رابطه حدیث «هذا کتابُ الله الصامِت وَاَنَا کِتابِ الله الناطِق – این کتاب خاموش و من کتاب ناطقم» با آیه «ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ» چیست؟
ابتدا دقت داشته باشید که از آسمان چیزی به شکل کتاب امروزی ما، یعنی چندین صفحه بین دو جلد نازل نگردیده است؛ پس وقتی خداوند متعال در قرآن کریم از «کتاب» سخن میگوید، منظور شکل و جسم کتاب نمیباشد. چنان چه وقتی از کلمه سخن میگوید و میفرماید که حضرت ابراهیم علیهالسلام را به «کلمات» آزمایش کردیم و سپس به او امامت را دادیم، منظور این نیست که به ایشان چند کلمهی متشکل از چند حرف به صورت دیکته یا انشاء داده شده است.
در یک جمله، «کتاب» همان تجلی علم، اراده، مشیت، قدرت و هدایت الهی است که در لوح محفوظ ثبت گردیده و در قلم صُنع الهی به شکل خلقت تمامی عالم هستی با درجات متفاوتش ظهور یافته و به صورت وحی به قلب پیامبر اکرم صلوات الله و آله نازل گردیده و سپس نزول به کلمات و اصوات یافته و به دیگران ابلاغ و بیان شده است.
الف – پس اگر فرمود این کتاب خاموش (صامت) است و من کتاب ناطق میباشم، یعنی روح و تجسم عینی قرآن کریم من هستم. یعنی اگر تمام عالم خلقت به کتابت درآید، میشود قرآن کریم و اگر تمام قرآن که برای هدایت بشر آمده است، در یک انسان متجلی گردد، میشود انسان کامل که همان معصومین علیهم السلام هستند. قرآن کریم شرح عالم است و انسان کامل تجلی عینی قرآن کریم (عالم) میباشد:
« لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَابًا فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ » (الأنبیاء، ۱۰)
ترجمه: در حقیقت ما کتابى به سوى شما نازل کردیم که یاد شما در آن است آیا نمىاندیشید؟
ب – همین بیان حاکی از آن است که انسان نمیتواند بگوید: «کتاب خدا برای ما کافیست» و گمان نماید که نیازی به پیامبر، امام، راسخون فی العلم و قرآن ناطق ندارد و با اکتفا به روخوانی این کتاب، میتواند همه عمق معارف و مفاهیم آن را درک کند و یا احکام را استنباط و استخراج نماید و … – بلکه قرآن کریم معلم میخواهد و هدایت رهبر میخواهد. در قاموس هدایت الهی، انسانها سر خود با چند صفحه کاغذِ مسطور رها نشدهاند. لذا در قرآن کریم نیز ضمن تأکیدهای فراوان به ضرورت اطاعت و تبعیت از رسول اکرم و اولیالامر (امامان) صلوات الله علیهم اجمعین، تصریح شده است که قرآن به تنهایی نازل نگردیده که به تنهایی برای علم، آگاهی، بصیرت، تهذیب و هدایت کفایت نماید، بلکه اصالت با رسول (ص) میباشد که قرآن و میزان به همراه او نازل شده است:
« لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ …» (الحدید، ۲۵)
ترجمه: به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند … .
چنان چه فرمود: انبیا را فرستادم تا شما را تهذیب کنند، آیات من را برایتان بخوانند (ابلاغ و تفهیم کنند) و کتاب و حکمت را به شما تعلیم دهند. (الجمعه، ۲)
ج – کتاب الهی، برای هدایت همگان نازل شده است؛ پس اگر فرمود: «متقین را هدایت میکند» یا فرمود: «برای مؤمنین شفا و رحمت است، اما برای ظالمین جز بر خسرانشان نمیافزاید» و …، یعنی به غیر از متقی به آن رجوع نمیکند تا هدایت شود و به غیر از مؤمن از آن بهره نمیگیرد تا امراض قلبی و نفسیاش شفا یابد. مثل این که ما بگوییم: «این مدرسه برای محصلین است»، خب مدرسه برای همه است، اما جز محصل و جویای علم کسی به مدرسه نمیرود و هر کس نیز به قصد دیگری مدرسه رود، خودش ضرر میکند.
د – بیان شد که «امام = انسان کامل»، همان قرآن حیّ و ناطق است. پس او نیز برای هدایت همگان آمده است، اما مانند قرآن کریم، به جز متقین و به جز مؤمنین از او بهرهمند نمیشوند و درست مانند قرآن کریم، سبب افزایش خسران ظالمین نیز میشوند.
حضرت موسی علیهالسلام، در مجلس فرعون، سحر جادوگران را باطل میکند. ساحران چون برخورد متقیانه داشتند، یعنی ایمان نداشتند، اما واقعاً گمان میکردند که او جادوگر است، با دیدن این معجزه ایمان آوردند؛ اما همین حادثه، بر کفر، ظلم و خسران فرعون افزود.
پیامبران، کتب الهی (وحی)، امامان، علما، فقها، دانشمندان و حتی مؤمنین و مؤمنات نیز همینطور هستند. عدهای با دیدن و حشر و نشر با آنها بهره میبرند، اما وجود آنها بر لجاجت و عناد و ظلم عدهای میافزاید. لذا یک عده در کنار (یا در مکتب) امیرالمؤمنین علیهالسلام، کمیل و ابوذر میشوند و یک عدهی دیگر در برخورد با آن حضرت خوارج و ابن ملجم میشوند. حتی یک عده از گناهکاران با شناخت و توجه به امام معصوم (ع)، حرّ میشوند، یک عدهی دیگر یزید و شمر میشوند. چنان چه با دیدن مؤمنین و مؤمنات، با دیدن مردان و زنان عالم، متقی و مؤمن، با دیدن علما و فقها، با دیدن مجاهدین راه اسلام، با دیدن شهدا و ایثارگران، با دیدن دختران و پسران با تقوا، بر هدایتشان افزوده میشود، اما بر عناد و لجاجت و حرص یک عده با دیدن اینها افزوده میشود.