خواهران مبلغ, مباحث اسلامی

انسـان هایـی کـه بـوی ” مَـــرد ” مـیدهنـد …♥

تـوی محـوطه دانشـگاه …
بـاد خیـلی شدیدی میـوزیـد !
طـوری که مجـبور بودی چـادرت را محـکم دور خـودت بپیـچی
تا مـبادا بـاد چـادر از سـرت بگـیرد …
به وسـط محـوطه رسـیده بودیـم …
شـدت بـاد ، گـرد و خـاک آنقـدر زیـاد بـود
که ناخـودآگـاه چشـمهایمـان را بسـتیم !
و وسـط محـوطه ایسـتادیـم
در همـین شـلوغی …
بـاد چـادر دخـتری را از سـرش برداشـت !
و چـند مـتر آن طـرفـتر پرتـاب کـرد …۱۷۶۴۳۴۳۶۶۴-parsnaz-ir
کـل محـوطه پر شـد از صـدای خنـده هـای …
پسـرانی که چـادر دخـتر را مسـخره میـکردنـد …
بیـچاره آن دخـتر اشـک چشـمش را پـاک کـرد
و خواسـت به طـرف چـادرش بـرود …
که از بیـن جمـع پسـری آرام چـادر دخـتر را بـرداشت …
تمـیز کـرد و بـه طـرف دخـترک آمـد !
لحـن صـدایـش هنـوز در خـاطـرم هست
آرام گفـت:
خـواهـرم تبـریک میـگم سـلاح بزرگـی همراهـتان هسـت …!
از خـنده های پسـران اینـجا ناراحـت نبـاش
اینـها رسـم مَـــرد بـودن را نمـیداننـد
سپـس پسـرک لبخـندی زد و ادامـه داد:
دلگـیر مـباش خـواهـرم ، چـادرت را محـکم تـر بگـیر
و نتـرس …
بگـذار گـرگهـا هـر چقـدر میـخواهنـد زوزه بکشـند.
و مـن چقـدر آن لحـظه احسـاس سرخـوشی کـردم
وقتـی که دانسـتم هنـوز هـم هسـتند …
انسـان هایـی کـه بـوی ” مَـــرد ” مـیدهنـد …♥

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *