عالمان شیعی و متعهد شیعی در طول تاریخ غیبت کبری، تا آنجایی که توان داشتند برای جامعه اسلامی مصلحت میدیدند، همواره با ستمگر وجائران و سلاطین مستبد در ستیز و مبارزه ونبرد بودهاند. هر چند که این مطلب به معنای انکار وجود روحانیون درباری و جیره خواران طاغوت در طول تاریخ نیست.
در طول تاریخ روحانیون و مجتهدین بزرگی چون، سید محمد مجاهد فرزند صاحب ریاض، ملا احمد نراقی در جبهه جنگ علیه دولت اشغالگر روس، محمدتقی شیرازی معروف به میرزایی دوم، آیت الله کاشانی، سید محمد سعید حبویی و آیت الله العظمی حکیم در جبهه نبرد علیه انگلیس تجاوز کار شرکت جستهاند، و حتی نقل شده است فرزند آیه الله سید محمد کاظم یزدی، صاحب عروه در جنگ شهید شد. افرادی مانند آیه الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی(ره)، مرحوم شهرستانی از عراق به ایران تبعید شد و شخصیتهایی ماند آیت الله محمد تقی خوانساری به اسارت و زندان رفتند، و روحاینت شاخص و تأثیر گذاری ههمچون میرزایی شیرازی و نواب صفوی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
نمونههای از برخورد روحانیت با حکومت طاغوت
گفتاری از آخوند خراسانی
آخوند خراسانی به امور سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی، بهویژه کشور شیعی ایران، بسیار حساس بود. مواضع صریح او در حمایت از نهضت مشروطه ایران و نیز عزم او برای حرکت به سوی ایران به منظور دفاع در برابر اشغال بخشهایی از آن و پیش از آن، توصیه به مظفرالدین شاه و ارکان دولت در همراهی با «شرکت اسلامیه» و استفاده از منسوجات این شرکت و «خلع لباس ذلّت از خود»، حساسیت شدید او را به دو پدیده شایع در کشورهای اسلامی، یعنی استبداد از آنرو که زمینهساز ستم و بیعدالتی و تضییع حقوق مردم است و استعمار از آنرو که موجب سلطه خارجی است، نشان میدهد.[۱]
آخوند خراسانی در آغاز سلطنت محمدعلی شاه از در نصیحت وارد شدو توسط نماینده مخصوص خود، سید محسن، اندرزنامهی دهگانهی مشهور را برای محمد علی شاه ارسال داشته و شاه جوان قاجار را پند نیکو میدهد.
نکتهاول: توصیه به تولید داخلی
«…نهایت جهد و همت خود را برای بالا بردن شأن و عظمت مملکت مبذول دارید و در تربیت صحیح افراد ملت، و ترغیب به فراگیری و ایجاد حِرَف و صنایع همت گمارید، منسوجات و کالای وطنی را ترویج کنید، زیرا اگر شخص شما از مصنوعات و فرآوردههای مملکتی استفاده برد این امر باعث میگردد رجال مملکت و همه مردم از شما پیروی کنند. و چنین عملی موجب میشود که کشور از بند احتیاج به منسوجات و مصنوعات خارجی آزاد گردد. چنانکه «میکادو پادشاه ژاپن» به این طریق عمل نمود؛ زیرا میدانست که کلید و راه تعالی مملکت بسته است به عدم احتیاج ملت از آنچه از خارج وارد میشود و بر اثر این کار کشور ژاپن به مراتب عالی نایل آمد.[۲]
نکته دوم: همت و تلاش و کار مضاعف و عدم وابستگی به غرب و شرق
همت گمارید در نشر و بسط علوم و صنایع جدید. آنچه باعث ترقی و تعالی سایر ملل گردیده و آنان را به اوج عظمت رسانده همان فرا گرفتن علوم و صنایع جدید بوده و این از بدیهایت مسلم است که ایرانیان از نظر استعداد و قابلیت برتر از سایر ملل بوده و همیشه در طول تاریخ از این لحاظ پیشوا و مقتدای آنان بودهاند و این عقب ماندگی که اکنون مشاهده میشود ومملکت را تا بدین حد فقیر کرده ناشی از عدم توجه و التفاف اسلاف گذشتگان به این امر بوده است و میل بیجای آنها به مصنوعات خارجی باعث سرایت این مرض به سایر افراد مملکت گردیده .هستی و تجدید حیات و نوسازی ایران بستگی به این نکته مهم دارد.[۳]
نکته سوم:
بپرهیزید و بسیار بپرهیزید، از اینکه بیگانگان در کشور دخالت کنند و مراقبت کنید و بسیار مراقبت کنید تا فتنه سازیهای آنان را از میان بردارید؛ زیرا سرمنشأ همه بلاها و فسادها، ازآنان ناشی میشود و هیچگونه اعتماد به آنان نشاید… و این قروضی که دامنگیر کشور شده نیست مگر به علت دخالت خارجی بیجای بیگانگان در امور مملکت، و لذا بر رجال میهن پرست ایران که مملکت خود را دوست دارند لازم است که مردانی لایق را برای اداره سلطنت انتخاب نمایند.[۴]
نکته سوم: توجه به عدالت اجتماعی
کوشش کنید برای بسط عدالت و مساوات واقعی به صورتی که شخص شاه با ضعیفترین افراد ملت از لحاظ حقوق برابر باشند و احکام شرعی اسلامی بر تمام افراد بدون استثنا حاکم باشد و هرگاه شخص شاه در این راه ثابت قدم باشند و در راه اجرای این تکلیف بکوشند، مسلماً معاندین سرشکسته خواهد شد و اساس عدالت مستحکم خواهد گردید، نه این که فقط این امر، جنبه وهم و حرف به خود بگیرد….[۵]
نکته چهارم:
با مراجعه به تاریخ، بر خاطر ملوکانه، مکشوف میگردد که پادشاهان ایران چه قبل از اسلام و چه بعد از آن هریک از آنها، عمر خود را در خوشگذرانی و پیروی از شهوات و لهو و لعب گذراندند، و رجال مملکت هم از آنان پیروی نمودند و نتیجه آن شد که مملکت ناتوان گردید و ملت خوار و زبون شد. ثروت ملی نفله و حال ملک پریشان گردید. و اگر یکی از آنان از شهواترانی چشم میپوشید و هم خود را صرف ترقی و تعالی ملک و تربیت ملت نشر علوم وصنایع مینمود و لشکری آراسته برای مملکت مهیا میکرد، در اندک زمانی باعث پیشرفت و عظمت ملک و ملت خود میگردید و بر سایر پادشاهان پیشی میگرفت.[۶]
نکته پنجم:
انتظار داریم که حفظ مقام شامخ علم و بزرگداشت علمای عاملین و فقهای مصلحین را همیشه مورد نظر قرار دهند که اگر خدای نکرده در این امر مهم کوتاهی شود ملک و مملکت در معرض هلاکت و نیستی قرار خواهد گرفت و در این صورت برای همیشه انگشت ندامت و پشیمانی را به دندان خواهیم گرفت. [۷]
علاوه بر این اندرزنامه، آخوند از طریق مخابره تلگرافها،و ارسال پیامهاییشاه قاجار را پیوسته سفارش میکرد تا حقوق مردم ایران را رعایت کند ولی این خیر خواهیها سودی نداشت و شاه به بهانهی حفظ دین دست به کشتار مردم زد.
سخن پایانی
هدف از بیان این نامه ارزشمند و اندرز نامهسیاسی و اخلاقی علاوه بر بیان نکات زیبا و ارزشمند آن، بیان بیداری و هوشیاری عالمان شیعی در مواجعه با حکومت طاغوتی زمان و نحوه برخورد و راهنمایی ایشان بود. به یقین اگر در طول تاریخ حکومتهای وقت میتوانستند از روحانیت بیدار وآگاه به خوبی استفاده نماید، اوضاع و احوال کشور ایران به مراتب بهتر و پیشرفتهتر از حال بود. ولی چه باید کرد که در طول تاریخ آنچنان که باید و شایسته است. این موضوع به محقق نشده است؛ چرا که شاهد بودهایم که نه تنها عالمان بصیر و متدین و آگاه مورد لطف و استفاده قرار نداشتهاند بلکه در موارد زیادی با تبعید، شکنچه، و حتی شهادت نیز مواجه شدهاند.
_________________________
پینوشت:
[۱]. محمدکاظم بن حسین خراسانی، سیاستنامه خراسانی: قطعات سیاسی در آثار آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، ج۱، ص۱۵۶، تدوین محسن کدیور، تهران ۱۳۸۵ش.
[۲]. زندگی نامه آخوند خراسانی، ص۱۴۲-۱۸۳ به نقل از سیمای فرزانگان، ص۴۹۰.
[۳]. همان.
[۴]. همان.
[۵]. همان.
[۶]. همان.
[۷]. همان.