۱۰۴۳۷۱۲۶-۵۱۳۹-m

رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) درباره ارزش دختر داشتن فرمود:

خَیْرُ اَوْلادِکُمْ اَلْبَناتُ.

بهترین فرزندان شما دختران هستند.

جایگاه دختر

در عصر کنونی که جاهلیّت با چهره جدید و مدرن رخ نموده است ـ به ویژه جامعه غربی که در اوج تحقیر و بهره کشی از زنان و دختران به سر می برد و تلاش می کند با قانونمند کردن ضدّ ارزش های خود برای دیگر جوامع و فرهنگ ها، فشارهای فراوان را به خصوص بر مسلمانان وارد سازد ـ توجّه به جایگاه دختران در سخن و سیره معصومان علیهم السلام داروی شفابخش روزگار ماست.

در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام که ریشه در وحی و کلام الهی (قرآن) دارد، زنان و دختران از جایگاه خاصّی برخوردارند. تعابیر زیبا و بلندی که برای دختران به کار گرفته شده است، حاکی از این موضوع است. در سخنان معصومان علیهم السلام از دختران با واژه هایی چون: ریحانه (گل)، قواریر (بلورها)، و حسنه (نیکی) یاد شده است؛ که هر یک، نشان از امتیاز و ویژگی خاصّ طبیعی و روحی دختران دارد.

جایگاه حضرت زهرا نزد پیامبر

در عصری که جهان، غرق در جهل و نادانی، ظلم و ستم، غارتگری و وحشیگری به سر می برد، و به این زندگی افتخار و مباهات می کرد، خداوند پیامبری را برانگیخت که «رحمه للعالمین» بود و منجی انسانها از سیاهی، او هم با شرک و بت پرستی مبارزه کرد و هم با سنّت ها و ضدّ ارزش هایی همچون تحقیر و زنده به گور کردن دختران.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این رسالت عظیم را، هم در سخن و هم در عمل انجام می داد. آن حضرت در برخورد با دخترش فاطمه علیه السلام همگان را به حیرت وامی داشت. دست دخترش فاطمه علیه السلام را می بوسید و می فرمود: «پدرش فدای او باد.» و زمانی که حضرت عازم سفر بود فاطمه علیه السلام آخرین کسی بود که پیامبر از او خداحافظی می کرد و در بازگشت نیز زودتر از هر کسی به دیدن وی می رفت و می فرمود: «بوی بهشت را از دخترم فاطمه استشمام می کنم.» رسول مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله با این سخنان و برخورد عملی با دختر خود، علاوه بر شناساندن مقام و عظمت اهل بیت علیهم السلام و تأکید بر ادامه سلسله ولایت و امامت از طریق دختر خود، می خواستند به تمامی انسانها ثابت کنند که در آخرین دین الهی، «دختران و زنان» از کرامت و جایگاه خاصّی برخوردارند. و به حق می توان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را بنیان گذار تکریم دختران و زنان دانست.

در حدیثی نقل شده است که به رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله خبر دادند، خداوند به وی دختری عطا کرده است؛ حضرت نگاهی به اصحابش کرد، آثار ناخشنودی را در چهره آنان نمایان دید. لذا فرمود: «این، چه حالتی است که در شما می بینم؟ خداوند گُلی به من داده است که آن را می بویم و (اگر نگران روزی او هستید) روزی او با خداست.»

آن حضرت با آنکه پسری برای او نماند ولی هرگز شنیده نشد که اظهار گلایه کند.

دختر, هدیه ای از جانب پروردگار عالمیان

در سیره امامان معصوم علیهم السلام نیز اگر کسی از داشتن فرزند دختر احساس ناخشنودی می کرد، آن بزرگواران با آنان برخورد می کردند و سعی داشتند تا رسوبات جاهلی را از ذهن آنان پاک کنند. در حدیثی چنین نقل شده که فردی از یاران امام جعفر صادق علیه السلام دختردار شد، حضرت نزد او رفت، دید خشمگین است، فرمود: «اگر خداوند به تو وحی کند که آیا می خواهی چیزی را من برای تو انتخاب کنم یا تو برای خودت انتخاب می کنی؟ چه پاسخ می دهی؟» آن مرد گفت: به خدا عرض می کنم: آنچه را تو برایم بپسندی و انتخاب کنی، می پسندم. امام صادق علیه السلام فرمود: «اکنون خداوند فرزند دختر را برای تو انتخاب کرده است.» سپس فرمود: «آن عالم و ولیّ خدا (خضر علیه السلام ) که همراه موسی علیه السلام بود و آن پسر بچه را کشت، خداوند از قول او فرمود: ما آن پسر را کشتیم چراکه بیم آن بود پدر و مادرش را به طغیان و کفر وادارد، از این رو خواستیم پروردگارشان به جای او فرزندی پاک تر و با محبّت تر به آن پدر و مادر بدهد.»

امام صادق علیه السلام در ادامه فرمود:

«خداوند به آن دو، دختری عنایت کرد که از او و نسل وی هفتاد پیامبر به دنیا آمدند.»

گاه می شد که افرادی از امامان علیهم السلام برای داشتن فرزند پسر دعایی طلب می کردند، امّا معصومان علیهم السلام دختر را برای آنان می پسندیدند. به عنوان نمونه در حدیثی آمده است:

یحیی بن زکریا ـ از اصحاب امام هادی علیه السلام ـ نامه ای به آن حضرت نوشت و عرض کرد: همسرم باردار است، دعا کن خداوند پسری روزی ام گرداند! امام علیه السلام در پاسخ او نوشت: «چه بسا دختری که از پسر بهتر است.»

در تاریخ می خوانیم که گاه برخی از پیامبران، از خداوند درخواست فرزند دختر می کردند تا از رأفت و دلسوزی او بهره مند شوند. به عنوان مثال حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند تقاضا کرد به وی دختری عنایت فرماید تا بعد از مرگش برای او گریه کند.

احادیث حضرت محمد صلی الله علیه و آله در مورد دختر

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میزان سنجش و ارزش مردان را در نوع برخورد و تعامل با زنان و دختران می داند. لذا می فرماید:

«بهترین شما (مردان) کسی است که برای زنان و دخترانش بهترین باشد.»

«خانه ای که در آن دخترانی وجود داشته باشند، هر روز دوازده برکت از آسمان بر آن خانه نازل می شود و رفت و آمد ملائکه از آن خانه قطع نمی شود و برای پدر در هر شب و روز، عبادت یک سال را می نویسند.»

«از نشانه های سعادت و نیکبختی زن آن است که نخستین فرزندش دختر باشد.»

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: چون شب معراج از سدره المنتهی گذشتم، از جانب پروردگار خطاب آمد:

«ای محمّد! به دختردارها بگو بر این نونهالان غمگین و دلتنگ نباشند، من همان گونه که آنان را آفریدم، خود روزی شان را می دهم.»

«بهترین فرزندان، دختران هستند. هر کس یک دختر را سرپرستی کند، خداوند متعال او را از آتش دوزخ دور نگه می دارد و آن کس که دو دختر را سرپرستی کند، خداوند او را داخل بهشت می کند و کسی که سه دختر، یا سه خواهر را سرپرستی کند، جهاد در راه خدا و صدقه دادن از او برداشته می شود.»

«چه فرزند خوبی است دختر! هم پرمحبّت است، هم کمک کار، هم مونس است و هم پاک و پاک کننده.»

دختر از دیدگاه ائمه علیه السلام

امام رضا علیه السلام می فرماید:

«خداوند بر زنان و دختران مهربان تر است تا بر مردان و پسران.»

آنچه از این حدیث شریف برمی آید، درسی است که به خانواده و جامعه داده می شود که چه الگویی بالاتر از خداوند است که بتوان به آن اقتدا کرد. و این ارتباط مهربان تر بودن نسبت به زنان و دختران را باید از خداوند علیم و حکیم آموخت؛ چرا که این مهربانی بی شک هماهنگ و بر اساس فطرت و جسم و روح دختران است.

تعبیر بسیار زیبا و بلندی که در سخن امام سجّاد علیه السلام است، حاکی از ارزشها و لطافتهای روحی و روانی دختران است که تنها می توان در سخن بزرگ مردی چون امام سجّاد علیه السلام آن را یافت. آن حضرت می فرماید:

«زنان چون بلورند، آنها را نشکنید.»

امام صادق علیه السلام فرمود:

«پسران، نعمت خداوند هستند ولی دختران، حسنات الهی می باشند. خداوند از نعمت سؤال می کند و به حسنات پاداش می دهد.»

امام صادق علیه السلام فرمود:

«هنگامی که دختری به دنیا می آید، خداوند فرشته ای را مأمور می کند تا بال خود را بر سر و سینه نوزاد دختر بگستراند و بگوید: او دختری ناتوان و ضعیف است؛ هر کس او را کمک کند، تا روز قیامت مورد توجّه خداوند خواهد بود.»

امام صادق علیه السلام در عظمت دخترداری فرمود:

«رسول خدا صلی الله علیه و آله (که اشرف مخلوقات عالم است) خود، پدر چند دختر بود.»

در نظر مؤمنان به دین اسلام، دختر و پسر با هم تفاوتی ندارند. هر دو نعمت و حسنه ای هستند که خداوند متعال برای تداوم نسل بشر و تشکیل خانواده و عشق ورزی به پدر و مادر داده می شود.

مجالست با پیامبر صلی الله علیه و آله در بهشت

پاداش همنشینی با اولیای خدا ـ به ویژه پیامبران و بالأخص اشرف مخلوقات، نبیّ گرامی اسلام ـ آن هم در بهشت، امتیازی است که بنابر نقل روایات به اشخاص و گروه های خاص و بلندمرتبه ای تعلّق دارد. از جمله، این امتیاز بزرگ نصیب کسانی می شود که دخترانی را در نزد خود سرپرستی کنند.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: «هر کس سه خواهر یا سه دختر شایسته داشته باشد و به آنان نیکی و احسان نماید، من و او در بهشت همانند این دو انگشت (اشاره به انگشتان سبّابه و وسطی) در کنار یکدیگر خواهیم بود.»

راوی پرسید: ای رسول خدا! اگر دو نفر سرپرستی شوند، چه؟ فرمود: همان پاداش را دارد. راوی پرسید: اگر یک نفر سرپرستی شود، باز هم همان پاداش را دارد؟ فرمود: آری.

شاد کردن دختران

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

کسی که از بازار هدیه ای بخرد و آن را برای خانواده اش ببرد، مانند کسی است که صدقاتی را برای افراد مستمند می برد، پس باید هنگام تقسیم هدیه دختران را مقدّم بدارد؛ زیرا کسی که دخترش را شاد کند، مانند آن است که برده ای از فرزندان حضرت اسماعیل علیه السلام را خریده و در راه خدا آزاد کرده است.

همچنین می فرماید:

«هدایا را در میان فرزندان به عدالت تقسیم کنید. اگر من می خواستم فضیلتی را (در تقسیم هدیه میان دختر و پسر) در نظر بگیرم، دختران را (در دادن هدیه) مقدّم می داشتم.

نگاه قرآن به دختر

نگاه اسلام و قرآن به زن به عنوان موجودی از نظر آفرینش و خلقت همسان از مرد می باشد و خداوند می فرماید: هو الذی خلق لکم من نفس واحده و جعل لکم منها ازواجا؛ (نساء آیه۱)
هر چند که قرآن تفاوت هایی میان زن و مرد قایل است و از نظر جسمی آنان را ناتوان و سست تر از مردان و در مجادله و گفت وگوهای جدلی ضعیف تر از ایشان می شمارد. آنان را آفریده هایی می شمارد که در زیورآلات و زینت رشد و پرورش می یابند و از احساسات و عواطف قوی تر از مردان برخوردارند. همین عواطف قوی به گونه ای عمل می کند که گاه احکام عقلی را زیر پا می گذارند و این توهم پدید می آید که ایشان از نظر عنصر عقل ناقص هستند؛ در حالی که قوت و قدرت عواطف و احساسات موجب می شود تا عقل عقب نشینی کند و فرصت بیشتری به عواطف و احساسات بدهد؛ این مسئله ای است که برای بقای نوع بشر بدان نیاز است؛ زیرا عواطف و احساسات قوی زن موجب می شود که مسئولیت بار سنگین نه ماهه آبستنی را تحمل کند و پس از تولد از فرزندش چون گرامی تر از مایه جانش محافظت و مراقبت کند. از این رو دیده می شود که بسیاری از زنان حتی جان خویش را برای محافظت و مراقبت از فرزند می دهند که حکم عقل مقتضی آن است که چنین نکنند و جان خویش را به سلامت دارند نه آن که برای دیگری به خطر افکنند و یا حتی از دست بدهند. این گونه است که چیرگی عواطف و احساسات در زن به عنوان نقص عقل دانسته می شود که به معنا و مفهوم کنارگذاری عقل در هنگام قوت احساسات و عواطف است نه فقدان وجودی و یا نقص ذاتی آن در زن؛ زیرا که قرآن بیان می دارد که ماهیت زن آن است که برگرفته از همان نفس حضرت آدم(ع) می باشد؛ بنابر این تفاوتی میان مرد و زن از این لحاظ نیست و همان گونه که از ویژگی های نفس برخوردار می باشد زن نیز این گونه است با تفاوت های جزیی که موجب نمی شود تا حکم کلی میان زن و مرد متفاوت باشد.
هر چند که دختر و زن از یک جنس به شمار می آیند ولی تفاوت هایی است که بیان آن می تواند در تبیین نگرش قرآن به دختر و جنس زن به طور کلی مفید باشد. دختر همان فرزند مادینه انسان است که با نگاه به مسئله فرزندی مورد تحقیق و پژوهش قرارمی گیرد نه از جهت جنس آن.

احترام به دختر

در اسلام و قرآن احترام به دختر به عنوان یک ویژگی انسانی مورد توجه و تأکید قرارگرفته است. احترام به دختر می بایست به گونه ای باشد که در عمل خود را نشان دهد. از این روست که در آموزه های قرآنی این احترام به شکل عملی نشان داده می شود و تنها در حرف و شعار بسنده نمی شود. احترام به شخص به معنای احترام به عقل و هوش اوست و این که از پیشنهادها و آرا و نظریات وی استفاده شود. در داستانی که قرآن درباره دختران شعیب گزارش می کند، شیوه درست برخورد با دختران به روشنی تبیین می گردد و احترام واقعی و عملی نشان داده می شود. حضرت شعیب(ع) هنگامی که با پیشنهاد به کارگیری حضرت موسی(ع) به دلیل قدرت بدنی و امانت از سوی دختران رو به رو می شود، آن را می پذیرد و نشان می دهد که مشاوره با دختران و زنان هنگامی که با دلیل و برهان همراه باشد نه تنها نادرست نیست بلکه امری درست و راست می باشد. دختران شعیب(ع) به جهت تیزهوشی دریافته بودند که حضرت موسی(ع) شخصی افزون بر قدرت و قوت بدنی که در مواجه با دیگر چوپانان و آب دهی به گوسفندان نشان داده بود، دارای رفتاری درست می باشد و فردی امین می باشد. آنان در یک گفت وگوی کوتاه و برخوردی ساده دریافته بودند که حضرت موسی(ع) انسانی امین می باشد. (قصص آیات ۶۲تا ۹۲)
از دیگر مواردی که می توان به آن برای وجوب احترام به دختران تمسک کرد، آیاتی است که در بیان حقوق دختران وارد شده است. در این آیات بر لزوم حمایت از دختران یتیم و حقوق ایشان تأکید شده است (نساء آیه۷۲۱) و حتی در آیات ۸۵و ۵۹ سوره نحل به دفاع از شخصیت و حقوق دختران پرداخته و به شدت کسانی که از شنیدن دختردار شدن خویش چهره کبود و دگرگون می سازند را سرزنش می کند که این چگونه رفتاری زشت و زننده ای است که در پیش می گیرند؟ دختران همانند پسران هستند و از نظر خداوند تفاوتی در میان ایشان نیست. بنابراین نباید از شنیدن دخترداری رو سیاه کنند و خشمناک گردند و از مردم به جهت این خبر بگریزد و متواری شود و با خود اندیشد که آیا با خواری او را نگه دارد و یا زنده در گور و خاک کند؟ این چه حکم و اندیشه زشت و ناپسندی است؟
خداوند در آیات ۸تا ۴۱ سوره تکویر رفتار زشت اعراب جاهلی را به نقد می کشد و از این که خود را صاحب جان دختران می شمارند و به خود حق می دهند که آنان را بکشند و زنده به گور کنند مورد سرزنش قرارمی دهد و می پرسد که جان دختران و حق حیات دختران از آن خداست که ایشان را آفریده و جان داده است و کسی را نرسد که این حق را از ایشان سلب کند و جانشان را بگیرد. آن گاه می پرسد که این دختران را به چه گناهی می کشند؟ در حقیقت از نگاه قرآن دختر بودن با پسر بودن یکی است و ویژگی دختری موجب نمی شود که مستحق مرگ شود. این در حالی است که اعراب برای دختران و زنان حق حیاتی قایل نبوده اند و خداوند با چنین سرزنش و سخنان عتاب آمیز می کوشد تا جایگاه دختران را در نظام آفرینش تثبیت کند و زمینه های احترام و بزرگداشت دختران را فراهم آورد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *