emam-sajjad_(18)_42168

اوضاع سیاسی دوران امامت حضرت سجاد علیه السلام

امام سجاد(ع)در محرم سال ۶۱ هجری، در سرزمین کربلا حضور داشت و پس از آن فاجعه دردناک به امامت رسید و با توجه به وضعیت زمان و اختناق حاکم در آن دوران، اقدام به یک سلسله برنامه های ارشادی و فرهنگی و مبارزات غیرمستقیم نمود.

ماجرای نهضت کربلا، یک حادثه بزرگ سیاسی بود که امام سجّاد(ع) در پیدایش آن و ابلاغ پیام شهیدان و پیگیری نتایج نهضت نقش اصلی را داشت، آن حضرت پس از ماجرای خونین عاشورا، چه هنگام اسارت و چه هنگام بازگشت به مدینه، در هر فرصتی مردم را نسبت به طاغوت عصر، یزید بن معاویه با خطبه های خویش آگاهی می بخشید، خطبه غرّا و کوبنده او در شام، یزید و حکومتش را رسوا نمود و ماهیّت پلید حکومت خودکامه او را افشا کرد.

امام سجاد (ع)با این که پس از واقعه کربلا جامعه اسلامی را گرفتار ترس و یاس می دید و کسی را نمی یافت که تربیت کند و دانش خویش را به او بسپارد ولی از پای ننشست و با دعا و نیایش مطالب عمیق و مضامین ارزنده و گرانقدری را به جامعه اسلامی به ویژه شیعیان منتقل ساخت. تداوم بخشی و تفسیر درست حادثه عاشورا و جلوگیری از تحریف آن، پرورش رهبر آینده امت اسلامی حضرت باقرالعلوم(ع)، نشر معارف قرآن و فرهنگ اسلام در قالب دعا و نیایش، نظارت و هدایت اندیشمندان و فقها و قُرّای جامعه اسلامی، حمایت سیاسی، مادی و معنوی از بردگان به عنوان مظلوم ترین گروههای اجتماعی و تلاش برای هدایت و آزادی آنان از مهمترین اقدامات امام سجاد (ع) پس از عاشورا و در دوران امامت ایشان به شمار می رود.

فرمانروایان دوران امام سجاد (ع)

یزید بن معاویه (۶۴ – ۶۱ ه . ق)؛ عبد الله بن زبیر (۷۳ – ۶۱ ه . ق)؛ معاویه بن یزید (چند ماه از سال ۶۴ ه . ق)؛ مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۵ ه . ق)؛ عبدالملک بن مروان (۸۵ – ۶۵ ه . ق) و ولید بن عبدالملک (۹۴ – ۸۶ ه . ق) از جمله فرمانروایان عصر امامت آن حضرت بودند.

این دوران، دورانی ناامید کننده برای امام سجاد (ع) بود، زیرا حکومت های جور آن زمان، چنان عرصه را بر امام و یاران او تنگ کرده بودند که در همه جا ترس و وحشت حکم فرما بود.

برای آشنایی بهتر با وضعیت اجتماعی آن دوران، به زندگی و سلطنت یکی از فرمانروایان عصر امام سجاد (ع) اشاره می کنیم.

حکومت عبدالملک

در دوران امامت امام سجاد (ع)، سردم داران حکومت، آشکارا به مقدسات اسلامی توهین می کردند و حکومت اسلامی به حکومتی خودکامه تبدیل گردیده بود. از طرف دیگر، حاکمان نیز بی احترامی های زیادی در حق مردم روا می داشتند.

عبدالملک، فردی بسیار حیله گر بود که پس از مرگ پدرش به حکومت رسید. تاریخ نویسان درباره او حرف های ضد و نقیضی زده اند؛ از جمله گفته اند: وی سرگرم تلاوت قرآن بود که خبر مرگ پدرش مروان و آغاز خلافت خود را دریافت کرد. با شنیدن این خبر، قرآن را بست و گفت: اکنون میان من و تو جدایی افتاد و دیگر مرا با تو کاری نیست.

بدون شک به اسیری رفتن اهل بیت امام حسین (ع) در به ثمر رساندن قیام آن حضرت، نقش بسیار مؤثری داشته است، زیرا اگر آنان در طول اسارت با کمال بردباری و شهامت، فاجعه کربلا را برای مردم بازگو نمی کردند و نیز مردم از نزدیک آنان را نمی دیدند، هرگز شهادت امام تا این حد شهرت پیدا نمی کرد و بنی امیّه و به ویژه یزید تا این اندازه مفتضح و رسوا نمی شدند.

در میان بازماندگان فاجعه کربلا بیش از همه، امام زین العابدین (ع) و زینب کبری (علیهما السلام) در بیدار ساختن مردم مؤثر بودند. امام سجاد (ع) با آن که به هنگام شهادت پدرش بیمار بود و از شهادت پدر و برادران و یاران امام (ع) دلی اندوهگین داشت، در عین حال این رنج ها مانع انجام وظیفه اش نشد و از هر فرصتی برای روشن ساختن افکار مردم استفاده کرد.

حماسه امام سجاد (ع) در کوفه

با آن که امام سجاد (ع) فاصله کربلا تا کوفه را در آن شرایط سخت با سکوت گذراند و زبانش به یاد حق، مترنّم بود و با کسی جز اهل بیت (ع) حرف نمی زد، اما با ورود به شهر کوفه، زبان به سخن باز کردو مخصوصاً در کاخ ابن زیاد چهره پلید یزیدیان را بر ملا ساخت.

ابن زیاد ملعون قبل از آن که اسرا را وارد قصر خود (دارالاماره) کند، اذن عمومی داد که هر کس می خواهد، به قصر وارد شود. آن گاه دستور داد تا آل الله را وارد دارالاماره کنند. سپس سر مبارک امام حسین (ع) را مقابل او گذاشتند و او بی شرمانه به وسیله چوب دستی خود به سر مبارک آن حضرت می زد… در این هنگام رو به امام سجاد (ع) کرد و گفت: اسمت چیست؟

امام فرمود: علی بن الحسین هستم.

ابن زیاد: مگر علی بن الحسین را خدا نکشت؟

امام (ع): برادر بزرگ تری داشتم که او نیز علی نامیده می شد و مردم او را کشتند.

ابن زیاد: مردم نکشتند، بلکه خدا او را کشت.

امام (ع): البته خدا هر جانی را هنگام مرگ می گیرد و هیچ کس بدون اذن تکوینیِ الهی نمی میرد.

این حاضر جوابی و حریم نگرفتن امام (ع)، برای ابن زیاد، سنگین و غیر قابل تحمل بود. لذا دستور داد گردن آن حضرت را بزنند. هنگامی که عقیله بنی هاشم، زینب کبری خود را سپر آن حضرت کرده و ابن زیاد ملعون را از تصمیم وقیحانه اش نهی می کرد، امام سجاد (ع) بر آشفت و گفت: «ابالقتل تُهدّدنی؟ اما علمت ان القتل لنا عاده و کرامتنا الشهاده؛ آیا ما را به قتل تهدید می کنی؟ آیا تاکنون نفهمیدی که کشته شدن، عادت ما و شهادت، کرامت و فخر ماست؟»

وضعیت سیاسی – اجتماعی شام

شام از هنگامی که به قلمرو مسلمانان در آمد تا عصر امام سجاد (ع)، فقط حاکمان و فرمانروایان طایفه بنی امیّه را در خود دیده بود. مردم این سرزمین نه محضر پیامبر (ص) را درک کرده بودند و نه روش اصحاب صالح آن حضرت را. شامیان، اسلام را در چهره امویان دیده بودند و فقط آنان را بازماندگان و خاندان پیامبر می دانستند. تمام تلاش حکومت این بود که مردم شام را در جهل و بی خبری نگاه دارند.

وظیفه خطیر امام سجاد (ع) آن بود که در چنین شهری، اهل بیت عصمت را به شامیان بی خبر بشناساند تا آنان رهبران حقیقی اسلام را دریابند.

امام سجاد (ع) و مسائل فرهنگی

در عصر امامت زین العابدین (ع) جامعه اسلامی در یک بحران فکری و عقیدتی وحشت ناکی فرو رفته بود. سه عامل اساسی در این بحران نقش داشت:

۱) فاصله گرفتن جامعه از مکتب اهل بیت (علیهم السلام) و ایجاد محدودیت های سیاسی به وسیله جلوگیری از گفتن و نوشتن حدیث؛

۲) توطئه دستگاه های حکومتی در جهت دامن زدن به اختلافات فکری و مشغول کردن مردم به مسائل کم اهمیت؛

۳) گسترش دامنه فتوحات و در پی آن، مسلمان شدن سریع و بدون برنامه قوم ها و ملت های گوناگون با فرهنگ های متفاوت.

مهم ترین فعالیت های آن حضرت در این شرایط به پنج بخش اساسی تقسیم بندی می شود:

الف) هشدار درباره عقاید غالیان

امام، هم بر جریان های منحرف فکریِ درون جامعه شیعه نظارت داشت و هم بر جریان های انحرافی دیگران. حضرت وقتی می دید که بعضی از شیعیان گرفتار عقیده غلو شده اند و ممکن است امامان را از شأن بندگی بالاتر برده و به الوهیت آنها معتقد شوند، سخت با آنان مبارزه کردند. به گروهی از شیعیان فرمودند: آن طور که اسلام را دوست دارید، ما را نیز دوست داشته باشید و ما را از حد خودمان بالاتر نبرید.

ب) مبارزه با جبرگرایی

از جریان های خطرناک در زمان امام سجاد (ع)، رواج اعتقاد به جبر از طرف دستگاه حاکم بود. از مروّجان این تفکر می توان به معاویه اشاره کرد، زیرا وقتی عایشه از او پرسید: چرا یزید را به جانشینی خویش برگزیدی، گفت: «خلافت یزید قضا و حکم الهی است و بندگان خدا حق دخالت در آن را ندارند.»

هم چنین وقتی یزید کشته شدن امام حسین (ع) را مشیّت و کار خدا معرفی کرد، حضرت فرمود: «پدرم را مردم کشتند، نه خدا.»

ج) مبارزه با مشبّهه

در عصر امام سجاد (ع)، توحید خالص؛ یعنی منزّه دانستن خداوند از تشبیه به مخلوق به دست فراموشی سپرده شد و با بهره گیری از عالمان دین فروش، عقیده به تجسیم و تشبّه رواج یافت.

آن حضرت وقتی می شنید گروهی ذات مقدس حق تعالی را به مخلوقات تشبیه کرده و قائل به جسمیّت خدا شده اند، ناراحت می شد و نزد قبر رسول خدا (ص) می رفت و دست به دعا بر می داشت و در آن دعا، بطلان این عقیده را نیز اعلام می کرد.

د) مبارزه با متصوّفه و زاهد نمایان

یکی از کارهای بسیار مهم امام (ع)، خط بطلان کشیدن بر روش زاهد نمایانی بود که از دنیا بریده بودند و در برابر مردم عصر خویش، هیچ گونه احساس مسئولیتی نمی کردند و فقط به عبادت و ریاضت می پرداختند.

در سالی که مردم مکه و حاجیان برای طلب باران به گروهی از همین عابدان زاهد نما متوسل شدند و آنان دعا کردند ولی اجابت نشد، امام نزد آنان رفت و خطاب به آنها فرمود: آیا در بین شما کسی نیست که خداوند رحمان او را دوست داشته باشد؟

گفتند: «ای جوان! ما فقط وظیفه دعا داریم و اجابت از آن اوست.»

امام (ع) فرمود: «از کعبه دور شوید! چه این که اگر یکی از شما محبوب خداوند رحمان می بود، دعایش اجابت می شد.»

سپس حضرت نزدیک کعبه رفت و به سجده افتاد و دعا کرد. هنوز دعایش تمام نشده بود که باران گرفت.

ه) مبارزه با عالمان درباری

حاکمان ستم گر اموی برای آن که بتوانند بر مسلمانان حکومت کنند، چاره ای جز جلب اعتقاد قلبی آنان به مشروعیت آن چه انجام می دادند، نداشتند. در جامعه اسلامی آن روزگار، افراد زیادی بودند که دستگاه خلافت را اسلامی می پنداشتند و این به دلیل اقدامات بسیار دستگاه های اموی، برای مشروع جلوه دادن حاکمیت خویش بود.

یکی از این اقدامات، جذب محدّثان و عالمان دینی به دربار بود تا حدیث هایی را از زبان پیامبر (ص) یا صحابه بزرگ آن حضرت به نفع خویش جعل کنند تا بدین وسیله زمینه فکری پذیرش حکومت آنان در جامعه آماده شود.

محمد بن مسلم زهری، یکی از عالمان درباری بود که به نفع حکومت اموی کتاب می نوشت و جعل حدیث می کرد و از این طریق به اهداف شوم آنان کمک می نمود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *