الف ) – اخلاق امام حسین:
پرتوى از عظمت و معرفت و اخلاق امام حسین(ع)
دعوت به توحید با گفتار و در عمل، بدون شک محور همه معارف آسمانى و اساس دعوت همه پیامبران الهى است. همه مراحل قیام پر شکوه امام حسین(ع)، از آغاز تا پایان در توحید موج مىزند. آن حضرت از اولین قدم تا آخرین نفس، لحظهاى از یاد حق و حمد و ثنا و شکر او غافل نبود. سخن نخست او در هنگام حرکت از مکه به سوى عراق «الحمدلله و ماشاءالله و لاحول و لا قوه الا بالله» بود. در واپسین لحظات زندگى نیز – در آن هنگام که خون آلود و داغدار و تشنه کام بر زمین افتاده بود و نگاه مبارکش به سوى آسمان بود – چنین فرمود: «صبرا على قضائک یا رب لامعبود سواک یا غیاث المستغیثین»؛ «پروردگارا، از تو صبر بر قضا و حکمت را خواستارم، معبودى جز تو نیست، اى پناه پناه آورندگان!»على سعادت پرور، فروغ شهادت، ص۱۸۵٫
دو. انجام وظیفه الهى و تحکیم ارزشهاى انسانى
هر شخص که پا به میدان مبارزه مىگذارد و در مقابل دشمن صف آرایى مىکند، به دنبال پیروزى خود و شکست دشمن است و حسین بن على(ع) نیز از این قانون مستثنا نیست؛ ولى شکست و پیروزى از نظر آن حضرت(ع) مفهوم دیگرى دارد که براى برخى درک و تصور آن دشوار است.
پیروزى از نظر امام(ع) انجام دادن وظیفه الهى و به پایان بردن مسؤولیت شرعى و تحکیم ارزشهاى انسانى است؛ خواه در این راستا پیروزى ظاهرى به دست آید، یا نه.
به همین جهت است که وقتى «طرماح بن عدى» – که از ارادتمندان و شیعیان خاص خاندان پیامبر(ص) و از دوستداران امیرالمؤمنین(ع) و حسین بن على(ع) است – دریکى از منازل بین راه با امام حسین(ع) برخورد مىکند و امام(ع) اوضاع کوفه را از او مىپرسد، در پاسخ مىگوید: بزرگان و سران قبایل کوفه با گرفتن جایزه و رشوههاى سنگین از سوى «ابن زیاد» با دشمن سازش کرده و سایر مردم قلبشان با شما و شمشیرشان بر شما است. اى فرزند پیامبر! تو را به خدا سوگند از این سفر برگرد و به سوى قبیله طى که محل سکونت من است حرکت نما که آن جا منطقهاى امن و دور از تعرض و تجاوز دشمن است.
اباعبدلله(ع) توجه «طرماح» را به نکته مهمى که همان انجام مسؤولیت الهى و تبلور بخشیدن به ارزشهاى انسانى از جمله لزوم وفاى به عهد و پیمان است جلب مىکند و مىفرماید:
«میان ما و مردم کوفه عهد و پیمانى است که به جهت آن، امکان برگشت براى ما نیست تا ببینیم عاقبت کار به کجا مىانجامد»؛ یعنى، ما به آنها وعده حرکت به سوى کوفه و برعهده گرفتن امامت و رهبرى و هدایت مردم این شهر را دادهایم و آنان نیز وعده هر نوع کمک و پشتیبانى دادهاند. بر ما است که به عهد خود وفا کنیم؛ گرچه در این راه با انواع خطر مواجه گردیم؛ چه مردم کوفه بر عهد خود استوار باشند چه پیمان خود را بشکنند.نجمى، محمدصادق، سخنان حسین بن على(ع) از مدینه تا کربلا.
ب) – امر به معروف:
این سخن، جایگاه اساسى و اصلى امر به معروف و نهى از منکر را نشان مىدهد.
امام حسین(ع) با این عبارت، مىخواهند نقش محورى امر به معروف و نهى از منکر را نشان دهند؛ به گونهاى که هدف نهایى قیام خویش را تحقق این امر مىدانند. اگر توجهى به جایگاه اصیل امر به معروف و نهى از منکر شود، مقصود حضرت از این سخن روشنتر خواهد شد.
اصل «امر به معروف و نهى از منکر» در تمامى ادیان ابراهیمى مطرح و وظیفه تمامى پیامبران، رسولان، ائمه(ع) و مؤمنان مىباشد. این مسأله یک وظیفه شرعى و فقهى صرف نیست؛ بلکه ملاک، معیار و در واقع علت فرستادن رسولان الهى است؛ زیرا عالم مادى، عالم اختلاط خوبىها و بدىها، حق و باطل، خوشآیندها و بدآیندها، ظلمت و نور، فضایل و رذایل است و این امور گاهى چنان درهم تنیده مىشوند که شناخت آنها و سپس تأسى و عمل به آن، دشوار مىگردد. ادیان الهى با شناساندن معروف و منکر و در واقع خوب و بد، حق و باطل، ظلمت و نور، فضایل و رذایل به انسانها و به دنبال آن دستور به انجام معروفها و بازداشتن از منکرها، هدایت الهى را به آدمى مىآموزند و او را به صراط مستقیم رهنمون مىشوند.
رسول خدا(ص) درباره اهمیت و جایگاه ویژه امر به معروف و نهى از منکر مىفرماید: «کسى که امر به معروف و نهى از منکر کند، جانشین خدا در روى زمین و جانشین کتاب خدا و جانشین رسول خداست».میزان الحکمه، ج ۳، ص ۸۰٫
و حضرت على(ع) فرمودهاند: «قوام شریعت [دین] امر به معروف و نهى از منکر است».غرر الحکم، ج ۲، ص ۴۰۰٫
قرآن کریم ویژگى «امر به معروف و نهى از منکر» را در مؤمنان، بر اقامه نماز و دادن زکات و اطاعت از خدا و رسولش مقدم مىدارد.نگا: توبه، آیه ۷٫
امام باقر(ع) نیز در حدیثى مىفرماید: «امر به معروف و نهى از منکر راه پیامبران است. برنامه افراد صالح و شایسته است. واجبى است که سایر واجبات در گرو آن اقامه مىشوند. امنیت راهها در سایه آن حاصل مىشود. حلیت کسبها به سبب آن است. در سایه امر به معروف و نهى از منکر است که دشمنان را به رعایت انصاف وادار مىسازد، … کارها در سایه امر به معروف و نهى از منکر به سامان مىرسد».نگا: اصول کافى، ج ۵، ح ۱، ص ۵۵٫
بنابراین، اصل امر به معروف و نهى از منکر مخصوص امام حسین(ع) نیست؛ بلکه وظیفه تمامى پیامبران، رسولان، امامان، صالحان و مؤمنان مىباشد. اما از آنجا که معروف و منکر در زمان سیدالشهداء(ع) بشدت مختلط گردیده و از سوى دیگر منکر در تمامى ابعاد، رایج شده بود و معروف در تمام ساحتهایش متروک مانده بود و این وضعیت منجر به خاموشى دین اسلام و فراموشى سنت نبوى و علوى گشته بود؛ اباعبدالله(ع)، اعتراض به وضع موجود و احیاى سیره رسول خدا(ص) و دین اسلام و دفاع از آن را تنها در سایه امر به معروف و نهى از منکر محقق مىدانست. به همین دلیل آن حضرت هدف از قیام خویش را اصلاح جامعه به وسیله امر به معروف و نهى از منکر بیان مىکرد: «انى لم اخرج اشرا و لابطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فى امه جدى(ص) ارید ان آمر بالمعروف و انهى عن المنکر».
بحارالانوار، ج ۴۴، باب ۳۷، ح ۲٫