عالم آل محمدعلیهم السلام:
در کتابهای روایی بر ویژگی علم و دانش آن حضرت تاکید شده است که علاوه بر گفتار پیشین امام صادق (ع) روایات دیگری نیز آن را بیان میکند. چنانکه در روایات دیگری از امام صادق (ع) پس از اینکه امتیازات امام موسی بن جعفر (ع) را بیان مینماید میخوانیم: یخرج الله تعالی منه غوث هذه الامه، و غیاثها، و علمها، و نورها و فهمها و حکمها… قوله حکم و صمته علم، یبین للناس ما یختلفون فیه: خداوند از نسل فرزندم موسی دادرس و فریادرس این امت و روشنی بخش است و فهم و حکمت امت را متجلی میسازد… سخنش حکم و سکوتش دانش – و روشنگر مسائل مورد اختلاف مردم است.
و در روایت دیگری امام موسی ابن جعفر میفرماید: رسول گرامی اسلام را خواب دیدم و فرزندم علی را اینگونه برایم وصف نمود «علی ابنک ینظر بنورالله… قد ملئ حکما و علما: پسرت علی با نور الهی میبیند و از دانش و احکام الهی لبریز شده است.
اکنون سؤال این است که تمام امامان از این صفت به نحو کامل برخوردار بودهاند چرا تنها امام رضا (ع) بدان صفت نامگذاری شده است؟
در جواب میتوان گفت انتخاب این صفت بر اساس ویژگی و شرایط اجتماعی فرهنگی بوده است که امام هشتم با آن روبرو بودهاند که ائمه پیشین با دید غیبی و اطلاع از آینده آن را برای آن حضرت انتخاب نمودهاند. زمان امام رضا (ع) زمان اوج روآوری جامعه اسلامی به فلسفه و کلام و متون ترجمه شده فلاسفه یونان بود که عقیدهشناسان و دانشمندان زیادی در این زمینهها وجود داشتند، دکتر ابراهیم حسن مینویسد: «زمانی که دولت عباسی روی کار آمد از آنجا که این دولت رو به پارسیان داشت عربان و پارسیان در پایتخت ایشان با هم اختلاط و آمیزش یافتند و خلفا به دانستن علوم یونان و ایران رغبت نشان دادند «منصور» فرمان داده بود تا چیزی از کتابهای بیگانه را ترجمه کنند «حنین بناسحاق» بعضی از کتابهای «سقراط» و «جالینوس» را برای وی به عربی برگرداند «ابن مقفع» «کلیله» را به عربی درآورد و نیز کتاب «اقلیدس» را ترجمه کرد و جز ابنمقفع بسیاری دیگر از دانشمندان نیز در کار ترجمه متون به زبان فارسی شهرتی یافتند مانند خاندان نوبختیان و حسن ابنسهل «وزیر مامون» و احمد ابنیحیی بلاذری «مؤلف فتوح البلدان» و عمرو ابنفرخان در دوران هارون ترجمه رواجی دیگر یافت: از بعضی از شهرهای بزرگ روم کتابهایی به تصرف وی افتاد و او گفت از کتابهای یونان هر چه بیشتر به دست آمد ترجمه کنند تشویقی نیز که بر مکیان از مترجمان میکردند و ایشان را عطاهای خوب میدادند در رواج ترجمه مؤثر بود خود مامون هم ترجمه میکرد او مخصوصا به ترجمه کتابهای یونانی و ایرانی علاقه داشت و کسانی را به «قسطنطنیه» فرستاد تا کتابهای کمیاب فلسفه و هندسه و موسیقی و طب را بیاورند «ابن ندیم» میگوید: میان مامون و پادشاه روم نامههایی رد و بدل شد و از او خواست تا از علوم قدیم که در خزانه روم بود کتابهایی بفرستد و او پس از امتناع پذیرفت و مامون گروهی را که «حجاج ابنمطر» و «ابنطریق» و «سلما» سرپرست «دارالحکمه» از آن جمله بودند فرستاد تا از آن کتابها هر چه خواستند برگرفتند و چون نزد مامون بردند دستور داد تا آنها را به عربی برگردانند و آنان نیز این کار را کردند.»
از طرف دیگر قبول ولایتعهدی از جانب امام رضا (ع) به دلائلی که در محل خویش بیان شد موجب شهرت و رویارویی حضرت با مکاتب و ادیان مختلف در سطحی گسترده گشت. البته آنچه از روایات استفاده میشود این است که مامون این مناظرات را جهت درهم شکستن شخصیت علمی امام و در نتیجه بیاعتمادی شیعیان به امام خودشان تربیت میداد. چنانکه مامون به «سلمان مروزی» متکلم معروف خراسان گفت: «انما وجهت الیک لمعرفتی بقوتک و لیس مرادی الا ان تقطعه عن حجه واحده فقط» بدین جهت به تو پیشنهاد مناظره دادم که قوت علمی ترا میشناسم و قصد من جز این نیست که در یکی از استدلالها راه را بر او ببندی اما برخلاف نظر مامون جلوههای علمی امام (ع) بیشتر میگشت و شایستگی اهل بیت پیامبر (ص) بر مردم و دانشمندان آشکارتر میشد. چنان که خود امام (ع) به «نوفلی» فرمود: «فاذا قطعت کل صنف و دحضت حجته و ترک مقالته و رجع الی قولی علم المامون ان الموضع الذی هو بسبیله لیس بمستحق له»
هنگامی که بر هر گروهی راه استدلال را بربندم و استدلالشان را باطل کنم، مامون خواهد فهمید که شایستگی آن جایگاه که انتخاب کرده است ندارد.