بی نیازی، نیاز امروز مردم ما:
در ایام ما آنچه فراوان به چشم می آید، شعله رو به افزایش زیاده خواهی است. حال چه در امر سیاست، چه در امر جاه و مقام و چه در امر مادیات. طمع چشم بسیاری از مردم ما را کور کرده است. دیروز خبری خواندم راجع به «وزیر میلیاردی!»
مگر می شود در حکومتی که نام امیر المومنین (ع) را بر خود نهاده و به حکومت علوی مشهور است، وزیر میلیاردی باشد. امروز نان خشک های منزلم را فروختم کیلویی ۵۰۰ تومان. بعد متوجه شدم که نان خشکی سرم کلاه گذاشت. از من پنج کیلو نان خشک خرید اما پول چهار کیلو را داد. آری ما در عصر و زمانی زندگی می کنیم که وزیرش در اثر طمع به مال دنیا میلیاردر است؛ نان خشکی اش در اثر طمع کلاهبردار است و استاد دانشگاهش در اثر طمع حتی نان خشک را هم می فروشد تا درآمد بیشتری داشته باشد.
بیاییم اندکی به نصایح امیرالمومنین (ع) گوش دهیم که راه چاره از این زیاده خواهی را قناعت میداند. براى تحقق خصلت پسندیده قناعت، باید زمینههاى مناسب آن در بین مردم به وجود آید تا باعث سعادت جامعه گردد. برخی از این زمینهها عبارتند از:
۱٫٫ پرهیز از حرص و طمع
کسى که خواهان به دست آوردن خصلت قناعت است، باید از حرص و طمع بپرهیزد. زیرا این دو با قناعت در تضادّند و با وجود آنها قناعت یافت نمىشود. حضرت على (ع) فرمود:
تا حرص، نابود نشود، قناعت پدید نمىآید.[۱]
۲٫٫ عفیف بودن؛ عفاف یکى دیگر از زمینههاى قناعت است.
عفت و عفاف به معناى خود بسندگى و اکتفا به مقدورات و امکانات خود و چشم بستن به دیگرى و دست دراز نکردن به طرف دیگرى است. آنان که خود را به صفت عفاف آراسته اند، در مقام عمل مىتوانند، قانع باشند و چشم طمع به اموال دیگران ندوزند. یعنى هرچه عفاف در انسان بیشتر و قویتر باشد، روحیه قناعت وبى نیازى قویتر خواهد شد. آنگاه بستر های دزدی و اختلاس و استفاده از مال حرام کمتر خواهد شد. حضرت على (ع) مىفرماید:
هر قناعت کنندهاى عفیف است. [۲]
۳٫٫ توکّل و رضا؛ یکى دیگر از زمینه هاى بی نیازی، توکّل و رضاست.
اگر مؤمن به مقام رفیع توکّل و رضا دست یابد، یعنى در امور زندگى بر خدا توکّل کند و برآنچه به دست آورده، خشنود باشد، در واقع به قناعت دست یافته و ملکه قناعت را در خویش تقویت کرده است. چنین کسى، دیگر نیازى ندارد که دغدغه آینده خود و فرزندانش را داشته باشد و خود را به آب و آتش بزند و حرام و حلال را انباشته کند که مبادا دچار تنگدستى گردد. از این رو، مى بینیم امیرمؤمنان (ع) رضا و خشنودى را اساس قناعت دانسته، فرموده است:
خشنودى از پروردگار، اصل قناعت است.[۳]
۴٫٫ نگاه کردن به زندگى فقرا؛ یکى دیگر از زمینههاى قناعت، مقایسه زندگى خود با زندگى فقرا است. وقتى انسان زندگى خود را با وضع زندگانى فقیران بسنجد، به آنچه دارد قانع می گردد. از این رو، علی (ع) فرمود: بس است ترا از قناعت این که بىنیاز گردى به آن چه قسمت کرده از براى تو خداى سبحانه[۴]
۵٫٫ یاد مرگ؛ در قرآن کریم و احادیث امامان معصوم (ع) یاد مرگ عامل موثر در بی توجهی به زخارف دنیا معرفی شده است. چرا که یاد مرگ و معاد باعث می شود مؤمن، دنیا را موقّت و زود گذر ببیند و هیچ گاه به آن دل نمىبندد؛ پس برای زندگی ابدی تلاش کند. این مهم امکان پذیر نیست مگر با دو چیز: اول قناعت بر آنچه خود دارد، هرچند اندک و دوم پرهیز از مال حرام و شبهه ناک. على (ع) مى فرماید:
کسى که بسیار به یاد مرگ باشد، رغبت وتوجهّش به دنیا کم مى شود.[۵]
[۱] . غررالحکم، ج ۵، ص ۶۶٫
[۲] . غررالحکم، ج ۴، ص ۵۳۶٫
[۳] . غررالحکم، ج ۴، ص ۵۴٫
[۴] . غرر الحکم، ج۳، ص: ۴۰۳
[۵] . غررالحکم، ج ۵، ص ۳۴۲٫