اگر صبر نشانه کمال روحی و معنوی بیشتر و سبب قرب بیشتر است، چرا در روایت آمده که شیعیانمان بیشتر از ما صبر میکنند؟ (عین متن سؤال و روایت در متن)
متن سؤال:
آیا هر کس صبرش بیشتر، قرب و قدرش نزد خدا بیشتر است؟ آیا صبرِ بیشتر نشانه کمال روحی و معنوی بیشتر است؟ مگر نه اینست که (أشبه النّاس بأنبیاء اللّه أقولهم للحقّ و أصبرهم على العمل به)؟ مگر نه اینست که (الْکِرَامُ أَصْبَرُ أَنْفُسا)؟
پس چرا در روایت آمده است: ( قَالَ الصَّادِقُ ع: نَحْنُ صَبَرْنَا وَ شِیعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا- وَ ذَلِکَ أَنَا صَبَرْنَا عَلَى مَا نَعْلَمُ- وَ هُمْ صَبَرُوا عَلَى مَا لَا یعْلَمُون – ما صابر و شکیبا هستیم؛ ولی شیعیان ما صبور از ما هستند. و این به خاطر آن است که ما بر آنچه به آن علم داریم، صبر می کنیم؛ ولی شیعیان بر چیزی صبر میکنند که از آن آگاه نیستند.
ما گاهی معانی واژگان را درست یا تمام نمیدانیم و هر جملهای را حمل بر معنایی که خود فهمیدهایم مینماییم و بالتبع ذهنمان دچار چالش میشود. گاهی هم معنا و مفهوم را نسبتاً میدانیم، اما در بیان و گزاره تأمل و تعمق نمیکنیم. اما وقتی خداوند متعال با همین حروف و کلمات مستعمل ما آیهای نازل مینماید و یا معصوم کلامی میفرماید، حتماً با توجه به معنا و مفهوم صحیح و کامل و نیز همه جوانب و اوج و عمق آن است.
اگر از عموم ما بپرسند: صبر یعنی چه؟ میگوییم: یعنی تحمل – اگر از دیگری که بیشتر میداند سؤال شود، میگوید: تحملی که به معنای استقامت و پایداری باشد – اگر از امیرالمؤمنین، علی علیه اسلام سؤال شود، آن را بر چهارپایه استوار دانسته و هر کدام را توضیح میدهند.
الف – بله صبر فضیلیت است؛ اما در حدیث فوق، اشاره به مقدار شده است «شیعیان بیش از ما صبر میکنند»؛ و فضیلت به مقدار نیست. مثلاً هیچ دلیلی ندارد که صد رکعت یا هزار رکعت نماز یک شخص، از دو رکعت نماز دیگری مقبولتر باشد. فضلیت یک ضرب شمشیر امیرالمؤمنین علیهالسلام، افضل از عبادت ثقلین شمرده شد.
بسیاری از شیعیان به خاطر نادانستههایشان، بلاهای بسیاری به سر خود میآورند که برای حفظ ایمان و نیز نجات خودشان، مجبور میشوند صبر، تحمل و استقامت در بلایی بنمایند که خودشان بر سر خودشان آوردهاند. بدیهی است که این «بیشتری» فضیلت نیست.
ب – فضلیت به اخلاص است و قطعاً اخلاص احدی بیشتر از انبیا، اولیا و امامان علیهمالسلام نمیباشد.
ج – شدت اخلاص هر کس نیز به رشد عقلی او بر میگردد. لذا امام صادق علیهالسلام فرمودند: « اِنَّ الثَوابَ عَلَی قَدرِ العقلِ – ثواب دادن به اندازه عقل (آدمی) است . (وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۴۰)»
*- دقت کنیم که یک «صواب» داریم که یعنی کار خوب (خیر) و یک «ثواب» داریم که یعنی پاداش آن کار خوب. بدیهی است که پاداش (ثواب) به اندازهی کار خوب (صواب) است و کار کسی خوبتر است که «عاقل»تر است. لذا فرمود: ثواب (پاداش) به اندازه عقل است.
حال چه کسی در صبرش «عاقل»تر است، آن که میداند؟ یا آن که نمیداند؟ لذا فرمود: مقدار صبر شیعیان ما بیشتر است، چون به آن چه نمیدانند صبر میکنند. یعنی مقدار عقل و علمشان کمتر است.
مثال:
ما نیز همین نگاه و روش را داریم. آیا نتیجه و پاداش کسی که روش مطالعه را نمیداند و ده کتاب میخواند و مطلب زیادی دستگیرش نمیشود افضل است، یا کسی که میداند و یک کتاب میخواند؟ مگر نفرمود: ثواب دو ساعت تفکر از هفتاد سال (یک عمر) عبادت بالاتر است؟
د – صبر ما به لحاظ مقدار در موضوع و مدت، شاید به مراتب بیشتر از امامان علیهمالسلام باشد، حتی ممکن است که سختتر هم باشد، چرا که مبتنی بر جهل ماست. در هر حال وقتی انسان به حکمت یک بلا یا مصیبت علم داشته باشد و از آثار و تبعات صبر در مقابل آن آگاه باشد، صبر برایش راحتتر است، اما این دلیل نمیشود که ارزش و فضیلت صبر جاهل بیشتر باشد.
یک مثال:
یک مؤمنی را که گرفتار تنگنای مالی شده، با یک ملحدی که از او نیز فقیرتر است را بسنجیم. تحمل مؤمن در قبال این گرفتاری، بسیار راحتتر از تحمل آن ملحد است؛ چرا که میداند: ثروت و فقر، هر دو گذرا و آزمایش هستند و میداند که چگونه باید صبر و استقامت کند و نیز از نتیجه و پاداش دنیوی و اخروی در قبال تحمل و استقامت و منحرف نشدن به واسطه گرفتاری مالی و درگیر معصیتهایی چون: ذلت، تکدیگری، ربا، دزدی و … نشدن خبر دارد. اما آن ملحد هیچ کدام از اینها را نمیداند، فقط میداند که بسیار گرسنه است، لباس مناسب ندارد، خانهی مناسب ندارد و … – پس صبرش (به اجبار یا اختیار) بیشتر است، اما آیا این صبر بیشترِ او ارزشمندتر و سازندهتر نیز هست که فضلیتی برتر به حساب آید؟
ﻫ – به همان احادیثی که در سؤال نقل شده است دقت نماییم. در یک روایت فرمود: « أشبه النّاس بأنبیاء اللّه أقولهم للحقّ و أصبرهم على العمل به» – یعنی شبیهترین اشخاص به انبیای الهی، کسانی هستند که حق میگویند یا برای احقاق حق سخن میگویند و در عمل نیز به آن پایدارترند» – حال چه کسی بیشتر و بهتر حق را میشناند، میگوید، به آن عمل میکند و در راه عمل به حق استوارتر، مقاومتر، پایدارتر و صبورتر است؟ امام، یا شیعهی امام؟
در روایت دوم فرموده: « الْکِرَامُ أَصْبَرُ أَنْفُسا » یعنی: هر کس بر نفسش بیشتر صبر داشته باشد، مقام بالاتری دارد. نفس حیوانی است، نفس دائم تقاضا دارد و فرمان میدهد – نفس امَاره میشود. نفس فقط شکم و شهوت جنسی نیست. نفسانیت در علم و قدرت بیشتر از شکم و شهوت است. نفس قدرت و ریاست به مراتب بیشتر از نفس ثروت است. گاهی ریشه مبارزه با نفس، خودش از نفس است. خیلی ظریف است. بسیاری از شیعیان گرفتار شرک علنی نیز میشوند، چه رسد به شرک خفی؟ گاهی غیض به دشمن خدا هم ممکن است از نفس باشد. حال چه کسی «اصبر» است و بالتبع چه کسی «کرام» است؟ آن که عقل، علم، ایمان، تقوا، بصیرت و خلوصاش بیشتر است، یا آن که گرفتاریها و درگیریهایش بیشتر است؟