امام صادق (علیه السلام):
وَمَنْ تَرَکَ التَّزْویجَ مَخافَهَ الْعَیْلَهِ فَقَدْ أَساءَ الظَّنَّ بِاللهِ عَزَّ وَجَلَّ.
و هر که از ترس تنگدستی ازدواج نکند، به خدای متعال بدگمان است.
هرکس که از کار کردن نمیترسد و آماده ی تلاش است و تنبلی را از خود دور میبیند نباید از ترس فقر ازدواجش را به تاخیر بیاندازد. زیرا خداوند بر اساس سعی و تلاش هرکس روزی مناسبی را برایش عطا میکند. آنهایی که متاهل و فقیر هستند علت فقرشان ازدواج نیست و دلایل دیگری دارد. بلکه اگر ازدواج نمیکردند فقیر تر هم بودند. با عنایت به اینکه خداوند روزی بندگان را عهده دار است بنابراین فرار از ازدواج به دلیل ترس از فقر اعتماد نداشتن به خدا است. پس هرکس که نیروی کار خود را آنچنانکه شایسته است بکار میگیرد و سستی و کاهلی نمیکند نباید به بهانه ی ترس از فقر از ازدواج کردن خود داری نماید.
افسوس! که جامعهی ما هنوز از اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله فاصلهی زیادی دارد. دریغا! که هنوز چهرهی اسلام، در بسیاری از مسائل، پشت پرده مانده است و پرده های جهل و خرافات و عادات و آداب و رسوم جاهلی و خودخواهیها و شرکها و خودپرستیها و نفس پرستی ها و… جلوی خورشید درخشان اسلام را گرفته و جامعه را از پرتو حیات بخش آن محروم ساخته است.
اگر در «ازدواج و انتخاب همسر»، اسلام، معیار و ملاک بود، اکثر یا همهی این مشکلات وجود نداشت. اما کدام اسلام!؟، به فرمودهی امام خمینی- اسلام ناب محمدی، نه اسلام آمریکائی.
اسلام ناب، همان است که نبی اکرم اجرا میفرمودند. مگر نخوانده و نشنیدهایم که: پیامبر بزرگوار در یک جلسه و در عرض چند دقیقه، تمام مراحل یک ازدواج را –از قبیل: خواستگاری، تعین مهریه، خواندن عقد و…- اجرا میفرمودند و دست زن و شوهر را به هم داده و روانهی منزلشان میکردند!؟ اینها که افسانه نیست، معجزه هم نیست. الآن هم اسلام ناب، همان اسلام است و همان توان و خاصیت را دارد؛ اما این ماییم که مسلمان ناب نیستیم (هر عیب که هست، از مسلمانی ماست)
عده ای از جوانان وقتی به آنها می گویند چرا ازدواج نمی کنید جواب می دهند ما در خرج خودمان ماندیم. خرج خودمان را هم نمی توانیم اداره کنیم، تحصیلات دانشگاهی داریم، مشکلات زیادی داریم با این فقری که ما داریم چگونه می شود ازدواج کنیم. این یکی از مطالبی است که نوعاً جوانان می گویند و از زیر بار ازدواج شانه خالی می کنند. با توجه به این جوی که در بین جوانان و تحصیل کرده ها هست زمانیکه تحصیلات عالیه، حقوق بسیار خوب،خانه، ماشین خوب و همه چیز فراهم شد آن وقت تن به ازدواج می دهند. برویم سراغ روایات، آیات قرآن، آیا این دیدگاه، این تفکر مورد قبول خدای متعال است- از ترس فقر ازدواج نکردن؟ آیا روایات ما این را تایید کردند؟ پیغمبر(ص) ما این کار را مورد قبول قرار دادند. یا اینکه نه؟
ازدواج رزق و روزی را زیاد می کند
روایات و از آیات قرآن اینگونه استفاده می کنیم. که ازدواج رزق و روزی را زیاد می کند .توسعه به زندگی می دهد . کسی که از ترس فقر ازدواج نکند کراهت شدید دارد. نباید به خدای متعال بدگمان شد و گمان خوش به اینکه پسران و دختران با توکل بر خدا ازدواج کنند و زندگی آنها رونق پیدا می کند. باعث میشود رزق و روزی آنها وسیع می شود. این اصل مطلب، حالا برویم از روایات و آیات مطالبی به عنوان مقدمه بیان کنیم .اولاً هیچ بنایی محبوبتر از بنای ازدواج نیست.
پیغمبرخدا حضرت محمد(ص) می فرمایند: «ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عزوجل من التزویج» هیچ بنایی نزد خدای متعال محبوبتر از ازدواج نیست. مردم خیلی بنیان خیر می گذارند. اما بهترین بنیان خیر پیش خدای متعال این است که ما کمک کنیم ازدواج در جامعه صورت بگیرد. روایت دیگر از امام صادق (ع) که از رسول خدا (ص) نقل می کنند «تزوّجوا و زوّجوا» ازدواج کنید و دختران را شوهر دهید. «ما من شی احب الی الله عزوجل من بیت یعمر فی الاسلام من نکاح» در اسلام هیچ خانه ای بهتر نیست که آباد شده به وسیله ازدواج، هر کس بخواهد کار خیر انجام بدهد بهترین کار خیر و بنیان خیر این است که کاری کند که ازدواج آسان در جامعه صورت بگیرد. از آن طرف «ما من شی ابغض الی الله من بیت یخرب فی الاسلام بالفرقه » هیچ چیزی مبغوض تر پیش خدا و مورد بغض خدا قرار نمی گیرد مگر خانه ای که خراب بشود به واسطه جدایی، یعنی چه به واسطه جدایی؟ یعنی طلاق ، کسانی که کوشش کنند طلاق در جامعه زیاد شود، پدر و مادری باعث شوند فرزندانشان از هم جدا شوند، فرد یا افرادی وسوسه انگیز زندگی ها را تخریب کنند به طور قطع اینها مورد بغض خدا هستند. او دشمن خدا هست و خدا با آن شخص بیشتر دشمنی می کند که زندگی ها را از هم بپاشاند. روایت دیگر از پیغمبرخدا(ص)می فرمایند: ازدواج کنید رزق و روزیتان زیاد می شود. اولاً این وعده خداست . خدا فرموده است«وانکحوا الایامی» مجردین بروند ازدواج کنند. «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله» اگر فقیرند خدا آنها را بی نیاز می کند این وعده الهی است، امدادالهی است. امداد غیبی شامل کسانی می شود که بروند ازدواج کنند «والله واسع علیم» خدا هم وسعت رزق و روزی می دهد. خدا خیلی گنج دارد و هم علیم و آگاه است. می داند چه کسی و با چه هدفی ازدواج می کند یا با چه هدفی ازدواج نمی کند خدا آگاهی دارد این از آیات قرآن است.
سوءظن
روایات پیغمبر (ص) مرحوم صدوق این روایت را نقل کرده در کتاب وسائل الشیعه، پیغمبر خدا(ص)می فرمایند: «اتخذوا الاهل» بروید یک اهل برای خودتان انتخاب کنید یعنی بروید ازدواج کنید یک مونسی برای خودتان انتخاب کنید. « فانه ارزق لکم» رزق و روزیتان بیشتر می شود. سرمایه تان بیشتر می شود. روزیتان در پیشگاه خدا بیشتر خواهد شد.
روایت بعدی از امام صادق (ع) است ایشان فرمودند:«من ترک التزویج مخافه العیله فقد اساءبالله الظن» کسی که به خاطر ترس از العیله: یعنی فقر و نداری، می گوید من می ترسم که ازدواج کنم ، خرج خودم را نمی توانم اداره کنم حالا بروم یک نفر برای خودم انتخاب کنم این اگر همچین کاری را انجام بدهد. «فقد اساءبالله الظن» به خدا خیلی بدگمان است ، سوءظن به خدا دارد در حالیکه اگر حسن ظن به خدا داشته باشد خدا به همه رزق و روزی داده ، به پدر و مادرش داده به او هم می دهد او به خدا بد گمان است. امام صادق (ع) از رسول خدا حضرت محمد (ص) نقل می فرمایند: «من ترک التزویج مخافه العیله» کسی که ازدواج را ترک بکند برای چی ترک می کنی؟ می گوید من ندارم ، فقیرم . می فرمایند: «فقد ساء ظنه بالله» این خیلی به خدا که اینقدر گنج و روزی دارد بد گمان است. در حالی که خدا می فرمایند: اگر فقیرند من آنها را بی نیاز می کنم. این معلوم می شود ایمان کامل به خدا ندارد.
ازدواج و وسعت رزق
روایت بعدی از پیغمبر خدا(ص) است . می فرمایند: «من سره» کسی که خوشحال به این است «ان یلقی الله طاهراً و مطهراً» کسی دوست دارد روز قیامت در پیشگاه خدا پاک و پاکیزه از گناه حاضر شود «فلیلقیه بزّوجه» باید برود ازدواج کند . کسی می خواهد خدا را در قیامت ملاقات کند در حالی که هیچ گناهی نداشته باشد برود ازدواج کند. شخصی آمد «فشکی الیه الحاجه» یا بن رسول الله (ص) من فقیرم، جوانی هستم نیازمند. امام صادق(ع) فرمودند: برو ازدواج کن. بعد می فرمایید: «تزوج فوسع علیه» این فرد گوش به حرف امام صادق (ع) کرد و زندگیش وسعت پیدا کرد. و دیگر نیازش برطرف شد. روایت بعدی از امام صادق (ع) می فرمایند: یک مردی آمد پیش رسول خدا (ص) شکایت کرد «شاب من الانصار» یک جوانی از مردم مدینه آن زمان . یک جوان انصاری آمد پیش آقا«فشکی الیه الحاجه» شکایت کرد یا رسول الله(ص) من فقیرم به دادم برسید «فقال له» حضرت فرمودند: «تزوج» برو ازدواج کن . آن جوان خجالت کشید که من دوباره بروم پیش پیغمبر خدا(ص) که من نیازمندم «انی لاستحیی» من دیگر خجالت می کشم که بگویم به من کمک بکنید. در جمعی از انصار صحبت کرد که من رفتم خدمت پیغمبر خدا(ص) گفتم فقیر هستم . حضرت فرمودند: که برو ازدواج کن. گفت: من دیگر خجالت می کشم که بگویم فقیرم. همینطور که داشت صحبت می کرد. یک مرد انصاری به آن جوان گفت«ان لی بنتاً و سیمه» من یک دختر بالغ و رشیدی دارم اگر می خواهی بیا با او ازدواج کن. بعد به حرف پیغمبر خدا (ص)عمل کرد این جوان ازدواج کرد. «فوسع الله علیه» خدا به زندگیش توسعه داد. وضع مالیش خوب شد. هم زن گرفت و هم فقرش برطرف شد. بعد آمد خدمت پیغمبرخدا(ص) که آقا من چنین کاری کردم شما فرمودید ازدواج کن ، ازدواج هم کردم و زندگیم خوب شد. «فاخبر» این خبر را آمد به آقا داد. بعد پیغمبر خدا(ص) فرمودند: «یا مشعر الشباب علیکم بالباب» ای جوانان بر شما باد ازدواج که رزق و روزی را زیاد می کند. حدیث دیگر یک مردی آمد نزد پیغمبر خدا(ص) سه بار گفت فقیر هستم هر بار که می آمد حضرت می فرمود: برو ازدواج کن . او هم گوش به حرف پیغمبر خدا(ص) نمی کرد. یک نفر آمد نزد امام صادق (ع) گفت : راست است این حرف یک جوانی آمده سه بار پیش پیغمبر (ص) حضرت فرمودند: برو ازدواج کن بار چهارم او گوش کرد و وضع مالیش خوب شد. امام صادق (ع) فرمودند: بله این حدیث درست است. بنابراین جوانی که امروز می گوید من فقیر هستم . ندار هستم توکل در زندگیش ندارد.
برکات ازدواج
ازدواج رزق و روزی را زیاد می کند یک تحلیل روشنی دارد . اولاً انسان معتقد باشد به امدادهای غیبی الهی ، بعضی ها این را تجربه کردند می گویند دست خدا را لمس کردیم در چند جا: یکی در ازدواج دست خدا را لمس کردیم و دوم در خرید منزل .جوانان باید معتقد باشند به اینکه کمک رسان خداست. خدایی که این همه نعمتها دارد و به بنده هایش داده است او توان دارد. خدا نعمتها را به بنده های مجردش که به خاطر او ازدواج کنند به آنها عطا می فرماید.
نکته دوم ازدواج برکاتی دارد اولاً او را بیدار می کند و احساس مسئولیت در زندگیش ایجاد می کند. بیداری، عاقبت اندیشی ، تشکیل کانون خانواده باعث می شود که اینقدر ولخرجی نکند.عاقبت اندیشی کند و اسراف در زندگی نکند، ممکن است جوانی کار هم می کند ولی پولهایش را خرج می کند ولخرج است، اما وقتی ازدواج می کند با همین پول کم کم خانه می خرد، ماشین می خرد. زندگیش را تامین می کند اصلا ولخرجی نمی کند شریک زندگی دارد. برکت در زندگی پیدا می شود. کنترل مخارج زندگی پیدا می کند. کم کم شروع می کند وسایل زندگی را تهیه کردن یک دفعه می بیند فقرشان به لطف خدا بر طرف شده است با توکل بر خدا و امداد غیبی الهی و هم با احساس مسئولیت و عدم اسراف، زندگی یک جوان شکل می گیرد و فقر و نداری هم از زندگیش برداشته می شود.
سلام وعرض ادب….احسنت بر شما واقعاً زیبا ویرایش کردید..
سلام
لطف دارید شما
سلام…..از برادران اهل تسنن هستم…مطلب بسیار جالبی بود…سپاس