عازم لبنان بودم که یکی از دوستان گفت:
– بد نیست یه سر بریم پیش حاج آقا… هر چی باشه اون از قبل انقلاب لبنان بوده و با موقعیت اونجا به خوبی آشناست.
درست میگفت، ولی کاملاً نه! تعریف موضعگیریهای او را علیه امام موسی صدر و شهید چمران زیاد شنیده بودم؛ خوش نداشتم بروم و با او بحثم شود؛ به اصرار دوستم، به اتاق حاج آقا (که جدیداً ملقب به دکتر شده و در تلویزیون تفسیر به رأی تاریخ میکند؛ انگاری برای بچههای دبستانی قصه شب می گوید!) رفتیم و بالاجبار نشستیم پای صحبتهایش.
از همان اول شروع کرد علیه شهید چمران حرف زدن؛ نه تنها لفظ شهید، که حتی عنوان مرحوم هم برایش به کار نمیبرد. خیلی تند علیه او صحبت میکرد؛ وقتی علت این موضع تندش را پرسیدم، با شدت گفت:
– چمران ضد امام خمینی بود.
با تعجب پرسیدم: جداً؟ واقعاً شهید چمران ضد امام بود؟
– بله؛ چمران با امام مخالف بود.
– آخه چطور؟ یعنی شما بر چه اساس این رو میگید؟
– خودم شاهد بودم که چمران عکس امام رو پاره کرد.
– چی؟ چمران عکس امام رو پاره کرد؟
– بله پاره کرد.
– ببخشید حاج آقا، عکس رو پاره کرد یا از دیوار برداشت؟
– چه فرقی میکنه. چه کند، چه پاره کرد.
– خب پاره کردن عکس با برداشتن آن از دیوار، خیلی فرق داره.
– نه چه فرقی میکنه؟ اون با امام مخالف بود و میگفت نباید عکس امام روی دیوار باشه.
– یعنی چی که عکس امام نباید روی دیوار باشه؟ کی بود؟ کجا بود؟
– چند سال قبل از انقلاب؛ توی لبنان؛ توی همون مدرسه جبل عامل در شهر صور که با موسی صدر راه انداخته بودن.
– خب قضیه چی بود؟
– چی میخواستی باشه؟ من یه پوستر بزرگ امام زدم به دیوار مدرسه صنعتی جبل عامل که چمران اون رو پاره کرد.
– پاره کرد؟
– چه اصراری داری شما بر الفاظ. حالا کند، برداشت یا پاره کرد؛ نفس کار مهمه که گفت عکس امام رو اینجا نزنید؛ همین ثابت میکنه که چمران ضد امام بوده.
– خب برای این ادعاش چه دلیلی داشت؟
– یه دلیل بیخود؛ میگفت اگه عکس امام به دیوار اینجا باشه، ساواک شاه نسبت به اینجا حساس میشه و دیگه نمیشه کار کرد.
– خب مگه اشتباه میگفت؟
– خب معلومه که اشتباه میگفت؛ برای همین عکس امام، کلی جوون توی زندانهای شاه شکنجه شدن؛ اون وقت اون توی لبنان میترسید یه عکس امام به دیوار باشه.
متعجب و مبهوت از این استنباط مورخ که مثلاً قرار است تاریخ مبارزات امام خمینی (ره) را برای نسلهای آینده روایت کند، از اتاق بیرون آمدم.
چند سال بعد بر حسب اتفاق، میان کتابهای منتشر شده، چشمم به اسنادی از ساواک درباره امام موسی صدر و شهید چمران افتاد که حاکی از این بود که: «اخیراً تصاویری از خمینی بر دیوارهای مدرسه صنعتی جبل عامل که توسط موسی صدر و چمران اداره میشود نصب شده».
دستور این بود که بر روی افراد مذکور دقت بیشتری شود و شدیداً زیر نظر گرفته شوند. تصاویر منتشر نشده از پیکر شهید چمران
برادر بر بالین شهید چمران
غاده جابر همسر چمران به همراه فاطمه (دختر شهید نواب صفوی) بالای پیکر شهید چمران
یاد امام (ره) به خیر که در وصف شهید چمران فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله واناالیه راجعون
شهادت انسانساز سردار پرافتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به ملاء اعلی، دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولیعصر (ارواحنا فداه) تسلیت و تبریک عرض میکنم.
تسلیت از آنرو که ملت شهیدپرور ما سربازی را از دست داد که در جبهههای نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران، حماسه میآفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود؛ او جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت.
و تبریک از آنرو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملتها و تودههای مستضعف میکند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش میدهد؛ مگر چنین نیست که زندگی، عقیده و جهاد در راه آن است.
چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد.
او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد؛ او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید.
هنر آن است که بیهیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند، نه هوی و این هنر مردان خداست.
او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت؛ روانش شاد و یادش به خیر؛ اما، ما میتوانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند؛ من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملتهای مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز تسلیت عرض میکنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم.
اول تیرماه ۶۰
روحالله الموسوی الخمینی