بسم الله الرحمن الرحیم
نماز و زبان عربی
ما که زبان فارسی داریم، چرا باید نماز را به زبان عربی بخوانیم؟ اگر نماز را به زبان خودمان می خواندیم، حضور قلب بیشتری نداشتیم؟!
در پاسخ این سؤال، به چند مطلب اشاره می کنم:
۱٫ اگر علت حضور قلب نداشتن در نماز، زبان عربی آن باشد، پس باید عرب زبان ها مشکلی از جهت حضور قلب نداشته باشند! این در حالی است که می بینیم آن ها هم همانند دیگران با چنین مشکلی مواجه هستند. پس علت حضور قلب نداشتن در نماز را باید در جای دیگری جستجو کرد.
همۀ ما ـ هر چند در حد اجمال ـ معنای عبارت های نماز را می دانیم. می دانیم که «اللهُ اکبَر» یعنی چه، می دانیم که)مالِکِ یَوْمِ الدِّین( یعنی چه، و می دانیم که )إهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم( چه معنایی دارد. حال، اگر کسی بگوید: «معنای عبارت های نماز را نمی دانم!» جا دارد به او بگوییم: «مگر عبارت های نماز با حذف کلمات تکراری آن چقدر است؟!» اگر کلمات غیرتکراری نماز را در کاغذی بنویسیم، به نیم صفحه هم نمی رسد. آیا نماز، در زندگی ما تا این اندازه کم اهمیت است، که برای یادگیری آن، قدم برنمی داریم؟!
بنابراین کسانی که ناآگاهی از معنای نماز را دلیل حضور قلب نداشتن خود میدانند، عذر صحیح و قابل پذیرشی ندارند.
۲٫ نماز، نماد و پرچم دین است. مردمی که در یک کشور زندگی می کنند، با وجود اختلاف زبان و فرهنگی فراونی که دارند، همه در زیر یک پرچم هستند، و همین پرچم، موجب اتحاد و یک دلی مردم آن کشور خواهد شد. شیعیان جهان، با اختلاف فرهنگی و زبانی فراوانی که دارند، وقتی به نماز می ایستند، همگی به یک شکل و با یک لفظ نماز می خوانند. همین نماز، نماد وحدت و همدلی مسلمانان خواهد بود که مسئله ای بسیار ضروری و مقدس است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «برای هر چیز، نماد و چهره ای است، و نماد دین شما نماز است».[۱]
۳٫ خداوند متعال از قرآن کریم به عنوان «تنزیل» یاد کرده است. مفاهیم قرآنی آن چنان عمیق است که به هیچ وجه نمی تواند برای انسان های عادی قابل فهم باشند. به همین دلیل، خداوند متعال مفاهیم قرآنی را آن قدر تنزل داده و پایین آورده، تا معنای اولیۀ آن بر همگان قابل فهم باشد. آن گاه این معارف را در قالب زبان عربی به ما ارائه کرد تا در هیاهوی دنیا؛ راه سعادت را از راه شقاوت تشخیص دهیم و با عمل به آن بهترین و پاک ترین زندگی های دنیا و آخرت را داشته باشیم. با این توضیح کاملاً طبیعی است که ترجمۀ قرآن هرگز نمی تواند با خود قرآن برابری داشته باشد.
چون مترجم نسبت به معارف عمیق قرآنی اطلاع ناقصی دارد، طبیعی است که در ترجمۀ خود، آن معارف عمیق را جا بیندازد و یادی از آنها نکند.
حضرت آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر خود می فرمودند:
«ترجمۀ قرآن همانند آن است که کسی بخواهد با یک صافی آب کش، از دریا آب بردارد». یعنی هنگام ترجمه، مقدار زیادی از مفاهیم عالی قرآن جا می ماند و فقط به اندازۀ تری آب کش از دریای معارف قرآن آب برداشت می شود.
با این توصیف، وقتی در نماز، عین عبارت های عربی سورۀ «حمد» را میخوانیم، با خداوند، با همان عبارت هایی که خودش به ما آموخته سخن گفته ایم. عبارت هایی که حاوی تمام معارف قرآنی بوده و چیزی هم از آن کم یا زیاد نشده است.
۴٫ الفاظ قرآن از نورانیت ویژه ای برخوردار است که ترجمۀ آن این گونه نیست. در این رابطه نسبت ترجمۀ قرآن با خود قرآن، همانند نسبت عکس و نقاشی، با اصل خارجی آن است. الفاظ عربی قرآن، همان الفاظی است که خداوند متعال خلق کرده، و آن آنبه واسطۀ حضرت جبرئیل (علیه السلام) برای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل شده است.
پر واضح است که وقتی این الفاظ، عین گفتار خدای یکتا هستند، و چنین مسیر مقدسی را طی کردهاند، برکت و نورانیت فوق العادهای دارند. برکتی که هیچ لفظ دیگری با آن برابری نخواهد کرد. به همین دلیل است که دست زدن بدون وضو، به آیات قرآنی حرام است، اما دست زدن به ترجمۀ آن، مانعی ندارد.
البته مقصود بنده این نیست که توجهی به معنای قرآن نداشته باشیم. قرآن کریم بارها ما را به تدبر در آیاتش فرا می خواند.[۲] پر واضح است که تدبر در آیات قرآن، مستلزم فهم درستی از معنای آن است و بدون توجه به معنای قرآن، نمی توان در آن تدبر داشت. مقصود بنده این است که هرگز نباید به بهانۀ توجه به معنای قرآن، از الفاظ قرآن کریم غفلت کرد و خود را از برکت این عبارت های نورانی محروم ساخت. قرآن کریم را بخوانیم، و در کنارش به معنای آن هم توجه کنیم.
۵٫ الفاظی که ما در نماز به کار میبریم، همان الفاظی است که همۀ معصومین (علیهم السلام) به وسیلۀ آن، با خدای خود مناجات میکردند. هم اکنون، وجود مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) با این الفاظ نماز می خواند، و با این الفاظ به سوی خداوند تقرب پیدا میکند. طبیعی است که چنین الفاظی از نورانیت خاصی برخوردار است، و ما که دوستدار اولیای الهی و معصومین (علیهم السلام) هستیم، با خواندن این نماز، به یاد نماز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) میافتیم و بیش از هر زمان دیگری مشتاق نماز و عبادت خداوند می شویم.
حکایت
روزی سید بحرالعلوم وارد حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) شد و با خود این بیت را زمزمه می کرد:
چه خوش است صوت قرآن، زتو دلربا شنیدن
بــه رُخت نظاره کــردن، سخن خــدا شنیدن
از او پرسیدند: «چرا این بیت شعر را در اینجا زمزمه می کنی؟»
فرمود: «روزی وارد حرم امیرالمؤمنین (علیه السلام) شدم، که دیدم امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) بالای سر حضرت هستند و مشغول تلاوت قرآن می باشند. آن حضرت صدای بسیار زیبا و دل انگیزی داشتند. وقتی صدای آن بزرگوار را شنیدم، ناخودآگاه همین بیت را با خود زمزمه کردم».[۳]
[۱] . رسول الله (صلی الله علیه و آله): «لکلِّ شیءٍ وجهٌ و وجهُ دینکم الصلاۀ».
(الکافی، ج۳، ص۲۷۰)
[۲] . )أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن(؛ «آیا در قرآن نمی اندیشید؟!».
(نساء، ۸۲ ـ محمد، ۲۴)
[۳] . در محضر دوست، ص۸۱ به نقل از: «النجم الثاقب»، ص۲۵۷ و «عَبقری الحسان»، ج۲، ص۶۸٫
برگرفته از کتاب پیوند جوان با نماز ـ