بیت المال چیست؟
بیت المال به معنی «خانه دارایی» یا جایی است که اموالی در آنجا نگهداری میشود. در صدر اسلام، بیت المال به همین معنا بود یعنی جایی که در آن اموالی را که همه مسلمانان در آن حق داشتند، مینهادند. ولی امروز در زبان فارسی بیت المال به معنی هر مالی است که همه مردم در آن سهم دارند، و غالباً به اموال دولتی گفته میشود.
از این عنوان در بابهای زیادی نظیر طهارت، صلاه، زکات، خمس، حج و… سخن رفته است.
جایگاه بیت المال در اسلام
بیت المال، در نظام اقتصادی اسلام، بیشترین مباحث را به خود اختصاص داده و از جایگاهی ویژه برخوردار است. هدف از بیت المال، تأمین اهدافی بلند در حرکت تکاملی انسان به سوی سعادت و معنویّت و قرب الهی است. برخی از آن هدفها چنین است:
۱ـ هدایت مردم به سمت اخلاق کریمه و ارزشهای معنوی.۲ـ استقرار عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعه.۳ـ رشد استعدادها و شکوفایی ابتکار و خلاقیّت انسانها.۴ـ ریشه کن کردن فقر از جامعه.۵ـ رسیدگی به مصالح و منافع محرومان و مستضعفان و … .
امام علی علیه السلام خطاب به عبدالله بن زمعه (از پیروان و یاران آن حضرت) آن هنگام که از او، درخواست کمک می کند، ماهیّت بیت المال را برای او روشن می کند. او، بیت المال را نه مال شخصی امام می داند و نه مالِ فردی از مسلمانان، بلکه بیت المال، از آنِ مسلمانان است که در اختیار امامِ مسلمانان گذاشته می شود تا به عدل، به مصرف مسلمانان برسد. حضرت می گوید:
این اموال، نه مال من و نه از آنِ توست، بلکه غنیمتی گِردآمده از مسلمانان است که با شمشیرهای خود به دست آورده اند. اگر تو، در جهاد، همراهشان می بودی، سهمی چونان سهم آنان می داشتی و گرنه، دسترنج آنان، خوراک دیگران نخواهد بود.
آثار بیت المال
علی علیه السلام به بخشی از آثار و نقش بیت المال در زندگی مسلمانان، اشاره کرده است. این آثار، چنین است:
۱ـ اصلاح امور
خراج (بیت المال) را به گونه ای که وضع مالیّات دهندگان را سامان دهد، وارسی کن! زیرا، بهبودی وضع مالیّات و مالیّات دهندگان، سبب بهبودی امور دیگر اقشار جامعه است و تا امور مالیّات دهندگان اصلاح نشود، کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت؛ زیرا، همه مردم، نانْ خورِ مالیّات و مالیّات دهندگانند.امام علی علیه السلام در این فراز، برای بیت المال، نقش محوری قائل شده و اصلاح تمامی امور را، بسته به اصلاح وضع مالیات و مالیات دهندگان دانسته است و این، نشانه جایگاه بلند بیت المال از نظر اسلام است. اگر دقت شود، حقیقت مطلب، همین است که امام علی علیه السلام گفته است. بنابراین، هرچند، اقتصاد، از نگاه امام علی علیه السلام آن گونه که مکاتب مادی گرا می گویند، اصل نیست، اما تأثیر محوری و اساسی آن در اصلاح امور و رفع نابسامانیها مورد تأکید قرار گرفته است.
۲ـ رفع نیاز مردم به بیت المال
کلّهم عَیالٌ علی الخراج و أهله ؛تمام مردم، نانْ خورِ مالیات و مالیات دهندگانند. روشن است که هیچ انسانی، به تنهایی، نمی تواند نیازمندیهایش را برآورده کند، از این رو، نیاز به همیاری بیت المال وجود دارد.
۳ـ دوام حکومت
و لمْ یستقم أمْرُهُ الاَّ قلیلاً؛حکومت، با نابودی مالیات (بیت المال)، جز اندکی، دوام نمی آورد.این مطلب نیز، از بدیهات است که اداره و دوام حکومت، نیازمند بودجه است و یکی از راه حلهای تأمین هزینه های دولت، گرفتن مالیات است. جای شگفتی از کسانی است که در زمان حاضر، بحث از لزوم گرفتن مالیات برای اداره حکومت را مطرح می کنند، در صورتی که امام علی علیه السلام حدود هزار و چهارصد سال پیش، بر ضرورت مالیات برای استمرار حکومت تأکید کرده است. یادآوری این نکته لازم است که همان گونه که گرفتن همه مالیات از عواملِ بقای حکومت است، به ناحق گرفتن آن و یا ظالمانه مصرف شدن اش، سبب سقوط حکومت خواهد شد.
۴ـ اصلاح و تقویتِ نیروهای مسلّح
سپس سپاهیان اسلام، جز به خراج و مالیّات رعیّت (بیت المال) که با آن، برای جهادِ با دشمن، تقویت گردند و برای اصلاح امور خویش، به آن تکیه کنند و نیازمندیهای خود را بر طرف سازند، پا نمی گیرند.از جمله آثار بسیار مهم بیت المال، افزون بر استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی است؛ زیرا، تا بودجه و سرمایه، در اختیار دولت نباشد، نمی تواند نیروهای مسلح را، جذب و تأمین و مجهز به سلاحهای پیشرفته کند و با نبود نیروی مسلَّحِ مجهز، استقلال سیاسی، تأمین نمی شود.آیت الله حسن زاده، در تفسیر این فراز، می نویسد:اگر بیت المال نباشد، نیروهای مسلَّح برای تأمین زندگی، باید در پی شغل و کار باشند، در نتیجه، آمادگی برای جهاد با دشمن، از بین می رود.
احتیاط امام علی علیه السلام در بیت المال
عثمان بن حنیف، از دودمان اوس، با برادرش، سهل بن حنیف، در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله اسلام را پذیرفتند و همیشه از یاران علی علیه السلام به شمار می آمد. علی علیه السلام او را به جای عبدالله بن عامر، پسرخاله عثمان بن عفان، به استانداری بصره منصوب کرد. روزی، او، دعوت فرد پولداری را پذیرفت و سر سفره رنگین وی نشست. این کارِ عثمان بن حنیف، به امام علی علیه السلام گزارش شد. آن حضرت، ناراحت شد و ضمن نامه اعتراض آمیزی، مطالب بسیار مهمی را گوشزد کرد. در آغاز یادآوری می کند:پسر حنیف! به من گزارش داده اند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به میهمانی خویش فراخوانده و تو، به سرعت، به سوی آن شتافته ای، خوردنیهای رنگارنگ، برای تو آورده اند و کاسه های پر از غذا، پی در پی، جلوی تو می نهادند! گمان نمی کردم میهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان: با ستم، محروم شده و ثروتمندان آنان، بر سر سفره، دعوت شده اند. بنگر در کجایی و بر سر کدام سفره می خوری! پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی دانی، دور بیفکن و آن چه را به پاکیزگی و حلال بودنش، یقین داری، مصرف کن!آگاه باش! هر پیروی را، امامی است که از او پیروی می کند و از نور دانشش، روشنی می گیرد.
آگاه باش! امام شما، از دنیای خود، به دو جامه فرسوده و دو قرص نان، رضایت داده است … .پس سوگند به خدا! من از دنیای شما، طلا و نقره ای، نیاندوخته و از غنیمتهای آن، چیزی، ذخیره نکرده ام! بر دو جامه کهنه ام، جامه ای نیفزودم و از زمین دنیا، حتی یک وجب، در اختیار نگرفتم! … دنیای شما، در چشم من، از دانه تلخ درخت بلوط، ناچیزتر است … ؛من، اگر می خواستم، می توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته های ابریشم، برای خود، غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هوای نفس، بر من چیره گردد و حرص و طمع، مرا وا دارد که طعامهای لذیذ برگزینم در حالی که در حجاز یا یمامه، کسی باشد که به قرص نانی نرسد و یا هرگز، شکمی، سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم، شکمهایی که از گرسنگی به پشت چسبیده و جگرهای سوخته، وجود داشته باشد!آیت الله حسن زاده، در باره عثمان بن حنیف، می نویسد:وی، تربیت شده دست مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و به درجات عالیه از کمال، رسیده بود. و عمر نیز به او عقیده داشت و جمع آوری خراج منطقه وسیعی از حکومت را، به او واگذار کرده بود. پس از او، امام علی علیه السلام وی را، به عنوان والی بصره، منصوب کرد…. و اینکه امام علی علیه السلام به مجرد خطای کوچکی (حضور بر سر سفره اشرافی) او را توبیخ کرده، دلیل بر مقام و منزلت اوست.
عدالت در استفاده از بیت المال
اگر گفته شود: «نهج البلاغه، کتاب عدالت و علی علیه السلام مجری و شهید راه عدالت است»، کلامی دور از حقیقت نیست.
بی گمان، اگر نهج البلاغه، عدالت را تفسیر و معنا نمی کرد، آیات قسط و عدل قرآنی، بدون تفسیر می ماند و علی علیه السلام در مدت کوتاه حکومتش، عدالت را اجرا نمی کرد، عدالت پس از پیامبر(ص)، اجراکننده ای را به خود نمی دید.اجرای عدالت، کار بسیار دشواری است و جز از افرادی همانند علی علیه السلام امکان پذیر نیست؛ زیرا، اجرای عدالت و عدالت خواهی، همراه با مشکلاتِ طاقت فرسایی است که برای هر کسی، قابل تحمل نیست.بی گمان، قسط و عدالت، از مهمترین اهداف بعثت انبیای الهی بوده و جامعه اسلامی، بدون عدالت، معنا ندارد. از این رو، امام علی علیه السلام نهایت تلاش را در اجرای عدالت اسلامی، در تمامی ابعادش، بویژه در استفاده از بیت المال کرده است تا آنجا که در باره اش گفته شده: قُتِلَ علیٌّ لشدَّهِ عدالته.
نگرانی امام علی نسبت به بیت المال به هنگام مرگ
علی(ع) به اهالی مصر، در باره اهتمام و نگرانی نسبت به بیت المال، می نویسد: ؛همانا، من، برای ملاقات پروردگار، مشتاق و به پاداش او، امیدوارم، لکن از این اندوهناکم که بی خردان و تبهکارانِ این امت، حکومت را به دست آورند، آنگاه، مال خدا را دست به دست بگردانند. سیره و روش امام علی علیه السلام حساسیت و نگرانی نسبت به بیت المال است. این حساسیت و اهتمام، در حدی است که آن حضرت را رنج می دهد و هیچ گاه، حتی دم مرگ، وی را رها نمی کند.در باره دقت و احتیاط امام علی علیه السلام در هزینه کردن بیت المال، مطالب و رویدادهای فراوانی، در کتابهای تاریخ و حدیث، رسیده است که سبب تعجب و شگفتی خواننده را فراهم می کند و جز از مولا علی علیه السلام چنین گفتار و کرداری قابل قبول نیست.