بسمالله الرحمن الرحیم یا ایها الناس اعبدو ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون (۲۱ – بقره). از اینکه در ماه مبارک رمضان به جز یک جلسه توفیق پیدا نشد که مجلس درس و قرآن را با شما برادران و خواهران داشته باشیم متأسفم. امیدوارم شما جوانها از ماه رمضان حداکثر استفاده را کرده باشید، و انشاءالله، هم روزهی این ماه و هم از تلاوت قرآن و تلاشهای معنوی گوناگون در این ماه بهره کامل برده باشید و توصیهام به شما اینست که سعی کنید ذخیره ماه رمضان را برای خودتان حفظ کنید. زیرا ذخائر معنوی هم مثل ذخائر مادی از این جهت که اگر آن را حراست کردیم و از آن نگهداری نمودیم برای ما میماند، اما اگر دربارهی آن تفریظ و بیتوجهی و بیمراقبتی کردیم، آنرا از دست خواهیم داد. اگر انشاءالله توفیق روزهی ماه رمضان و عبادت این ماه و انس با قرآن را ولو بطور نسبی پیدا کرده باشید برای شما یک معنویت و صفا و نورانیتی بوجود میآورد، انشاءالله کوشش کنید که آنرا برای خودتان حفظ کنید، و همانطور که بارها عرض کردیم، این کار در مورد جوانها به مراتب آسانتر است و این حالت را شما جوانها بهتر میتوانید بدست بیاورید همچنانکه بهتر میتوانید آنرا حفظ کنید ـ ایام جوانی که این فرصت بزرگ را به شما میدهد قدر بدانید. اکنون به دنبالهی بحث میپردازیم و آیات را معنا میکنیم. امر به بندگی و استدلال عبودیت در قرآن اما آن دو مطلب اساسی یکی این است که: انسانها را امر میکند به بندگی کردن خدا، یعنی توجه دادن بندگی به سمت حضرت باریتعالی که در شرح این آیه مفصلاً سخن گفته شد و عرض کردیم که ما خواهی نخواهی یک چیزی را عبودیت میکنیم: یا خود را، یا یک قدرت برتراز خود را، یا یک چیز معنوی را، یا یک چیز مادی را، با آن معنایی که عبودیت دارد. البته خدای متعال میخواهد این عبودیت متوجه به ذات مقدس الهی بشود. این مطلب اول بود که دعوت مردم به عبودیت، ذات مقدس پروردگار است. و مطلب دوم این است که: برای اینکه عبودیت باید متوجه خدا باشد استدلالی ذکر میشود: الذی خلقکم یعنی علت اینکه ما باید خدا را عبادت و بندگی کنیم این است که او ما را و گذشتگان ما را آفریده و بشر را پدید آورده است، پس شایسته است که بشر از او اطاعت کند! اطاعتی که به معنای عبودیت است و این هم مطلب دوم. لکن آن مطلبی که بطور تبعی ذکر شده آن جمله آخر، لعلکم تتقون است یعنی با این عبودیت و بندگی کردن خدا و حرکت در محوری که خدا معین میکند انسان به رتبهی تقوا که شامل خصوصیت برجستهای است خواهد رسید و در تقسیمبندی اول سوره به آن اشاره شد، هدی للمتقین که انسانها را خدای متعال تقسیم کرده به کسانی که: متقین هستند، و کسانی که کافرین هستند، و کسانی که منافقین هستند. البته در حاشیه این سه مطلب نکتهها و اشارات بسیاری هست، و این از خصوصیات قرآن است، که وقتی یک مطلبی را بیان میکند، چگونگی بیان و تعبیراتی که به کاربرده میشود، دهها نکته ریز و درشت از معارف الهی و درسهای زندگی و چیزهایی که باید بدانیم بما میآموزد و بعضی از این نکات را ما میفهمیم بسیاری را هم نمیفهمیم، البته نه اینکه بشر نفهمد، یعنی ممکن است من که مطالعه میکنم نفهمم، لکن شما که مطالعه کنید بفهمید، و دیگری مثلاً وقتی تأمّل کند بفهمد. هر کس وقتی قرآن مطالعه کند نکتهای از این نکات را بدست میآورد و این از خصوصیت قرآن است، یعنی چگونگیی سخن گفتن قرآن، مملو از نکات گوناگون آموزشی و معرفتی و درس است و از جملهی این نکات یکی این است که میفرماید: اعبدوا ربکم نمیگوید: اعبدوالله و میگوید: پروردگارتان، یعنی، ان کسی که تدبیر کنندهی وجود شما و گردانندگیی نظام هستی در اختیار اوست، او را باید عبادت کنید! عبادت یک چنین موجودی، امر منطقی است. معلوم است انسان وقتی بخواهد از کسی اطاعت بکند باید آن قدرت والای برتری را عبادت کند که سرنوشت همهی بشر وامور بشر و زندگی بشر بوسیلهی او اداره میشود. این یک نکته است، و از این قبیل نکات در این آیه شریفه زیاد است، یا یکی از این نکات که قبلاً هم گفتم در یاایها الناس، مخاطب آیه ناس است، یعنی اشاره است به یک چیز مشترکی بین همهی انسانها که آن فطرت مشترک انسانی است. دراینجا: قشرها و نژادها و ملیتها و خونها نیستند که مخاطب قرار میگیرند، بلکه این انسانیت است که به طور عام مخاطب قرار میگیرد. یعنی آن مشترک بین همهی انسانها که فطرت درونی انسان و سرشت انسانیت است، او مخاطب این سخن است که پیداست که آن سرشت انسانیی انسان، این امر را، و این مطلب را از خدای متعال درک میکند و میپذیرد. از این قبیل نکات در آیه هست که حالا در این فصلی که من دارم به گذشته بر میگردم در حقیقت بحث را تکرار میکنم برای اینکه برسم به بحث امروز. |